به گزارش رصد روز، دکتر هادی خسروشاهین نوشت: این استدلال بیش از هر چیزی بر قدرت مادی طرفین منازعه تاکید میکرد؛ در یکسو تکیه بر قدرت کلاسیک نظامی قرار داشت و در سوی دیگر قدرت نامتقارن محور مقاومت که از شرق دریای سرخ تا شرق دریای مدیترانه پراکندگی جغرافیایی داشت. صفآرایی چنین ابزارهای متقارن و نامتقارنی باعث میشد که طرفین از بهوقوع پیوستن جنگ بزرگ منطقهای با هر وسیله ممکن جلوگیری به عمل آورند. اما تراکم و انباشت اقدامات اسرائیل و همچنین محور مقاومت از انصارالله در یمن تا حزبالله در لبنان طی سه ماه گذشته در حال ایجاد اینرسی است که روزنههای تداوم وضع موجود را از میان میبرد.
برای بسط این تحلیل از چارچوب نظری کمک خواهم جست که استفان والت در مقالهای در سال۱۹۸۵ ارائه کرد. این اندیشمند نئورئالیست در این مقاله مهم که در ژورنال امنیت بینالملل منتشر شد، به نظریه کانونی واقعگرایان در روابط بینالملل درباره صلح از طریق موازنه نیروها حمله کرد و طرحی نو درانداخت. او به جای قدرت مادی بهعنوان منبع کنشگری بازیگران به بحث تهدید به مثابه عنصر کلیدی الگوهای رفتاری در نظام بینالملل پرداخت. در واقع ما در اینجا با جداسازی مفهوم تهدید از قدرت مواجه هستیم. بهطور مثال برپایه تز واقعگرایان باید دولت-ملتهای غربی در دوران جنگ سرد و برای برقراری ثبات به سمت قدرت ضعیفتر یعنی شوروی حرکت میکردند تا از طریق چنین اتحادی امکان بالانس و موازنه در برابر قدرت برتر یعنی آمریکا فراهم میشد. اما درک از تهدید وسیع شوروی باعث شد که ائتلاف ناتویی شکل گیرد تا حتی قدرت آمریکا در برابر شوروی فزونی یابد. حال همین تز جدایی تهدید از قدرت والت را کافی است درباره منطقه خاورمیانه بهکار ببریم.
ایران در طول دو دهه اخیر و بهویژه پس از سیاست تغییر رژیم نومحافظهکاران آمریکا، تهدید موجودیتی را احساس کرد که همین حس تهدید سرمنشأ ائتلافی با بازیگران غیر دولتی برای ایجاد شبکه بازدارندگی منطقهای بود تا سرزمین اصلی از گزند منازعات گرم مصون بماند. (تلاش ایران برای برقراری موازنه تهدید) متناسب با افزایش نفوذ منطقهای ایران از طریق همین شبکه، اسرائیل و آمریکا و بعضا برخی بازیگران منطقه درصدد برآمدند از طریق ائتلافهای امنیتی بهویژه در خلیجفارس موازنهای در برابر این محور جدید ایجاد کنند. (تلاش طرف مقابل برای برقراری موازنه تهدید)، اما با حادث شدن ۷اکتبر۲۰۲۳ این محور جدید اسرائیلی-آمریکایی آنچنانکه باید و شاید کار نکرد. در واقع بازیگران منطقه بهدلیل برآمدن قواعد «معامله محوری» حاضر نشدند نقش فعالانهای در این محور{برآمده از پیمان ابراهیم} ایفا کنند.