به گزارش رصد روز، ورود ناگهانی سرمایههای کلان از استانهای مرفهتر، اولین و مستقیمترین تأثیر خود را بر بازار مسکن و معیشت مردم شمال گذاشته است. تقاضای بالا از سوی خریداران غیر بومی که قدرت خرید بیشتری دارند، قیمت مسکن و زمین در شهرهایی مانند رشت، ساری و لاهیجان را به سطحی رسانده که برای ساکنان بومی غیرقابل دسترس شده است. از طرف دیگر، ورود جمعیت با توان مالی بالاتر، نه تنها مسکن، که قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی را نیز تحت تأثیر قرار داده و هزینه زندگی را برای شمالیها بشدت افزایش داده است. با اینکه سازندگان غیربومی، با سلیقه و فرهنگ خود اقدام به ساخت ویلاهای لوکس میکنند که هیچ تناسبی با معماری و نمای سنتی منطقه ندارد و این روند، چهره شهرها و روستاها را دگرگون کرده است.
شهروندان فلات مرکزی عمدتاً با انگیزه بحران محیط زیستی به سمت شمال رفتند. بحرانهایی از جمله فرونشست، کمبود آب و آلودگی هوا که در مجموع آنها را در اصفهان، یزد، تهران و مشهد پیدا میکنیم، باعث رجوع به شمال کشور شد.
این مهاجرت، تنها انتقال سرمایه نبوده، که جابهجایی فرهنگها نیز هست. چرا که به شکلگیری محلههای قومی انجامیده و در اطراف شهرهایی مانند رشت، محلههایی با نامهای «اصفهانیمحله» یا «تهرانیمحله» پدید آمده که نشان از جدایی گزینی جغرافیایی و فرهنگی دارد. مهاجران که عمدتاً میانسال و به دنبال آرامش هستند، با سبک زندگی پرسروصداتر و جمعیتر جامعه میزبان در تعارض قرار میگیرند. این موضوع حتی تا سطح درخواست برای تغییر مدیریتهای محلی (شورا و دهیاری) توسط مهاجران پیش رفته که خشم بومیان را برمیانگیزد. این اتفاق خطر فرسایش فرهنگ بومی را بیشتر میکند.
رضا علیزاده، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان، در رابطه با اثرات اقتصادی و فرهنگی کوچ سرمایه مسکن به شمال کشور به «ایران» گفت: «کوچ سرمایه مسکن به شمال چندین پیامد داشته است. اول از همه انباشت بیش از حد جمعیت است. گیلان مشکلات اساسی در حوزه زیرساخت از جمله درمان، بیمارستان، آموزش، جاده و محیط زیست دارد. مشکلات جدی برای ساکنان در استفاده آخر هفتهها به وجود میآید. ترافیک داخل شهر و ترافیکهای خروجی تبدیل به یک مشکل شده است. بالا رفتن قیمت مسکن و زمین در استان هم بخش دیگری از مشکل است. چون تقاضا از سوی استانهای دیگر بالا رفته است، قدرت خرید این افراد هم از گیلانیها بالاتر است، تورم مسکن شدت گرفته است. مهاجرها روی قیمت مواد غذایی و معیشت مردم هم اثر منفی گذاشتهاند.»
وی در رابطه با اثرات اجتماعی منفی مهاجرت به شمال گفت: « گیلان امسال ۴۰ درصد تنش آبی داشته است. گیلان که یکی از پرآبترین شهرهای ایران است به بحران آب برخورده است. مردم چهره به چهره سرطان زندگی میکنند چون دفن زباله در گیلان به شکل رهاسازی در طبیعت انجام میگیرد و شیرابهها تماماً در زمین فرو میرود و خود به خود مشکلات جدی ایجاد میکند. واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن در گیلان است؟!»
او افزود: «میزان فروش زمینهای زراعی ما بالا رفته و تغییر کاربری اراضی بسیار گستردهتر و جدیتر شده است. این رویه از سال ۸۵ شروع شد و در دهه ۹۰ تشدید شد.او ادامه داد:«ما هیچکس را نمیتوانیم از مهاجرت منع کنیم اما داخل هیچ کشوری هم تا این حد مهاجرت بیرویه جریان ندارد.»
مجید عزیزی، عضو شورای شهر رشت، در رابطه با اثرات اقتصادی مهاجرت به شمال کشور بیان کرد: «با توجه به شرایط محیط زیستی استان گیلان و اقلیم خوب شمال کشور، شاهد رشد سرمایهگذاری مسکن در چند سال اخیر بودهایم. بحرانهای آبی در مرکز کشور هم جمعیت بیشتری را به این سمت کشانده است. سرزمینهای شمالی نسبت به مناطق دیگر هنوز ارزان قیمت هستند. به طریقی که در استانهای دیگر افراد منزلشان را میفروشند و در گیلان اقدام به خرید دو الی سه خانه میکنند. تناسب جمعیتی برخی از روستاها از دست رفته است. درصد جمعیتی که از استانهای دیگر به اینجا آمدهاند، باعث برهم خوردن ترکیب جمعیتی شده است.»
وی در رابطه با رشد جمعیت پیرامون رشت گفت: «مهاجرت به گیلان پدیده جدیدی نیست. در دهه هفتاد مهاجرت عظیمی به این استان انجام شد. استان گیلان قانون مدونی برای شهرسازی ندارد و در حوزه ساخت و سازهای غیرمجاز، شاهد پیدایش ساختمانهای بسیاری بودیم. مدیریت شهری ما برای اینکه بتواند زیرساختها را ترمیم کند، با چالشهایی مواجه شد. الان تراکم جمیعتی در حاشیه شهر رشت آنقدر زیاد است که زیرساختهای شهری پاسخگوی نیاز مردم نیست. اگر مدیریت شهری ما بخواهد ورود کند، با چالشهای بسیار زیادی مواجه میشود. الان نوع مهاجرتها تغییر کرده است. عزیزانی که مهاجرت میکنند بعضاً مسکن دارند، تعدادی هم مالک نیستند و در رفت و آمد قرار دارند. استاندار نیز بارها مطرح کرد که دولت باید گیلان را با جمعیت بیشتری مدنظر سهمیهها قرار دهد.»
عزیزی درباره کمبود ناشی از رشد جمعیت گفت: «در برخی مواقع با کمبود منابع مواجه میشویم. گرانی هم با حضور مسافرها رخ میدهد. سهمیه گیلان در حوزه نان و مرغ کم است. حجم مسافری که در تعطیلات وارد گیلان میشوند، باعث قفل شدن شهر میشود. در مناسبتهای خاص که چند روزی گیلان تعطیل است، شرایط سخت میشود. مثلاً خود من یک بار تابستان میخواستم به سفر بروم اما متوجه شدم تمام جادههای خروجی استان قفل شده است. در دوران تعطیلات خاص خود گیلانیها برای تفریح دچار مشکل میشوند.»
سعید لطفی، دبیر هیأت رئیسه اتحادیه املاک تهران، درباره رشد کوچ سرمایه مسکن از تهران به شمال گفت: «به دلیل اینکه قیمت تمام شده مسکن در تهران بالاست و قدرت خرید مردم در تهران کاهش یافته، سازندهها به اجبار به سمت گیلان رفتند. از لحاظ اکوسیستم آنجا هم منابع محدودی دارد. اگر قرار باشد کوچ جمعیت به آن سمت برود، در گیلان هم با چالش مواجه میشویم. قیمت خانه هم در رشت به واسطه همین کوچ سرمایه بیشتر شده است. فرهنگ شهری و ساختمانی هم در گیلان بهم میریزد. ما در تهران اینقدر میتوانیم ساخت و ساز داشته باشیم که سازندهها تشویق شوند، من از دولت این تقاضا را دارم که تسهیلات دهند. بافت فرسوده را به بخش خصوصی بدهند تا هم اینجا آباد شود و هم سرمایه تا این حد به شمال نرود.»
داوود بیگینژاد، نایب رئیس اول اتحادیه املاک تهران نیز در رابطه با این موضوع گفت: «واقعیت این است که مازندران همیشه دلخواه بسیاری از سرمایهگذاران مسکن بوده است. با توجه به کاهش میزان مساحت، توجهها به گیلان بیشتر شده است. اگر قرار بر تداوم بحرانهای محیط زیستی باشد، مردم به سمت مکران در جنوب و شمال کشور حرکت میکنند. از همین ابتدا که تعداد بسیار زیادی از مردم به سمت گیلان خواهند رفت، باید موضوعاتی مانند طرحهای تفصیلی و جمعیتی را درنظر بگیریم تا بافت سنتی و جنگلها و منابع مالی آنجا از بین نرود. ما مطمئناً مانع از حرکت بشر به سمت آب نشدیم. مطمئناً با رجوع سرمایه به شمال کشور، شرایط زیرساختی هم بهتر شده است.»
اتحادیه املاک گیلان نیز به علت احتمال بروز برخی اختلافات، از پاسخ دهی به سؤالات خبرنگار «ایران» ممانعت به عمل آوردند.
چرخه معیوبی که به بحران میانجامد
پدیده «کوچ سرمایه به شمال» یک شمشیر دولبه است. از یک سو، توسعه ظاهری و رونق اقتصادی کوتاهمدت را به ارمغان آورده و از سوی دیگر، بنیانهای زیستمحیطی، اقتصادی و فرهنگی منطقه را تهدید میکند. به نظر میرسد این روند خودخواهانه و بدون برنامهریزی کلان، در حال ایجاد چرخه معیوبی است: پناهگاهِ فراریان از بحران، خود به کانونی از بحرانهای جدید تبدیل میشود. اگر مدیریت یکپارچه، قوانین سختگیرانه برای ساختوساز و حفاظت از محیط زیست و برنامهریزی برای توسعه متوازن منطقهای در دستور کار قرار نگیرد، بزودی باید شاهد نابودی همان موهبتهای طبیعی باشیم که امروز دلیل اصلی این هجوم گسترده هستند. آینده شمال ایران در گرو تصمیمات امروز است.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید