نحوه تشکیل دولت آینده از زبان ظریف

محمدجواد ظریف در برنامه خبری صداوسیما درباره نحوه تشکیل دولت آینده توضیح داد و گفت که در تشکیل این دولت، سعی خواهد شد برای گروه‌های محروم از جمله زنان و اقلیت‌های مذهبی و قومی تبعیض مثبت صورت گیرد. اصول‌گرایان چند روز است که این صحبت‌ها و...

به گزارش رصد روز، این روز‌ها شاهد واکنش‌های عجیبی به سخنان محمد جواد ظریف درمورد امتیاز داشتن زنان و اقلیت‌ها برای حضور در دولت چهاردهم هستیم. محمدجواد ظریف در شامگاه ۲۷ تیرماه با حضور در صداوسیما در مورد روند انتخاب وزیران و پیشنهاد آن‌ها به رئیس‌جمهور جدید گفته بود: «اگر وزیر پیشنهادی مرد باشد هیچ امتیازی نمی‌گیرد؛ نامزد‌های خانم ۱۰ امتیاز می‌گیرند؛ اگر از اکثریت (شیعه) باشند امتیاز ندارند، ولی اگر از مذاهب و ادیان رسمی باشند، امتیاز دارند، چون تلاش می‌کنیم از اقوام و گروه‌هایی که کمتر حضور داشتند، از جوانان و زنان استفاده کنیم.»

این سخنان با واکنش تند محافل اصول‌گرا مواجه شد و این جماعت شکست‌خورده و ورشکسته، طبق معمول، با موجی از توهین و افترا به سخنان ظریف واکنش نشان دادند. برای مثال واکنش حسین شریعتمداری در روزنامه‌ی کیهان چنین بود: «بفرمایید این دیدگاه شما درباره شیعه با آنچه پیوسته و بی‌وقفه از سوی آمریکا و صهیونیست‌ها تبلیغ می‌شود چه تفاوتی دارد؟! حتما می‌دانید و بار‌ها خوانده و شنیده‌اید که صهیونیست‌ها اصلی‌ترین مشکل خود را دیدگاه و گفتمان تشیع می‌دانند و بار‌ها بر مقابله با آن به عنوان یک خط استراتژیک و غیر قابل تغییر تاکید ورزیده و می‌ورزند.».

اما چنین واکنش‌هایی، با صرف نظر از وجه اخلاقی و کین‌توزانه‌ای که دارند، از عمق بی‌خبری و پرت بودن نویسندگانشان خبر می‌دهند. آنچه ظریف مطرح کرد نه دخلی به ضدیت با تشیع دارد و نه کوچکترین توهینی به مذهب رسمی کشور تلقی می‌شود. سخن ظریف، یا همان سیاست پزشکیان، درباره «عدالت» است و آن نوع از سیستم امتیازدهی نیز که ظریف از آن سخن می‌گفت «تبعیض مثبت» یا «تبعیض جبرانی» نام دارد.

تبعیض مثبت چیست؟
تبعیض مثبت به مجموعه‌ای از سیاست‌ها می‌گویند که از طریق اولویت بخشی‌های معین، در پی اصلاح نابرابری‌های تاریخی، طبیعی، فرهنگی و سیستماتیک است. این سیاست‌ها برای گروه‌های به حاشیه رانده شده فرصت‌هایی مانند آموزش، اشتغال و نمایندگی سیاسی فراهم می‌کنند و برای دستیابی به عدالت اجتماعی، و همچنین برای رفع تبعیض، ضروری هستند.

عصر جدید بر محور دو ارزش بنیادین بنا شده است: آزادی و عدالت. در این میان عدالت حتی سابقه‌ای بسیار دیرینه‌تر دارد و از دوران باستان تا کنون همواره مسئله‌ی بنیادین زندگی اجتماعی انسان‌ها بوده است. اصل تبعیض مثبت نیز درجهت نزدیک شدن به همین آرمان دیرینه‌ی انسانی وضع شده است و درپی اصلاح نابرابری‌های عمیقی است که ریشه در بی‌عدالتی‌هایی مانند استعمار، برده‌داری، تبعیض طبقاتی و تبعیض جنسیتی و تبعیض دینی و زبانی دارند.

متفکران علوم سیاسی در دفاع از تبعیض مثبت استدلال کرده اند که در یک جامعه‌ی اساسا نابرابر، برخورد یکسان با همه به نا-یکسانی و نابرابری‌های دامن خواهد زد؛ بنابراین اقدامات فعالانه‌ای لازم است تا شرایط برابر برای همه فراهم شود و اطمینان حاصل شود که گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده فرصت‌های عادلانه‌ای برای ترقی دارند.

چرا اصولگرایان با آن مخالفند؟
اما اگر تبعیض مثبت سیاستی در جهت رفع تبعیض است و از ملزومات عدالت اجتماعی حساب می‌شود، چرا اصولگرایان چنین با آن سر جنگ دارند؟ راقم این سطور درمیان نوشته‌های منتقدان ظریف استدلالی ندیده است به جز این که یکی از منتقدان نوشته بود که سیاست‌های تبعیض مثبت، که ظریف از آن‌ها سخن می‌گوید، در غرب نیز منسوخ شده اند؛ چرا که بر ضد شایسته‌سالاری می‌باشند.»

ابتدا درباره‌ی «منسوخ شدن» تبعیض مثبت، باید بگوییم که «تبعیض مثبت» امروزه در اغلب کشور‌های جهان وجود دارد و در جهت عدالت اجتماعی به کار می‌رود. کارنامه‌ی کشور‌های اروپایی در این زمینه برای همه‌گان روشن است؛ پس به مثال‌های دیگری اشاره کنیم. «تبعیض مثبت» در کشوری که نماد سرمایه‌داری جهانی است، یعنی ایالات‌متحده آمریکا، به شکلی گسترده و برای مقابله با نابرابری‌های نژادی و جنسیتی اجرا می‌شود و به ویژه در زمینه‌ی آموزش و اشتغال نتایج مثبتی به بار آورده است.

قانون حقوق مدنی آمریکا، مصوب در سال ۱۹۶۴، ضرورت در نظر گرفتن نژاد و جنسیت در فرآیند‌های پذیرش و استخدام را تایید کرده است. در هند نوعی نظام سهمیه‌بندی وجود دارد که به نفع قبایل محروم، تبعیض مثبت آموزشی و شغلی اعمال می‌کند.

در کشوری مانند آفریقای جنوبی که تجربه‌ی آپارتاید نژادی را از سر گذرانده است، تبعیض مثبت در جهت اصلاح نابرابری‌های نژادی به کار می‌رود. هریک از این کشورها، با توجه به عوامل جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی، تبعیض‌هایی خاص خود را دارند و دولت برای رفع آن تبعیض‌ها به سیاست‌های تبعیض مثبت روی آورده است.

می‌دانیم که کشور ما نیز تبعیض‌ها و نابرابری‌های برخاسته از جغرافیا و تاریخ خود را دارد. ایران محل سکونت اقوام، ادیان و زبان‌های مختلفی است و همه‌ی آن‌ها دارای حقوق بنیادینی هستند که به انحای گوناگون از آن‌ها سلب شده است. به همین دلیل رفع این تبعیض‌ها وظیفه‌ی سیاسی، اخلاقی و قانونی هر دولتی است که بر ایران حکومت می‌کند.

درباره‌ی شایسته‌سالاری نیز باید گفت که شایسته‌سالاری واقعی نمی‌تواند در جامعه‌ای که موانع سیستماتیک به گروه‌های خاصی آسیب می‌زند وجود داشته باشد. تبعیض مثبت راهی برای شکوفا شدن شایسته‌سالاری واقعی است.

اما جالب اینجاست که این سخنان از زبان افرادی شنیده می‌شود که در طی دهه‌های اخیر خودشان بزرگترین موانع شایسته‌سالاری بوده اند. مردم با چنین افرادی به حد کافی آشنایی دارند و نیازی نیست درباره‌ی شایستگیو شایسته‌سالاری این جماعت چیزی بگوییم.

نکته‌ی مهمی که در این میان باید به آن اشاره کرد این است که دربرابر تبعیض مثبت، نوعی از تبعیض هم وجود دارد که کاملا در نقطه‌ی تبعیض مثبت قرار می‌گیرد و آن تبعیض منفی است. معنای واقعی «تبعیض» در همین واژه‌ی اخیر است. اولی برای احقاق عدالت است و دومی عین بی‌عدالتی است.

در واقع نوع اول (تبعیض مثبت)، دربسیاری اوقات برای رفع نتایج دردناکی وضع می‌شود که از طریق نوع دوم (تبعیض منفی) بر جامعه تحمیل شده است. جماعت اصولگرا ویژه‌پرور است، خودحق پندار است، از رانت تغذیه می‌کند و بر موقعیت‌های انتصابی تکیه می‌زند و نه انتخابی؛ و این خود گویای تمام ماجراست! آنکه بی‌عدالتی شرط ادامه‌ی حیاتش شده، طبعا اقدامی را که برای احقاق عدالت وضع شده برنمی‌تابد.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط