به گزارش رصد روز، مهراوه شریفینیا (زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۶۰) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است، او فارغالتحصیل رشتهٔ موسیقی کلاسیک در دانشگاه هنر تهران می باشد.
اگرچه مهراوه شریفی نیا بیشتر به عنوان بازیگر شناخته میشود، اما شاید کمتر کسی بداند که او فارغالتحصیل رشته موسیقی از دانشگاه هنر بوده و پیانو و فلوت را بهعنوان ساز تخصصی اول و دوم در دانشگاه فراگرفته است.
«مهراوه شریفی نیا» دختر محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان خیلی زود خودش را از زیر سایه حمایت پدر و مادرش بیرون کشید و توانست به عنوان بازیگری مستقل خودش را مطرح کند. برکسی پوشیده نیست که اکثرمردم نسبت به زندگی این هنرمندان کنجکاو هستند و دوست دارند بدانند که آنها چطور بزرگ شده اند و دوران کودکی شان چگونه گذشته است.
روابط شان با اعضای خانواده شان چطور است و پشت پرده زندگی خانوادگی شان چه می گذرد. به همین بهانه به سراغ مهراوه رفتیم چرا که با صداقتی که از او سراغ داشتیم می دانستیم که پاسخگوی سوالات ما می شود تا در گفتگویی متفاوت با ما شرکت کند، گفتگویی در مورد تحصیل شان…
معمولا اکثر مردم نسبت به خانواده هنرمندان این نگاه را دارندکه آنها به واسطه حمایت اعضای خانواده وارد این عرصه شده اند و به نوعی مسیر برای آنها هموار شده است در حالی که این امکان برای دیگران وجود ندارد و از نظر آنها این موضوع یک تبعیض حسادت برانگیز است؟
– به نظرم کسانی که این نگاه را نسبت به هنرمندان دارند مسائل را بسیار سرسری می گیرند و آنالیزی روی آن ندارند در حالی که اگر شما بخواهید موضوع را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار دهید متوجه خواهید شد که اکثر بچه هایی که در این خانواده ها زندگی کرده اند به نوعی از کودکی با این حرفه آشنا شده اند و اتفاقا مسیر پیشرفت در این عرصه را پله پله طی کرده اند و مشکلاتی را که در این عرصه وجود داشته با همه وجودشان لمس کرده اند و اینطور نبوده که برای آنها ورود به عرصه بازیگری مصداق هلو برو توی گلو باشد.
یعنی شما از همان دوران کودکی می دانستید که قرار است در آینده بازیگر شوید و مثلا هیچ گاه به سراغ پزشکی یا معلمی و … نرفتید؟
– موضوع این نبود که من می دانستم که قرار است در آینده بازیگر شوم. مسئله این بود که من از وقتی چشم باز کردم خودم را در خانواده ای هنرمند دیده بودم که تمام فکر و ذکرشان هنر بود، به همین خاطر تمام دوران کودکی من پشت صحنه سینما و تلویزیون گذشت.
من با بسیاری از بزرگان هنر در آن دوران آشنا شدم و وقتی تنها ۸ ساله بودم به روی صحنه تئاتر می رفتم و در بسیاری از کارها نقش آفرینی می کردم. اینها مسائلی است که بسیاری از آن بی اطلاع هستند و فکر می کنند ما صرفا با حمایت خانواده هایمان وارد این عرصه شده ایم و تصور می کنند ما دوران بسیار خوب را پشت سر گذاشته ایم در صورتی که هیچ کس از سختی زندگی افرادی مثل ما مطلع نیست.
چه سختی هایی؟!
– بازیگری حرفه ای نیست که شما بتوانید برای آن زمان و مکان خاصی تعریف کنید زیرا براساس نقشی که قرار است آن را ایفا کنید مدام برنامه زندگی تان تغییر می کند، به همین خاطر در دوران کودکی درحالی که ما هم انتظار داشتیم مانند اکثر بچه ها مادرمان صبح ها ما را از خواب بیدار کند، برایمان صبحانه درست کند اما مادرم در خانه نبود و در اغلب فیلم یا سریالی مشغول نقش آفرینی بود، یا اینکه گاه آنقدر شب ها به دلیل شبکاری دیر به خانه می آمد که حسرت یک شب بخیر در دل ما می ماند. تازه برای درس خواندن هم مشکلات خودمان را داشتیم.
بیشتر در مورد این مسائل توضیح می دهید؟
– خب، ما گاه به دلیل تغییر شرایط کار پدر و مادرمان مجبور بودیم برای ایفای نقش آنها به اتفاقشان به شهرستان برویم در حالی که فصل مدرسه بود و ما باید درس می خواندیم یا گاهی پیش می آمد ما یک سال تحصیلی را مثلا در سه شهر بخوانیم. خب برای بچه ای که در دوران ابتدایی درس می خواند، راحت نیست که مدام از این مدرسه به مدرسه ای دیگر آن هم در شهر غریب برود. هیچ وقت یادم نمی رود وقتی چهارم ابتدایی بودم مجبور شدم نیمی از سال را در تهران و بعد در ارومیه و میاندوآب درس بخوانم.
با این اوصاف وضعیت تحصیلی ات در آن زمان چطور بود؟
– سعی می کردم به هر زحمتی که شده درسم را بخوانم چون انتظارات از من زیاد بود و اگر جزو شاگردان خوب کلاس نبودم به نوعی زیر سوال می رفتم. به همین خاطر همیشه سعی می کردم درسم را بخوانم. وقتی دوم ابتدایی بودم مادر و پدرم خانه نبودند که بخواهند به من دیکته بگویند و درسم را بپرسند به همین خاطر وقتی دوم ابتدایی بودم خودم به خودم دیکته می گفتم. البته خیلی وقت ها معلم خصوصی هم داشتم چون گاه به خاطر بازی در نقش های کوتاهی که در فیلم ها بازی می کردم به مدرسه نمی رفتم و از معلم خصوصی بهره می گرفتم، یا اینکه دختر عمه ام به من املا می گفت در هر حال ندیدن پدر و مادر در دوران کودکی برای کسانی نظیر من که در چنین خانواده هایی بزرگ شده اند کار سختی بود.
به نظرتان بازیگرانی که در خانواده هنرمندان بزرگ شده اند تا چه حد توانستند خودشان را از زیر سایه نام پدرشان بیرون بکشند؟
– به نظرم اکثر این دوستان موفق به این کار شده اند. اجازه بدهید قبل از این موضوع پرسشی مطرح کنم و آن این است که مگر در جامعه، اینگونه بازیگران چند درصد هستند بازیگرانی که از این طریق وارد عرصه هنر شده اند. تعداد آنها شاید به ۲۰ نفر هم نرسد در حالی که اکثر بازیگران از طریق آکادمیک یا تست وارد این عرصه شده اند. به نظر شما بازیگرانی نظیر لیلا حاتمی، لیلی رشیدی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، پولاد کیمیایی، شقایق فراهانی و … استعداد بازیگری ندارند و بی دلیل نام شان مطرح شده است.
اگر انصاف داشته باشیم اکثر آنها بازیگران با استعدادی بوده و هستند و خب از طرفی بازیگرانی نظیر هدیه تهرانی، نیکی کریمی، پورسرخ، بهرام رادان، گلزار و … مگر پارتی داشتند و قوم و خویش شان در این عرصه بوده اند، گاه لازم است که ما در این مورد کمی منصفانه قضاوت کنیم.
حرفی مانده که نگفته باشید؟
– من در یک خانواده هنرمند به دنیا آمدم و این موضوع لطف خداوند بوده است. من خودم در این مورد تصمیم گیری نکردم تنها چیزی که برای خودم یک رسالت می دانم این است که هیچ وقت سوء استفاده از موقعیتم نکنم، شاید برخی ندانند ولی تا به امروز هیچ وقت به خودم اجازه ندادم از پدرم که مسئولیت انتخاب بسیاری از هنرمندان فیلم ها را برعهده داشته بخواهم که نقشی برای من در نظر بگیرد در حالی که بسیاری از این آثار نقش مناسب سمن من را داشتند اما من این موضوع را مصداق سوءاستفاده می دانستم و به همین خاطر تصمیم گرفتم بدون حمایت هایی از این دست و صرفا به توانایی خودم متکی باشم.