به گزارش اختصاصی رصد روز، در حرکتی پرچالش که نشاندهنده تغییر عمیق در نظم اقتصادی منطقه است، غول صنعتی ایران، گروه فولاد مبارکه، تنها به دنبال کشف فرصتها در افغانستان نیست؛ این شرکت در حال موقعیتیابی راهبردی برای تضمین آینده خود و ترسیم مجدد نقشه صنعتی خاورمیانه است. سفر اخیر سعید زرندی، مدیرعامل این شرکت، به کابل در کنار وزیر صنعت ایران، یک برنامه قابل توجه پیچیده را نشان میدهد که نیازهای فوری را برای دستیابی به منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی بلندمدت به کار میگیرد.
در نگاه اول، منطق این حرکت به شکل عجیبی ساده به نظر میرسد. صنعت عظیم فولاد ایران، که در رتبه دهم جهان قرار دارد، برای تغذیه کورههای خود تشنه سنگ آهن با عیار بالا است. درست در آن سوی مرز در افغانستان، معدن حاجیگک، یکی از غنیترین ذخایر کشفنشده سنگ آهن در جهان قرار دارد. اما استراتژی فولاد مبارکه، که به صراحت توسط آقای زرندی ترسیم شده، بسیار فراتر از واردات ساده است.
این شرکت به طور عمومی پیشنهاد سرمایهگذاری در کارخانههای فرآوری و گندلهسازی را در درون یک “منطقه ویژه صنعتی مشترک در نقطه صفر مرزی” پیشنهادی داده است. این یک حرکت حرفه ای در مدیریت ریسک است. با فرآوری سنگ خام در سمت افغانستان مرز اما در درون یک منطقه تحت کنترل دقیق، فولاد مبارکه به شکل چشمگیری ریسکهای لجستیکی و امنیتی مرتبط با حمل مواد خام حجیم را کاهش میدهد. این شرکت سنگ خام کمارزش را درست در منبع به محصولی با ارزش افزوده بالاتر و قابل حملتر تبدیل میکند. این اولین قدم در ساخت یک زنجیره تأمین یکپارچه عمودی است که فراتر از مرزهای ملی عمل میکند.
پیشنهاد فولاد مبارکه فراتر از زیرساختهای سخت است. تعهد آقای زرندی همانگونه که در جمع فعالان اقتصادی افغانستانی گفت، برای آموزش نسل جدیدی از کارگران فولاد افغان و اشتراکگذاری دانش فنی کسبشده از شرکای اروپایی و آسیایی، یک مؤلفه حیاتی “قدرت نرم” به حساب میآید. این یک سرمایهگذاری در توسعه اکوسیستم است.
با پرورش مهندسان و تکنسینهای آموزشدیده ایرانی در افغانستان، فولاد مبارکه تنها یک معدن نمیسازد؛ بلکه در حال ساختن یک شریک همسان است. این امر یک “خندق” عمیق و ساختاری در اطراف کسبوکار خود ایجاد میکند، یک مزیت رقابتی که برای تازهواردان تکرار آن بسیار دشوار است. این کل پروژه را نه به عنوان استخراج منابع، بلکه به عنوان توسعه متقابل و یک مشارکت “برادرانه” بین دو ملت “همزبان و همدل” قاببندی میکند روایتی که برای هر دو سمت توافق، برد ایجاد میکند.
با این حال، پتانسیل واقعی در عمقی بسیار بیشتر از سنگ آهن نهفته است. دفنشده در سنگهای ولایاتی مانند هلمند، یک گنج تریلیون دلاری قرار دارد: ذخایر عظیم عناصر نادر خاکی (REEs). این کانیها، خونزنده فناوری مدرن هستند و برای هر چیزی از گوشیهای هوشمند و وسایل نقلیه الکتریکی گرفته تا موشکهای هدایتشونده و سیستمهای دفاعی، حیاتی محسوب میشوند.
در دنیایی که چین بیش از ۸۵٪ از فرآوری جهانی عناصر کمیاب را در اختیار دارد، تضمین یک منبع مستقل برای هر قدرت نوظهوری یک مسئله امنیت ملی است. برای فولاد مبارکه، این بازی را از حیطه صنعتی به قلمرو ژئواستراتژیک منتقل میکند. موفقیت در پروژههای اولیه سنگ آهن، این شرکت را به عنوان شریک طبیعی برای توسعه این منابع حتی باارزشتر قرار میدهد. این به ایران این فرصت را میدهد که زنجیره تأمین یکپارچه عمود و فناوری خود را بسازد، پاسخی کاملا به جا و محکم به دههها تحریم و یک “مزیت پیشگامی” بالقوه در بخشی با اهمیت آینده فراوان که میتواند معادلات صنعتی خاورمیانه را تغییر دهد.
این پیشروی به درون افغانستان، یک آزمون قطعی برای یک نوع جدید از دولتمداری اقتصادی است که تحت فشار شکل گرفته است. این یک استراتژی واضح برای ساخت یک بلوک اقتصادی ضد تحریم است.
مدیرعامل فولاد مبارکه همچنین به برنامههای استفاده از افغانستان به عنوان یک کریدور ترانزیتی برای صادرات به سایر کشورها اشاره کرد. این مسیر جایگزین بالقوهای برای دور زدن مسیرهای چالشبرانگیز و محدودیتهای بینالمللی فراهم میکند و به طور بیشتر اقتصاد ایران را ایزوله میکند. این مشارکت در مورد ساخت زنجیرههای تأمین مقاوم است که در برابر فشارهای خارجی کمتر آسیبپذیر هستند.
ریسکها انکارناپذیر هستند: امنیت همچنان شکننده است، نیروی کار آموزشدیده کمیاب است و زیرساختها ضعیف هستند. با این وجود، استراتژی فولاد مبارکه یک رویکرد حسابشده برای این چالشها نشان میدهد. برنامه پلکانی آن که با کارخانههای فرآوری مستقر در مرز شروع میشود و همراه با برنامههای آموزشی است، به منظور کاهش این ریسکهای اولیه طراحی شده است.
این یک معامله تجاری کوتاهمدت نیست. این یک بازی بلندمدت و راهبردی توسط یکی از قدرتمندترین بازیگران صنعتی خاورمیانه است. با تضمین دسترسی به منابع حیاتی، ساختن یک نیروی کار آموزشدیده در تصویر خود و موقعیتیابی در خط مقدم یک کریدور اقتصادی جدید، فولاد مبارکه تنها در حال گسترش عملیات خود نیست؛ این شرکت در حال استحکام بخشیدن به خندق رقابتی خود و تضمین سلطه خود برای دهههای آینده است، همه اینها در حالی که نقش محوری در استراتژی ایران برای تاب آوری اقتصادی ایفا میکند. جهان، که با دقت نظارهگر است، شاهد ظهور یک واقعیت صنعتی و راهبردی جدید در قلب آسیا است.