به گزارش اختصاصی رصد روز، ذوبآهن اصفهان که روزگاری با اتکا به ظرفیتهای عظیم تولید و برند معتبر خود، نبض صنعت فولاد کشور را در دست داشت، امروز در سایه تصمیمات غیرکارشناسی و عملکرد ضعیف هیئتمدیرهاش، با افت محسوس در تمامی شاخصهای کلیدی تولید و فروش دستوپنجه نرم میکند. کاهش ۴۶ درصدی تولید داخلی از ۶۳۰ هزار تن در دو ماهه نخست سال ۱۴۰۳ به تنها ۳۴۳ هزار تن در مدت مشابه سال ۱۴۰۴، زنگ خطر را برای غول فولادسازی کشور به صدا درآورده است.
اگر این آمار را به شاخص تولید روزانه تبدیل کنیم، تصویر حتی تیرهتر خواهد شد: تولید روزانه داخلی ذوبآهن از ۱۰.۱۷۳ تن به ۵.۵۳۶ تن سقوط کرده که بیانگر افتی معادل ۴۵ درصدی در نرخ بهرهبرداری خطوط تولید است. این میزان افت، نهتنها محصول کاهش تقاضا یا شرایط عمومی اقتصاد نیست، بلکه مستقیماً ناشی از اختلالات در برنامهریزی تولید، ضعف راهبری اجرایی و نبود نگاه راهبردی در لایههای بالای مدیریتی شرکت است.
با وجود تورم ساختاری موجود در اقتصاد کشور و افزایش قیمت تمامشده محصولات صنعتی، ذوبآهن اصفهان در فروش داخلی نیز با افت مواجه بوده است. میزان فروش داخلی شرکت از ۲۳۱ هزار تن در دو ماهه ابتدایی ۱۴۰۳ به ۱۶۸ هزار تن در سال جاری کاهش یافته؛ افتی در حدود ۲۷ درصد که نشاندهنده کاهش توان رقابتی برند ذوبآهن در بازار داخلی است. این در حالی است که درآمد داخلی شرکت فقط اندکی افزایش یافته و از ۵۸.۳۵۲ میلیارد ریال به ۶۰.۶۶۹ میلیارد ریال رسیده که با توجه به کاهش تناژ فروش، تنها به دلیل افزایش قیمتها (و نه بهبود عملکرد) بوده است.
در واقع، اگر رشد اسمی درآمد را در کنار افت واقعی فروش قرار دهیم، به روشنی درمییابیم که ذوبآهن بیش از آنکه درآمد واقعی کسب کرده باشد، تحت تأثیر تورم ریالی، رشد ظاهری درآمد را تجربه کرده؛ رشدی که هیچ ارزش افزودهای برای سهامداران ندارد.
نقطه تاریک دیگر عملکرد مالی ذوبآهن در دو ماهه ابتدایی ۱۴۰۴، افزایش ۷۸ درصدی هزینههای ارزی است. در حالیکه میزان مصرف شرکت از منظر ارزی کاهش یافته، اما بهای ریالی آن از ۱۵.۹۶۰ میلیارد ریال به ۲۸.۴۷۳ میلیارد ریال رسیده است. این عدد نه تنها بازتاب نوسانات ارزی است، بلکه حکایت از نبود برنامهریزی دقیق برای پوشش ریسکهای ارزی و عدم بهرهگیری از ابزارهای مالی مدرن برای مدیریت هزینهها دارد؛ نقطه ضعفی که مستقیماً به حوزه مدیریت مالی شرکت بازمیگردد.
عملکرد هیئتمدیره ذوبآهن اصفهان در دو ماهه نخست سال جاری، بیش از آنکه قابل دفاع باشد، نیازمند پاسخگویی جدی است. کاهش تولید، افت فروش، افزایش هزینهها و از دست رفتن سهم بازار داخلی نشان میدهد که سیاستگذاریهای کلان شرکت نهتنها در جهت حفظ موقعیت رقابتی نبوده، بلکه به تضعیف برند ذوبآهن منجر شده است.
در شرایطی که شرکتهای رقیب با تکیه بر چابکی مدیریتی و سیاستهای بهروز صادراتی در حال تثبیت جایگاه خود در بازار منطقه هستند، ذوبآهن با بوروکراسی سنگین، ساختار سنتی و عدم شفافیت در تصمیمگیریها، در حال از دست دادن مزیتهای استراتژیک خویش است. ادامه این روند، نهتنها سهامداران را متضرر خواهد کرد، بلکه تبعات جدی برای صنعت فولاد کشور به همراه خواهد داشت.
با توجه به افت همهجانبه در شاخصهای عملکردی و مالی، بهنظر میرسد وقت آن رسیده که نهادهای نظارتی و سهامداران عمده، بازنگری جدی در ترکیب و کارایی هیئتمدیره ذوبآهن اصفهان را در دستور کار قرار دهند. غفلت بیشتر از اصلاح ساختار مدیریتی این غول فولاد، میتواند به فرسایش کامل ظرفیتهای تولیدی و از دست رفتن جایگاه منطقهای شرکت منجر شود. فرصت برای نجات باقیست، اما نه برای همیشه
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید