به گزارش رصد روز، چه خوشمان بیاید و چه نه، علی ضیا از معدود چهرههای حالا دیگر سابق صداوسیماست که جایگزینی برایش متصور نیستیم. به همین فعالیتهای تکنفره اخیر او نگاه کنید، تکنفره به معنای این که در بستر پلتفرمها و سرمایهگذاریهای سنگین نیست، اما شاید تعجب کنید که چگونه این همه وایرال میشود؟
این همان راز بیجایگزین بودن علی ضیا است. او نبض جامعهاش را میشناسد و هر چیزی که میسازد در نسبت مستقیم با جامعه پیرامونش است. او انگار در میان ذهنهای مردم پرسه میزند و میداند که این جامعه در دو سال اخیر خیلی بیشتر زنانه شده، پس پادکست [باضیا] را با محوریت زنان میسازد، از الهام پاوهنژاد تا مثلا سپیده توکلی.
از آن طرف میداند که ویژه برنامه نوروزی ساختن در زمانه عُسرت صداوسیما و در میان فقدان مرجعیت رسانهای کار دشواریست. جایی که نه آن طرف آب برنامه قابل اعتنایی ساخته میشود و نه اینجا، ارتش تکنفره ضیا وارد میشود و برنامهاش را موسیقیمحور میکند، همینقدر سهل و ممتنع.
به مهمانهایش نگاه کنید که تا چه حد به فضای جامعهاش اشراف دارد، حیدو هدایتی، پدیدهای که طی ماههای اخیر صدایش در اکسپلور خیلیها شنیده شد، همو که خوانده بود: [به دشتی رسیدی بلندتر بخند] او را جلوی دوربین میآورد، چون میداند، جوانترها با کدام بخش از موسیقی فولکلور نسبت دارند. یا [آشنا] که طی ماههای اخیر مهمترین اسم موسیقی رپ بوده، اصلا همین توجهاش به موسیقی رپ، قالبی که برای تینایجهای رسما گفتمان میسازد، پس باید با رسمیت دادن به آن و انکار نکردنش، ذهن بخش مهمی از جامعه را لمس و درک کرد.
ارتش تکنفره ضیا اندازه یک سازمان عریض و طویل فضای پیرامونش را میفهمد و این حجم مورد توجه قرار گرفتنش اتفاقا اصلا تصادفی نیست. او گفته بود با مردم است و این که بالاتر از کل برنامههای تلویزیون دیده میشود، احتمالا نشات گرفته از همان [با مردم] و [از مردم بودن] است.