فولاد مبارکه اصفهان با راه اندازی نیروگاه سیکل ترکیبی به موفقیتی دست می زند که نتایج آن تا سالها در صنعت کشور ماندگار خواهد بود. نگاه جامع به ضرورت چنین اقدامی نشان می دهد که فولادیها با کدام نقشه راه به این کار اقدام کردند.
به گزارش اختصاصی رصد روز، محدودیت ها انرژی همچنان از آمار تولید صنایع قربانی می گیرد و در این میان اگر واحدهای تولیدی برای مرتفع کردن این چالش دست به کار نشوند نمی توان امیدوار به بهبود اوضاع بود. صنایع فولادسازی مهمترین و جدی ترین آسیب های قطع برق را در بین همه صنایع کشور متحمل می شوند و این در حالیست که نگاهی به آمار تولید، ارزآوری و مشارکت در تولید ناخالص داخلی گواهی می دهد که باید نگاه ویژه تری در بخش انرژی به واحدهای فولادسازی داشت اما در عین حال می توان اذعان کرد که نه تنها نگاه ویژه ای به این بخش وجود ندارد بلکه عدم تفکیک واحدهای فولادسازی که به شیوه های مختلف مانند کوره بلند و قوس الکتریک تولید انجام می دهند نشان می دهد که حتی مطالعه راهبردی در این باره در کمترین سطح، غایب بزرگ چنین میدانی است چرا که بر کسی پوشیده نیست که روشهای مختلف تولید هزینه های متفاوتی دارند.
از مدتها پیش بحث احداث نیروگاهها در صنایع مطرح بود که یکی از مهمترین موضوعات در این باره تبدیل نیروگاههای حرارتی به سیکل ترکیبی بود. هرچند که من حیث مجموع آمار نیروگاههای سیکل ترکیبی در کشور قابل قبول است اما نقش آفرینی صنایع در این باره نیاز به تقویت دارد.
یکی از مهمترین دلایل عدم سرمایه گذاری شرکتها در احداث نیروگاه را باید در قیمت گذاری دستوری در اوج نوسات ارزی و ریالی جستجو کرد بالطبع هر واحدی که در چنین فضای مبهمی دست به چنین اقدامی بزند باید اشراف کامل و جامعی بر فضای تولید و نیازمندهای عاجل آن داشته باشد وگرنه سوخت شدن سرمایه و متضرر شدن سهامداران از نتایج حتمی چنین کاریست. آنچه که از دولت در چنین شرایطی انتظار می رود آزادسازی اقتصاد در صنعت برق است که گویا میل و اراده ای در به فعل رساندن چنین مطالبه ای وجود ندارد.
سرانه بالای مصرف یکی از نتایج ناترازی در صنعت برق کشورست که در آن غیبت سرمایه گذاریها به وضوح نتایجش را نشان می دهد. در واقع باید گفت عدم کمبود منابع در سالهای اخیر باعث شده تا سرمایه گذاری مورد نیاز در صنعت برق کشور صورت نگیرد و آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم میوه حاصل از نهال غفلتی است که باید از سالهای گذشته درباره اش اقدام بدون فوت وقت انجام می شد.
با مرور آنچه بر صنعت کشور طی سالهای گذشته جاری بوده به وضوح در می یابیم که پیش بینی رویدادهای آتی از وضعیت انرژی، نوسانات ارزی، قیمت گذاریهای دستوری و… باید توسط شرکتها و مدیران صورت می گرفت. به بیان دیگر در موضوع چالش های انرژی در صنعت با دو حوزه رویکرد بخش خصوصی و فشار دولتها مواجهیم. در رویکرد نخست بخش خصوصی در خصوص اتفاقات و تصمیمات اتخاد شده نباید منفعل باشد و به عبارت دیگر باید با حضور مؤثر در میدان رصد اطلاعاتی و در نظر گرفتن احتمالات مخلف سناریوسازی کرده و براساس آن به برآورد عملیاتی در تولید و مالی در گردش منابع دست بزند و در رویکرد دوم دولتها باید شرایط تولید تسهیل کرده تا بخش خصوصی چابکی بیشتری برای نقش آفرینی داشته باشد.
ایجاد نیروگاه سیکل ترکیبی در فولاد مبارکه اصفهان را باید در همین مسئله جستجو کرد. مدیران فولاد با در نظر گرفتن ادامه دار بودن چنین چالشی برای خود به تصمیم سازی اقدام کردند و با مشارکت شرکت مپنا علاوه بر ایچاد نیروگاه سیکل ترکیبی رکورد احداث چنین نیروگاهی را جابجا کردند.
با بی نیازی فولاد مبارکه اصفهان از شبکه توزیع دو اتفاق قابل پیش بینی است؛
اول اینکه فولاد مبارکه اصفهان با دیدن نتایج چنین تصمیمی اثرگذاری خود را در چنین پروژه هایی تقویت می کند که با توجه به اخبار اخیر می توان امیدوار بود در پروژه های آتی نیز فولادیها مانند احداث نیروگاه سیکل ترکیبی موفق حضور یابند.
دوم اینکه سرمایه گذاران بخش خصوصی با مشارکت شرکتها میزان سرمایه گذاری در چنین پروژه هایی را بهبود ببخشند.
در واقع باید گفت فولادیها نه تنها گره از مشکلات خود در بخش انرژی باز می کنند بلکه باعث تقویت سرمایه گذاری در این بخش خواهند شد.