به گزارش رصد روز، در تاریخ سریال سازی ایران شاید نتوان فردی مانند مالک مالکی با بازی جواد عزتی پیدا کرد که سیر تحول شخصیتی آن و تبدیل شدن به یک قهرمان را به شکلی طی کند که مخاطب در هر لحظه بتواند با آن همراهی کند. تا کنون سه فصل از سریال پرمخاطب زخم کاری پخش شده است و در آستانه پخش فصل چهارم زخم کاری میتوان به جرات گفت شخصیت مالک مالکی از آن دست شخصیتهایی است که میتوان نمونههای موفق خارجی آن را پیدا کرد. یک ضد قهرمان دوست داشتنی که فراز و نشیبهای زندگی او و تبدیل شدن آن از یک انسان معمولی به یک شخصیت مرموز و انتقامجو که زخمهای زیادی را در این مسیر بر پیکر زندگی خود تحمل کرده است همان چیزی است که مخاطب امروزی میتواند با آن همذات پنداری کند.
خروش یک فرد از طبقه فرودست جامعه علیه فساد سیستماتیک خاندان پرنفوذ و مافیایی که همگی از یک آبشخور قدرت و ثروت تغذیه میکنند نشان از آن دارد که دنیای امروز علاقه زیادی به برابری دارد و دیگر سلطه بالاتری و برتری بر اساس رانت را بر نمیتابد.
مالک در ابتدای سریال زخم کاری یک شخصیت ترسو و فرمانبر بود که تمامی دستورهای حاج عمو را گوش میداد و سعی میکرد تمام آنچه که حتی به ضرر خودش و خانوادهاش است را حتی به قیمت آنکه موجب رضایت خاندان ریزآبادی شود انجام دهد. این شکل شخصیت در ادامه با فشار همسرش سمیرا تبدیل به یک فرد انتقام جو و خونخواه شد که برای رسیدن به ثروت تلاش کرد تمام سدهای جلوی خود را بردارد و از حذف آدمهای ریز و درشت و کشیدن نقشههای ولو ناجوانمردانه نیز ابایی نداشت. این شکل گیری شخصیت در پایان فصل اول سریال زخم کاری از مالک مالکی فردی هوس باز و عاشق ثروت و قدرت درست کرد که حتی ترسی از مواجهه با تروماهای دوران جوانی خود نداشت و حتی حسرت عشق کهنه خود که به دوران پادویی و نوکری خانواده ریزآبادی بر میگشت را تبدیل به یک فرصت کرد و با منصوره دختر حاج عمو رابطه عاشقانه برقرار کرد. نتیجه این همه زیاده خواهی مالک در پایان فصل یک انتقام منصوره و زنده به گور کردن او بود.
در فصل دوم اما با برخواستن مالک از گور و پنهان شدنش در پشت پرده از شخصیت مالک یک شخصیت سرخورده و متواضع ساخت که حالا دیگر انگیزهای جز برملا کردن فساد هلدینگ ریزآبادی ندارد و دیگر مال دنیا ارزشی برایش ندارد. در واقع محمدحسین مهدویان خالق سریال زخم کاری سعی کرد از شخصیت مالک با بازی جواد عزتی کاراکتری قهرمان بسازد که بعد از آنکه تحولات درونی او را تبدیل به انسان دیگری کرد حالا تصمیم گرفته است علیه فساد خروش کند و دشمن اصلی او در فصل دوم یعنی مسعود طلوعی را زمینگیر کند. اما با مرگ میثم پسر ارشد مالک در فصل دوم وضعیت تحول شخصیت مالک متفاوت میشود.
با شروع فصل سوم سریال زخم کاری و مرگ میثم و ظهور مالک تغییر وضعیت داستان به نحوی پیش رفت که حالا مالک تصمیم میگیرد برای گرفتن انتقام خون فرزندانش و زندگی از دست رفتهاش دیگر حتی به قانون و سیستم حکومتی هم اعتماد نکند و به عنوان یک ضد قهرمان سعی کند خودش انتقام تمامی ظلمهایی که به خودش و اطرافیانش رفته است را بگیرد. فصل سوم از مالک یک شخصیت درنده و حیلهگر ساخت که توانایی از میان برداشتن هرکس و هر چیزی را دارد و از این حیث میتواند گفت شخصیت محبوب سریالهای این روزهای نمایش خانگی تبدیل به یک ابر قهرمان شد که هر تصمیمش میتواند سرنوشت بسیاری از افراد داستان را تغییر دهد.
با نزدیک شدن به پخش فصل چهارم زخم کاری و عنوان مجازات و اینکه گویا این فصل پایان خون و جنون است باید گفت شخصیت مالک مالکی با به مجازات کشاندن باقیمانده شخصیتهای این فصل به پایانی دست میزند که طعم خون میدهد. طعم خون همراه با جنونی که پایانی است بر شخصیت محبوب این سالهای سریال سازی ایران مالک مالکی.