صف‌ برای دیدن پیکاسو در تهران

آثار برجسته‌ای از هنرمندان بزرگ قرن بیستم مانند پابلو پیکاسو و جکسون پولاک، پس از سال‌ها نگهداری در مخازن موزه هنرهای معاصر تهران، در قالب نمایشگاهی با عنوان «چشم در چشم» در معرض دید عموم قرار گرفت؛ رویدادی که با استقبال کم‌نظیر مخاطبان، ...

به گزارش رصد روز، «ده‌ها اثر هنری از چهره‌های شاخص تاریخ هنر مدرن، پس از سال‌ها از گنجینه موزه بیرون آمده و حالا در معرض دید عموم قرار گرفته‌اند. پابلو پیکاسو، جکسون پولاک، اندی وارهول، مارک شاگال و دیگر نام‌های مهم قرن بیستم، حالا در تهران، پایتخت ایران، تماشاگران مشتاقی دارند که ساعت‌ها در صف می‌ایستند تا آثار آن‌ها را ببینند.» این بخشی از گزارش بی‌بی‌سی درباره نمایشگاه «چشم در چشم» است که این روزها در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار می‌شود.

بی‌بی‌سی نوشته است: «در کشوری که سال‌ها با محدودیت‌های سیاسی و فرهنگی درگیر بوده، و گاهی تصور می‌شود که مردمش از هنر جهان فاصله گرفته‌اند، صف‌های چندصد متری برای تماشای نقاشی‌های وارهول و پیکاسو معنایی فراتر از هنر دارد. این صف‌ها نشانه‌ای هستند از تشنگی فرهنگی، از میل به تجربه‌ جهانی، و از یک خواست جمعی برای حضور در صحنه فرهنگ بین‌المللی.»

نمایشگاه «پیکاسو در تهران» از ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح شده و تا امروز بیش از ۵۵ هزار بازدیدکننده داشته است. در برخی روزها، صف بازدیدکنندگان از خیابان کارگر شمالی تا پارک لاله کشیده شده است؛ صف‌هایی که برای بسیاری یادآور نمایشگاه‌هایی مثل «لوور در تهران» یا حضور «پل کلی» در همین موزه در دهه‌های گذشته است.

«پیکاسو در تهران» و ظهور یک تقاضای جدید در اقتصاد فرهنگ

نمایشگاه «چشم در چشم» را نباید صرفاً به‌عنوان یک رویداد فرهنگی دید. این نمایشگاه نشانه‌ای است از یک روند اجتماعی-اقتصادی مهم: بیدار شدن تقاضای عمومی برای تجربه‌های فرهنگی با کیفیت جهانی. در این بخش، تلاش می‌کنیم ابعاد مختلف این پدیده را از منظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کنیم.

تقاضای انباشته‌شده برای تجربه‌های فرهنگی واقعی

در طول دو دهه گذشته، به دلیل شرایط سیاسی، تورم، تحریم‌ها و محدودیت در تبادل فرهنگی، بسیاری از مردم ایران از تجربه‌ی حضور در فضای هنری جهانی محروم بوده‌اند. درحالی‌که در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، بازدید از موزه‌ها بخشی از زندگی عادی است، در ایران چنین تجربه‌ای گاه به یک رویداد کمیاب و حتی «لوکس» تبدیل می‌شود.

این نمایشگاه، بخشی از این «تقاضای انباشته‌شده» را آزاد کرد. صف‌های طولانی، استقبال کاربران فضای مجازی، نقدهای تخصصی و گفت‌وگوهای شکل‌گرفته در بین مردم، همگی نشانه‌هایی از این عطش فرهنگی هستند. در واقع، با یک نیاز سرکوب‌شده و پاسخ‌داده‌نشده در بازار فرهنگ مواجه هستیم.

ظهور نسل تازه‌ای از مخاطبان هنر

تحلیل داده‌های ابتدایی بازدیدکنندگان نشان می‌دهد که بخش زیادی از مخاطبان این نمایشگاه را جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال تشکیل داده‌اند. این گروه، که به نسل Z و نسل آلفا تعلق دارند، در فضای دیجیتال رشد کرده‌اند اما میل شدیدی به تجربه‌ی حضوری و واقعی دارند. برای این نسل، لمس اثر هنری از نزدیک، عکاسی از یک تابلو اصل و مشارکت در یک گفت‌وگوی هنری، بخش مهمی از هویت اجتماعی آن‌هاست.

حضور فعال این نسل در نمایشگاه، نشانه‌ای است از این‌که فرهنگ هنوز یکی از ابزارهای مهم شکل‌گیری سرمایه اجتماعی در ایران است.

موزه به‌عنوان اکوسیستم اقتصادی

در دنیای امروز، موزه‌ها صرفاً فضاهایی برای نمایش نیستند؛ آن‌ها به اکوسیستم‌های فعال فرهنگی-اقتصادی تبدیل شده‌اند. موزه‌ها می‌توانند: موجب افزایش ترافیک شهری مثبت شوند (مانند افزایش بازدید از کافه‌ها و فروشگاه‌های اطراف)؛ بستری برای کارآفرینی فرهنگی باشند (طراحی کالاهای مرتبط با نمایشگاه، تولید محتوای دیجیتال، برگزاری کارگاه و…) و به عنوان هویت شهری عمل کنند (مثل «موما» در نیویورک یا «تیت مدرن» در لندن).

موفقیت «پیکاسو در تهران» نشان می‌دهد که موزه هنرهای معاصر تهران، با مدیریت حرفه‌ای، می‌تواند نقش یک قطب اقتصادی و گردشگری فرهنگی را ایفا کند.

ضعف زیرساختی در برابر تقاضای بالا

همزمان با تحسین از موفقیت این نمایشگاه، نباید از مشکلات زیرساختی آن چشم پوشید. نبود سیستم دقیق نوبت‌دهی، کمبود امکانات رفاهی، عدم طراحی تجربه تعاملی بازدید، و فقدان برنامه‌ی محتوایی جانبی (مثل تورهای آموزشی، جلسات نقد و بررسی و…) از ضعف‌های اجرایی آن بود.

با وجود این، موفقیت چشمگیر نمایشگاه نشان داد که حتی با زیرساخت محدود، اگر محصول فرهنگی با کیفیت و اصالت باشد، مردم به سمتش می‌آیند.

الهام از نمونه‌های جهانی: تجربه‌ی لوور، تیت و گوگنهایم

موزه لوور در پاریس سالانه بیش از ۹ میلیون بازدیدکننده دارد و با طراحی فروشگاه‌ها، اپلیکیشن اختصاصی، تورهای تعاملی و محتوای آموزشی، موفق شده درآمدهای هنگفتی از فروش بلیت و محصولات جانبی کسب کند. در لندن، تیت مدرن توانسته با نمایش موقت آثار چهره‌های بزرگ، گردشگران را به مرکز شهر بکشاند و اقتصاد آن منطقه را متحول کند.

ایران هم اگر بتواند دیپلماسی فرهنگی خود را بازتعریف کند و نمایشگاه‌هایی با سطح جهانی را به‌صورت مستمر برگزار کند، موزه هنرهای معاصر می‌تواند در کنار میراث‌ جهانی مانند پرسپولیس، به یکی از برندهای فرهنگی ملی تبدیل شود.

هنر، راهی برای بازسازی اعتماد اجتماعی

در روزگاری که اخبار تورم، مهاجرت، سرخوردگی اجتماعی و بی‌اعتمادی منتشر می‌شود، تجربه‌ای مثل نمایشگاه «پیکاسو در تهران» می‌تواند نماد امید باشد. صف‌کشیدن مردم، لبخند زدن هنگام تماشای یک اثر، و شنیدن صدای هم‌صحبتی در راهروهای موزه، همه نشانه‌هایی از بازسازی فضای عمومی فرهنگی در ایران است.

این نمایشگاه نشان داد که هنر می‌تواند جامعه را به هم نزدیک‌تر کند، امید را احیا کند، و بستری برای گفت‌وگو بسازد.

از یک رویداد به یک سیاست

موفقیت «پیکاسو در تهران» صرفاً یک رویداد فرهنگی نیست، بلکه هشداری برای سیاست‌گذاران فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور است که ظرفیت عظیمی از تقاضای مردمی برای تجربه‌های فرهنگی وجود دارد. اگر دولت و بخش خصوصی بتوانند به این تقاضا پاسخ دهند، موزه‌ها، گالری‌ها، کتابخانه‌ها و سینماها می‌توانند به عنوان بازیگران اقتصادی جدی وارد میدان شوند.

در جهانی که تجربه مهم‌تر از تملک است، و مشارکت فرهنگی از مصرف فرهنگی ارزشمندتر است، نمایشگاه پیکاسو در تهران، یک نقطه‌ی عطف در بازتعریف نقش هنر در زندگی عمومی ایرانیان بود.

 

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار