به گزارش رصد روز، فرزاد موتمن، کارگردانی که آثار موفق زیادی مثل شبهای روشن و خداحافظی طولانی را در کارنامه خود دارد در سالهای اخیر حسابی کم کار و تقریبا حذف شده است و این نشان میدهد که احتمالا شرایط برای آدمهایی مثل موتمن که قابلیت و استعداد خود را بارها ثابت کردهاند مساعد نیست و وقتی این کارگردان جلوی دوربین علی ضیا مینشیند و خود واقعیاش را عرضه میکند صحبت او در حوزههای مختلف حسابی غافلگیرکننده به نظر میآید. برعکس او میتوان به مهدویان اشاره کرد، افرادی که با رابطه یا پشتیبانیهای پیدا و پنهان مشغول کارند و وقتی در برنامهای حضور یابند باعث افت محبوبیتشان میشود چرا که خود واقعیشان را به نمایش میگذارند و این شاید خیلی جذاب به نظر نرسد.
موتمن دقیقا نقطه مقابل مهدویان است و با اینکه عامه مردم او را نمیشناسند اما به خاطر کاراکتر و شخصیتی که دارد به چشم میآید. علی ضیا با این برنامه ریسک بزرگی کرد و مهمانی را آورد که خب کمتر شناخته شده ولی برنامه او حسابی دیده شد. شاید خیلی از بخشهای این برنامه هم تعمدی وایرال شده باشد اما ادامه دست به دست شدن این ویدئوها چیز دیگری میگوید.
در ادامه بخشهایی از این برنامه را آوردهایم. همراه ما باشید:
زندگی شخصی کارگردان سینما
موتمن کاراکتر کاملا متفاوتی دارد. متفاوتتر از هر کسی که تا به حال مقابل علی ضیا نوشته. او در واقع از بیان دیدگاههایش در قبال زندگی ابایی ندارد و کاملا در مقابل سنت قد علم میکند. مثلا میگوید که من و همسرم از زندگی مشترکمان خسته شدیم و بعد از بچه دار شدن جدا شدیم. یا آنجا که درباره ازدواج و عشق سخن میکند. در جهان موتمن عاشقانهها الزاما به وصال ختم نمیشوند و اگر هم شد، احتمالا جدایی، جزو لاینفک آن میشود. در واقع تنها چیزی که در تمام این سالها همراه او بوده همان خندههای بلندیست که ضمیمه گفتمانش میکند. از کسی که عاشقانهای چون “شبهای روشن” را برای سینمای ایران خلق میکند انتظار هم میرفت که چنین فضایی را در یک تاکشو خلق کند و به نوعی به برنامه “باضیا” آبرو ببخشد.
خندههای معنادار آقای کارگردان
و اما این برش از صحبتهای او بیشتر از باقی قسمتهای این تاکشو دیده شد. خندههای معنادار آقای کارگردان درست در زمانی که از او درباره ایران می پرسند؛ با ملموسترین مثال ممکن و خندهای که بند نمیآید به سراغ ایران میرود. ایران، عزیز دل همه ماست و موتمن با یک خنده ممتد راوی قصه ایران امروز ما میشود. مگر اصلا هنر چیزی به جز اینهاست؟ اصلا هنرمند میآید تا لحظه را به جایی ببرد که غیرمنتظره جلوه کند و تماشاگرش را مرعوب کند. برای هنرمند پرده سینما و یک دوربین ساده تفاوتی نمیکند. اتفاقا ایران نیازمند همین آدمهاست. همینهایی که زندگی را بهتر از هر کسی درک کردهاند و از قضا مواجهه با رنجشان هم هنرمندانه جلوه میکند. اما حیف و صد حیف که زمانه ما فرصت عرض اندام را به رانت و رابطه میدهد و هنرمند راستین باید در کنج عزلت خود تلخیهایش را به سان لبخندی ژکوند به دوربین هدیه دهد. آقای موتمن ما از تماشای شما اتفاقا حض بردیم. برقرار باشید.