به گزارش رصد روز، این روزها حکایت صدا و سیما، حکایت برخی سلبریتیهای اینستاگرامی است که به دلیل ناتوانی در تولید محتوای ارزشمند، ناچار میشوند با ایجاد حاشیه ولو به قیمت خودتخریبی، اصطلاحا روی مدار توجه باقی بمانند، تا از یاد نروند و به بقای خود ادامه دهند.
رسیدن به این سطح از افول، برای رسانهای که عنوان ملی را یدک میکشد و تا همین چند سال پیش، جعبه جادویی و خاطرهساز خانههای مردم بود، غمانگیز است. حال از آن جعبه، یک دستگاه مستهلک باقی مانده که هرازگاهی تصاویر و اصوات چشم و گوشخراش از خود بروز میدهد و جالب آنکه برای چنین محتوایی قرار است، ۴۳ درصد بیش از سال گذشته بودجه دریافت کند!
۴۳ درصد افزایش بودجه صداوسیما برای کدام محتوا؟
اما با تصویب مجلس، سازمان برنامه و بودجه مکلف به افزایش ۴۳ درصدی سهم دولت در تامین اعتبارات سال ۱۴۰۲ سازمان صدا و سیما شده است.
همچنین باید توجه داشت که این افزایش در سنوات بعد از سال ۱۴۰۳ به عنوان پایه افزایش سنواتی خواهد بود. این خبری است که اواخر آبان سال جاری منتشر شد تا اذهان عمومی بار دیگر نسبت به یک پولپاشی چندهزار میلیاردی برای سازمان صدا و سیما آماده و بلکه شاید شدت انتقادات به این مساله کمی سرشکن شود.
البته پیشتر و در شهریور سال جاری این عدد از سوی سخنگوی کمیسیون تلفیق مجلس، ۷۵ درصد عنوان شده بود. افت علاقه و اقبال عمومی به برنامههای صدا و سیما، اختصاص زمان بیشتر به آگهیهای تجاری و سوءاستفاده از منابع ملی برای تولید آثار نمایشی و برنامههای ترکیبی با کیفیت پایین، مدیریت ناکارآمد در بهرهگیری از نیروهای فرهنگی و هنری و مدیریت جناحی در اکثر برنامهها به ویژه در حوزه سیاسی، از جمله انتقادات مهمی به نحوه عملکرد رسانه ملی است.
رسانهای که با سوگیری برنامههای خبری و تحلیلی به ویژه در حوزه سیاسی، پنهانکاری و مهندسی اخبار، اعتماد عمومی نسبت به خود را نابود کرده تا از تلویزیون و خاطرات خوش سالهای دور، امروز تنها یک رسانه پرخرج و انحصاری باقی بماند که در حال سقوط است.
منابع بودجه سازمان صدا و سیما چیست؟
براساس ماده ۲۲ قانون اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی مصوب ۸ دی ۱۳۵۹ ، بودجه این سازمان از ۸ محل زیر تامین میشود:
۱ – درآمدهای ناشی از واگذاری حق پخش و توزیع محصولات و ارائه خدمات سازمان به اشکال مختلف.
۲ – عواید حاصل از اجرای قانون توسعه شبکه تلویزیونی کشور.
۳ – درآمدهای ناشی از فعالیتهای تولیدی و سود مربوطه به آنها.
۴ – وجوه دریافتی از محل بودجه کل کشور و سایر وجوهی که به عناوین دیگر از طرف دولت در اختیار سازمان گذاشته میشود.
۵ – اعتبارات از محل بودجه عمرانی کشور.
۶ – درآمدهای ناشی از اجرا و پخش برنامههای تبلیغاتی و آگهیهای بازرگانی.
۷ – کمکهای نقدی یا غیر نقدی اشخاص حقیقی و حقوقی.
۸ – عواید دیگری که طبق قانون یا مقررات دیگر به سازمان تعلق میگیرد.
همانطور که در این ماده قانونی آمده، روشن است که بخش عمدهای از بودجه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط دولت و از محل منابع عمومی کشور تحت عنوان بودجه کل کشور، بودجه عمرانی، بودجه توسعه شبکه، سایر وجوه دولتی و کمکهای اشخاص حقوقی تامین میشود.
در قانون برنامه توسعه و سایر قوانین مرتبط، ماده قانونی که سهم دولت از هزینههای سازمان صدا و سیما را تعیین کرده باشد یافت نشد و تنها بر اساس ماده ۹۳ قانون برنامه ششم توسعه کشور، دولت مکلف است از ابتدای اجرای قانون برنامه در قالب بودجه سنواتی، سهم خود در تامین بودجه سازمان صدا و سیما را حداقل به میزان هفت دهم درصد بودجه عمومی دولت لحاظ و تخصیص دهد.
بودجه ۱۴۰۲، چه باید میشد و چه شد؟
شاید دقیق ندانید که برای ساخت و پرداخت همین برنامهها و محتوای نامرئی که از تلویزیون ملی تماشا میکنید، ۷ هزار و ۹۳۸ میلیارد تومان بودجه تصویب و تخصیص شده است.
توجه کنید که این بودجه برای یک دستگاه سیاستگذار است، که زیرمجموعهای برای آن معرفی نشده است، عددی که احتمالا، ۵ درصد از منابع حاصل از کاهش مصرف گاز و برق در سال گذشته بود که قرار شد به صدا و سیما برسد.
یعنی دقیقا در زمستان سال گذشته و درحالی که بسیاری از صنایع کشور به دلیل قطعی گاز و برق در حال تعطیل شدن بودند، در تبصره ۱۵ ماده واحده لایحه بودجه ۱۴۰۲ با عنوان برق و انرژی (احکامی که قابلیت دائمی شدن دارند) آمده بود که به دولت اجازه داده میشود تا سقف پنج درصد از منابع حاصل از کاهش مصرف گاز و برق ناشی از پخش برنامههای فرهنگسازی توسط سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و سایر رسانهها (به تشخیص شرکت ملی گاز و توانیر) در قالب عقد قرارداد به این سازمان پرداخت شود.
جزئیات این بودجه برای تولید برنامههای مختلف در سال ۱۴۰۲، شامل مواردی، چون پخش خبر، گزارشها و مستندات خبری تلویزیونی، اداره دفاتر خارج از کشور، برنامه تأمین، تولید و پخش سیما، تولید و پخش سیمای مراکز استانی، تأمین برنامههای خارجی، تولید و پخش سیمای سراسری، پخش سیمای شبکههای برونمرزی، برنامه تولید و پخش صدا، پخش صدای استانی، پخش صدای سراسری، پخش صدای شبکههای برونمرزی بود که در جزئیات این بودجه گنجانده شد.
همچنین در بخش صوت و تصویر فراگیر در فضایمجازی (ساترا)، صدور مجوزهای مربوطه در حوزه انتشار صوت و تصویر فراگیر در فضایمجازی و تأمین و تولید برنامههای صوتی برای عرضه در بستر فضایمجازی و شبکههای تعاملی و همچنین تأمین و تولید برنامههای تصویری برای عرضه در بستر فضایمجازی و شبکههای تعاملی، قرار گرفته که با توجه به جمعِ بودجهای دو هزار و هفتصد و هفتاد و پنج هزار میلیارد) نسبت به سالِ قبل، ۱۰ درصد افزایش بودجه داشت. البته هیچ گزارش مالی شفافی از عملکرد صدا و سیما و درآمدها و هزینههای آن در دست نیست. همچنین مشخص نیست، منابع صدا و سیما که بر اساس پیشبینی بودجه، سال جاری نزدیک ۱۴ هزار میلیارد تومان است، برای چه اموری هزینه شده است.
توجه داشته باشید که صدا و سیما اکنون، دارای بیش از ۷۰ شبکه فعال است. به این معنا که اگر بخواهیم برای جستجوی محتوای مناسب در هر یک از این شبکهها یک دقیقه زمان صرف کنیم، در نتیجه حدود یک ساعت و پانزده دقیقه از وقت ما خواهد گرفت!
این شبکهها شامل ۲۸ شبکه سراسری، ۹ شبکه برون مرزی، ۳۲ شبکه استانی، سه شبکه محلی و سه شبکه منحل شده است.
در حالی که هنوز لزوم نیاز و هزینه برای این ۷۰ شبکه مرکز سوال بود، پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما در حاشیه جلسه هیئت دولت در آبان سال جاری، در جمع خبرنگاران با اشاره به طراحی کانالهای تلویزیونی برای حوزههای انتخابیه، اظهار داشت که «صداوسیما در حال طراحی ۲۰۰ کانال تلویزیونی برای حوزههای انتخاباتی است که علاوه بر شبکههای استانی، ۲۰۰ شبکه برای حوزههای انتخاباتی راهاندازی شود. با توجه به اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، این اجازه به صداوسیما داده شده تا از ظرفیت خود برای تبلیغات داوطلبان مجلس شورای اسلامی استفاده کند.» مسیری که به نظر میرسد بیش از نیاز، بیشتر شبیه به راه و توجیحی برای صرف بودجه چند هزار میلیاردی صداوسیما است. البته پولپاشیهای هزار میلیاردی برای صدا و سیما، اسم رمزهای دیگری نیز دارد، مانند سریالهای الف ویژه یا فاخر!
سریال های سلمان فارسی و موسی دو هزار میلیارد بودجه میخواهند!
«فاخر»، معمولا به سریالهایی گفته میشود که سرمایه ساختشان، بسیار دستودلبازتر از تعریفهای معمول ساخت سریال در تلویزیون است. سریالهایی، چون «مختارنامه» و «یوسفپیامبر» از جمله آثار فاخر پخش شده از تلویزیون هستند. با همین تعریف دو سریال «سلمان فارسی» و «موسی کلیم الله» سالهاست که ذیل بودجه صدا و سیما مبنی بر ساخت آثار فاخر قرار گرفتهاند، با این حال تا این لحظه، ساخت آنها به بهانه کسری بودجه به تعویق افتاده است. در این راستا سال گذشته، محمدرضا میرتاج الدینی، نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، ضمن تشکر از صدا و سیما برای ساخت این دو سریال که دو سال است تولید آنها آغاز شده اظهار کرد که سریالهای مذکور، دو هزار میلیارد بودجه میخواهند و سالی هزار میلیارد باید تزریق بشود تا اینها راه بیفتند. با بودجههای محدود صداوسیما به جایی نمیرسند و ما باید به دنبال منابع جدید برای حمایت از این کارهای بزرگ، نوسازی تجهیزات رسانه ملی و آنتنهایی که دارند؛ ماهوارههایی که قرارداد میبندند و بخشهای خصوصی و تحریمهایی که ایجاد میشود!
بماند که پروژه «موسی کلیم الله» بیش از هشت سال و سریال «سلمان فارسی» بیش از ۴ سال (طبق برخی اخبار ۹ سال) است که آغاز به کار و تقریبا هر سال بودجه دریافت کردهاند.
پرسه در گذشته، برداشت از صندوق توسعه ملی!
در لایحه بودجه ۱۴۰۲، جمع کل هزینههای صدا و سیما به مبلغ ۱۳۹۳۲ میلیارد تومان تخمین زده شده بود. از این میزان، کمتر از نیمی آن یعنی ۶۴۰۰ میلیارد تومان، باید از منابع اختصاصی صدا و سیما (تبلیغات و سایر فعالیتهای اقتصادی) تامین و ۵۶ درصد باقیمانده یعنی ۷۵۳۲ میلیارد تومان، از بودجه عمومی (پول فروش نفت و مالیات) تامین میشد.
با این توضیح، در میان ۱۷ شرکت و مؤسسه زیانده بودجه ۱۴۰۲، صدا و سیما با گردش مالی ۱۴ هزار میلیارد تومانی، به عنوان زیاندهترین مجموعه انتفاعی کشور ظاهر شده است، که زیان آن از بودجه عمومی تامین میشود!
سازمانی که با وجود اینکه یکی از بودجهخوارترین نهادهای کشور است، گاهی برای توسعه کمی و کیفی برنامههای تولیدی، پویانمایی، مستند، فیلم و سریال با کمبود بودجه مواجه و حتی درب صندوق توسعه ملی نیز سخاوتمندانه برای آن گشوده شد.
در واقع، صداوسیما در بودجه ۱۴۰۰، مجاز به برداشت تا سقف ۱۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی بود که این برداشت، پیشتر در برنامه ششم توسعه تصویب شده بود؛ و این بدان معناست که برداشتها برای برداشت از صندوق توسعه ملی توسط صداوسیما کاملا قانونی طی سالها انجام شد.
یادآوری کنیم که این برداشت درست در اوج روزهای بیآبی مردم خوزستان و اعتراضات، رکورد شکنی در آمار ابتلا و مرگ و میر در سایه بیبرنامگیِ واکسینه کردن و هزاران مشکل دیگر، رخ داد. رقمی که معادل آن میشد ۶۵ میلیون دوز واکسن آستارازنکا خرید و تمام مردم ایران را واکسینه کرد.
باید گفت که تاکنون چندین بار با برداشت از صندوق توسعه ملی موافقت شده است؛ از جمله تامین بودجه نظامی، مقابله با ریزگردها، خسارت سیل، احداث راهآهن و حتی بودجه صدا و سیما.
صداوسیما ؛ سازمانی که درباره مصارف بودجه گزارش نمیدهد و معمای سهمش از بودجه ۱۴۰۳ مجهول است!
در این پیوند، لازم است اضافه کنیم که صندوق توسعه ملی با چه هدفی تشکیل شده است؛ مقصود، تبدیل بخشی از درآمدهای ناشی از فروش نفت، گاز، میعانات گازی و فرآوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی، و همچنین حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز و فرآوردههای نفتی بود، بهطوریکه استفاده از منابع آن باید بهگونهای باشد که در جهت این اهداف اجرا شود.
اما سوال اینجاست، صدا و سیما به جز پخش سریالهای تکراری یا محتوای بیکیفیت با پایینترین آمار بیننده، از بودجه چند هزار میلیاردی خود چه استفادهای برده است که دوپینگ صندوق توسعه ملی و سایز هزینهها برای آن معقول به نظر بیاید؟
جالب آنکه این هزینهها در شرایطی صورت میگیرد که دستگاههای مربوطه حتی گزارش جزئی از نتایج و اثرات اختصاص منابع در طی سالها را ارائه نمیدهند تا مشخص شود، به چه میزان پرداختهای چنینی و نیز کاربرد آن، در راستای اهداف تعیین شده در اساسنامه صندوق توسعه ملی (بهعنوان ذخیره ارزی متعلق به عموم کشور) و حتی همان بیتالمال ضمن حفظ سرمایهگذاریها و ثروتهای ملی انجام شد؟
سوالی که سالهاست پاسخ آن، تنها یک علامت سوال است. حال باید دید بودجه ۱۴۰۳ برای صدا و سیما چگونه رقم خواهد خورد. بودجهای که نوید افزایش آن از ماهها پیش داده شده بود!
در حالی که صداوسیما به عنوان یک سازمان بودجه خوار در سالهای اخیر با افزایشهای مکرر و پلکانی همراه بوده است و به نظر میرسد باید منتظر دورخیز بلندی دیگر برای افزایش بودجه صداوسیما در سال ۱۴۰۳ نیز باشیم، افزایش بودجهای که این بار با توجه به مالیاتی شدن بودجه سال آتی، بیش از همیشه مستقیم قرار است از جیب شهروندان به حسابهای صداوسیما منتقل شود و این نهاد همچنان، اما یکی از غیرپاسخگوترین نهادهای کشور است.