به گزارش رصد روز، عبدالله باباخانی، کارشناس بینالمللی انرژی به این موضوع اشاره کرده و گفته در ایران بنزین را بد مصرف میکنیم و حدود ۴۰ میلیون لیتر مازاد بر استاندارد مصرف داریم. او همچنین پیشنهاد داده معاونت انرژی ریاستجمهوری تشکیل شود تا مدیریت انرژی کشور به صورت یکپارچه دربیاید. او معتقد است انجام ابرپروژههای بنزینی، گازی و برقی در کشور حتی اگر تحریم نباشیم نزدیک به ۶ سال طول میکشد و یک بار برای همیشه باید مدیریت درست را پیش بگیریم.
چرا بنزین در ایران همیشه یک ماجرای پیچیده بوده است و دوباره یکی از مشکلات بخش انرژی شد؟
وضعیت کسری بنزین جالب نیست. پالایشگاه جدیدی به زودی در مدار قرار نمیگیرد. اینکه بعد از حدود ۶۰ سال در صنعت خودروسازی ما هنوز ماشین غیراستاندارد تولید میکنیم، باید یقه چه کسی را بگیریم؟ جز اینکه در این مدت مدیرانی سر کار بودهاند که کیفیت مصرف استاندارد برایشان آخرین اولویت هم نبوده است.
وقتی که انحصار درست میکنیم و اجازه رقابت با خودروسازان خارجی را نمیدهیم، اینگونه در گوشه رینگ قرار میگیریم. ما بنزین کم تولید نمیکنیم، ولی بنزین را خیلی بد مصرف میکنیم. حدود ۴۰ میلیون لیتر مازاد بر استاندارد مصرف میکنیم. اگر با ۵۰ سنت هم حساب کنیم، یعنی سالی ۸ میلیارد دلار هزینه بد مدیریت کردن صنعت خودرو را میدهیم. این اشتباه هیچ ربطی به مردم هم ندارد. با این پول میتوانستیم سالی ۲ هزار کیلومتر قطار سریعالسیر بکشیم. قرارداد ریلی مصر با زیمنس حدود ۸ میلیارد دلار است که واگن، ریل و تجهیزات نیز شامل آن میشود.
متاسفانه با توجه به فرسودگی بیشتر خودروها و مشکلات اقتصادی مردم و عدم امکان از دور خارج کردن آنها، هر سال حدود ۱۰ درصد بیشتر به مصرف بنزین اضافه میشود. قاچاق باندهای حرفهای هم مشکلات را بیشتر کرده است.
پیشبینی واردات بنزین در چهار سال آینده و در دولت چهاردهم چقدر است و فکر میکنید چه آثاری دارد؟
دولت مجبور به واردات حدود ۲۰ میلیون لیتر بنزین است و هر سال حدود ۱۰-۷ میلیون لیتر به این مقدار اضافه میشود، چون که ماشینهای موجود فرسودهتر و پرمصرفتر میشوند و از طرفی با تمام توان در حال مونتاژ ماشین غیراستاندارد هستیم. این یک کلاف سردرگم است. دولت توان خرید امسال ۸ میلیارد و سال دیگر ۱۲ میلیارد لیتر بنزین را ندارد. دست زدن به قیمت هم آثار خطرناکی دارد. اولاً نمیشود با درآمد ۲۵۰ دلاری بنزین منطقه خلیجفارس را فروخت. کوپن و سیستم پخش یارانه هم قبلاً امتحان خود را دادهاند و فقط گذر زمان و بدتر کردن است.
اکنون کسری ۲۵ درصدی بنزین، کسری ۲۵ درصدی برق و کسری ۲۵ درصدی گاز کشور را وارد ابربحران انرژی کرده است. دولت کسری گاز و برق را به گردن صنایع انداخته که فعلاً هزینه پنهان تحمیلی است، ولی بهزودی آنجا نیز فاجعهها یکی پس از دیگری رخ میدهد. اما از کسری بنزین نمیتواند مثل ۲ کسری دیگر فرار کند.
کسی که عاشق ایران باشد و بدون حب و بغض با گروهی سیاسی بخواهد صحبت کند، باید گفت در لبه پرتگاه انرژی هستیم. دولت چهاردهم اگر دست به قیمت بنزین بزند همه اعتبار خودش را از دست میدهد و قیمت همه چیز، به طور عجیبی بالا خواهد رفت. راه دولت چهاردهم میبایستی مدیریت هدررفت انرژی باشد. سال گذشته ۵۲ میلیارد دلار از ۱۸۵ میلیارد دلار نفت و گاز برداشتشده از زیر زمین هدر رفته است. دولت اگر از متخصصین خبره استفاده کند طی چهار سال میتواند نصف این عدد را به سبد انرژی برگرداند.
اما تیم انرژی دولت چهاردهم (نفت، نیرو و صمت) تاکنون دل و جرأت ورود به این فاجعه را که نتیجه مدیریت اشتباه ۱۳ دولت قبل بوده است، نکردهاند. برنامه هفتم در بخش انرژی پر از اشتباهات تکراری برنامههای ناموفق قبلی است.
دولت چهاردهم ممکن است بهدلیل انتخاب وزیران مشابه دولتهای قبلی در بخش انرژی در همین سال اول و دوم اعتبار خودش را از دست بدهد. الان که کار از کار گذشته است، پیشنهاد میدهم معاونت انرژی ریاستجمهوری تشکیل و مدیریت انرژی کشور یکپارچه شود. در آنجا به کمک همه وزیران مرتبط بخشی از این ۵۲ میلیارد دلار که ربطی به تحریم هم ندارد طی چهار سال به سبد انرژی برگردد. انجام ابرپروژههای بنزینی، گازی و برقی، اگر تحریم نبودیم، اگر مشکل FATF نداشتیم و اگر ۲۰۰ میلیارد پول هم داشتیم، خودش ۶-۵ سال طول میکشد. با این وضعیت کنونی ۱۵-۱۰ سال طول خواهد کشید.
به نظر شما چه راههای غیرقیمتی میتواند به اصلاح وضعیت مصرف کمک کند؟
ببینید باید از تجربه موفق کشورهای دیگر استفاده کنیم. بیایید یکبار مدیریت درست را اعمال کنیم. کمی ترمز مافیای خودرو و قطعهسازان را بکشیم.
مثلاً بیاییم به قشر فرهنگی و دانشگاهی و نظامی اجازه بدهیم که خودرو کوچک هیبریدی تا سقف ۱۵ هزار دلار با سرمایه خودشان وارد کنند، آنها را از گمرک معاف کنیم، خودروهای فرسوده بالای ۲۰ سال آنها را بگیریم. دولت بهجای حقوق گمرکی از بنزین سود میکند و حتی سود بیشتری خواهد کرد. خودروسازان مجبور میشوند که رقابت کنند و ماشینهای آنها استانداردسازی شود. بعد از چند دهه یک بار به قشر فرهنگی و دانشگاهی و نظامی هم یک فرصت تجدید قوای مالی دادهایم.
همزمان باید برق کشور را بهسمت تجدیدپذیرها ببریم. ایران یکی از سه نقطه بهشت اطلس جغرافیایی روی زمین برای تولید انرژی خورشیدی است. ۳۵ درصد برق جهان از تجدیدپذیرها است و ایران زیر یک درصد است. آنجا هم نباید اجازه داد در این انتقال انحصاری مانند مپنا ایجاد شود. تجربه جهانی از مشارکت اقتصادی مردم به میزان ۱۹ درصد از ۳۵ درصد خبر میدهد. یعنی مردم دارند از انرژی فسیلی بهجای دولتها میگذرند. ما هم باید با تجربه جهانی اقدام کنیم. طرحها مطالعه و برای ایران آماده است و فقط متقاضی ندارد.
همزمان با حل مشکل برق به کمک تجدیدپذیرها به جای خرید چندمیلیاردی دولتی برای برقیسازی سیستم حمل و نقل، با نصف آن سرمایه هم میتوان مونتاژ خودرو «بریز» در ایران را شروع کرد. اگر نتوانیم با سیستم روز دنیا جلو برویم، اتوبانهای ما به اندازه کافی شارژ سریع برقی نداشته باشند، امکان تامین سوخت هیدروژن برای حمل و نقل سنگین را نداشته باشیم، همین چند خودرو عبوری ترانزیت از ایران هم از سال ۲۰۳۰ دیگر به خاطره تبدیل میشوند. اینقدر کار عقبمانده داریم که آدمی وقتی آنها را فهرست میکند، موهای سرش سیخ میشود. اینها سیاهنمایی نیست، اینها خودتحقیری نیست، اینها آینده فرزندان ما است که فعلاً هیچکس مسئولیت آن را بهعهده نگرفته است. امثال بنده هم از روی عشق به ایران و تعهد به آیندگان پیگیر هستیم.
آقای رئیسجمهور گفتند برای انرژی و مشکلات اگر لازم باشد از خارج بهترینها را میآوریم و حتی تیم فوتبال را مثال زدند. (یاد شرکتهایی مثل آرامکو افتادم که چند دهه است به حرف رئیسجمهور ایران عمل کردهاند). اما مدیران خارجی که هیچ، ایرانیان خارجنشین که میتوانستند کمک کنند هم هیچ، حتی بهترینهای داخل هم از مدیریت انرژی کشور در دولت چهاردهم فعلاً جایی ندارند.