اخراج اساتید دانشگاه؛ این اتفاق با هر بهانهای رخ دهد، قطعا از نظر جامعه دانشگاهی و نخبگان کشور، ادامه همان سیاست «پاکسازی» است که در مقاطعی در دهه شصت و در دولت محمود احمدی نژاد اجرا شده بود، اتفاقی که گفته میشود ریشه در برنامه بزرگ جریان پایداری ساکن در دولت علی رغم برخی مخالفتها دارد.
در چند روز اخیر علی شریفی زارچی، استاد دانشگاه شریف، آمنه عالی و حمیده خادمی، دو استاد دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شدهاند. بنابر گزارشها داریوش رحمانیان، استاد ممتاز تاریخ دانشگاه تهران هم از این دانشگاه اخراج شده است. همچنین گزارشهایی از ممانعت از تدریس سردار حسین علایی در دانشگاه تهران و رضا صالحی امیری در دانشگاه علوم و تحقیقات هم منتشر شده است. از طرفی رهام افغانی، استادیاری معماری دانشگاه شهید بهشتی هم نامه «ختم همکاری» دریافت کرده و عملاً اخراج شده است.
در آغاز ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نیز شماری از استادان دانشگاهها مانند محمد فاضلی استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی و آرش اباذری استاد فلسفه دانشگاه صنعتی شریف اخراج شده بودند؛ اتفاقی که یادآور اتفاق مشابهی در اوایل انقلاب و سپس در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۶ بود؛ زمانی که ۱۵ استاد مانند میر جلالالدین کزازی، حسین بشیریه، بهزاد شاهنده و هادی سمتی از دانشگاههای خود اخراج شدند.
نکته قابل توجه آن است که در مورد اخراج اساتید در روزهای اخیر، بهانههایی آورده میشود تا نشان داده شود این اخراجها بر اساس قانون و منطبق با امتیازات علمی اساتید بوده؛ طبعا چنین موضوعاتی در سطح جامعه دانشگاهی قابل پذیرش نیست. همچنان که نشانههایی نیز وجود دارد که خلاف این موضوع را گوشزد میکند. مثلا محمدرضا عارف در اعتراض به این وضعیت از هیات جذب دانشگاه شریف استعفا داد و از آن مهمتر، بیانیه کانون صنفی استادان دانشگاهی که در آن تاکید شده است «در بند ۵ مصوبه شورای امنیت کشور از وزارتخانههای علوم و بهداشت خواسته میشود ترتیب استخدام ۱۵۰۰۰ عضو هیأت علمی همسو با این جریانات ضد استقلال دانشگاه داده شود. در این نامه اعضای هیأت علمی به عنوان بزرگترین عامل ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ معرفی میگردند.»
اگر این موضوع صحت داشته باشد، باید منتظر یک پاکسازی بزرگ در دانشگاهها و تغییر کامل نسل اساتید باشیم؛ تغییر نسلی که بر اساس آن صرفا اساتیدی امکان راهیابی به دانشگاهها را دارند که از یک تفکر خاص باشند. قطعا چنین اتفاقی جامعه دانشگاهی کشور را از حالت پویا به یک حالت بسته و دگم تبدیل خواهد کرد؛ از چنین دانشگاهی انتظار تولید علم و ظهور تفکر جدید انتظاری عبث و بیهوده است.