به گزارش رصد روز، نتایج آمارگیری نیروی کار تابستان ۱۴۰۳ نشان میدهد، نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله ۱۹.۴ درصد بوده است. بررسی تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد، این نرخ نسبت به فصل مشابه در سال قبل (تابستان ۱۴۰۲) ۷ دهم درصد کاهش یافته است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، بررسی نرخ بیکاری گروه سنی ۱۸ تا ۳۵ ساله نیز نشان میدهد که در تابستان امسال ۱۴.۸ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند. این در حالی است که تغییرات فصلی نرخ بیکاری این افراد نشان میدهد این نرخ نسبت به تابستان ۱۴۰۲، به میزان ۲ دهم درصد کاهش یافته است.
همچنین بررسی اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی توسط این مرکز نشان میدهد که در تابستان ۱۴۰۳، بخش خدمات با ۵۲.۱ درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است. در مراتب بعدی بخشهای صنعت با ۳۳.۳ درصد و کشاورزی با ۱۴.۵ درصد قرار دارند.
آمارهای صندوق بین المللی پول میگوید ایران با ۸.۹ درصد از نظر نرخ بیکاری در رتبه ۱۷ جهان قرار گرفته است و آمار بانک جهانی نیز حاکی از آن است که در میان کشورهای منطقه تنها عراق و یمن نسبت به ایران وضعیت بدتری از لحاظ اشتغال دارند و عربستان سعودی نیز از نظر میزان اشتغال زنان شاغل به کل زنان بالای ۱۵ سال، اکنون ۲.۵ برابر ایران بوده و بیش از ۲۹ درصد زنانِ در سن کار عربستان شاغل هستند. اما نسبت زنان شاغل ایران به جمعیت زنان در سنین کار، از نزدیک ۱۴ درصد به ۱۱.۴ درصد سقوط کرده است.
نرخ بیکاری باید با شاخصهای دیگر اقتصادی ارزیابی شود
بانک مرکزی در حالی آمارهای خوشبینانه ارائه میدهد که کاهش بیکاری، به علت غیرفعال شدن ۳.۵ میلیون نفر در کشور طی چهار سال گذشته است. آرشیو مرکز آمار ایران نشان میدهد، پاییز ۱۳۹۸ حدود ۴۴.۳ درصد از افراد ۱۵ سال به بالا در کشور فعال بودهاند، اما اکنون شمار افراد فعال جامعه تنها ۴۱.۵ درصد بوده است. ایران در سال ۲۰۲۱ هم با نرخ مشارکت اقتصادی ۴۱.۹ درصدی در رتبه ۱۶۷ جهان قرار گرفت، اما متوسط نرخ مشارکت اقتصادی در دنیا حدود ۵۹.۵ درصد بوده است.
در این رابطه دکتر وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران، گفت: شاخص نرخ بیکاری شاخص مناسبی برای وضعیت بازار کار ما نیست؛ نه فقط برای ایران بلکه در همه جای دنیا شاخص نرخ بیکاری به تنهایی نمیتواند وضعیت بازار کار را نشان دهد.
ما باید در یک مجموعه شاخصهای دیگری در کنار نرخ بیکاری، وضعیت اشتغال و بازار را مشخص کنیم. نظیر اشتغال ناقص، نرخ مشارکت، وضعیت شغل ایجاد شده، مشاغل موقتی و پایین دست یا مشاغل با بهرهوری پایین و همینطور مشاغل رده پایین. در مجموع صرف نرخ بیکاری به تنهایی گویای وضعیت اشتغال یا وضعیت بازار کار ما نیست. ما باید نرخ بیکاری را با سایر شاخصهای اقتصادی در نظر بگیریم. یعنی به صورت یک بسته ما بتوانیم بازار کار را بسنجیم و برآورد و ارزیابی داشته باشیم. درست است که نرخ بیکاری ما در سالهای اخیر اعداد پایینی را نشان میدهد ولی نرخ مشارکت ما نسبت به دوران پیش از کرونا خیلی کاهش پیدا کرده و هنوز خالص اشتغال ما اعداد قابل قبولی نیست.
شغلهای کاذب گسترش پیدا کرده است
وی بیان کرد: در حال حاضر بسیاری از مشاغل ما مشاغل کاذب یا غیر بهرهور شدهاند. به عنوان مثال ما افرادی را داریم که تحصیلات عالیه دارند ولی در شغلهای کاذب مشغول به کار شدند. درست است که اینها در آمار اشتغال محاسبه میشوند ولی بهرهوری لازم را ندارند. موضوع دیگر این است که معمولاً در جهان شاخصهای دیگری هم ارزیابی میشود. به عنوان مثال وقتی یک فرد بیکار میشود چند ماه طول میکشد که شغلی متناسب با شغل قبلی پیدا کند.
اما در ایران وقتی یک فرد بیکار میشود ممکن است دیگر نتواند شغلی همانند شغل اول خودش با همان جایگاه اجتماعی یا با همان سطح درآمد و حقوق و دستمزد پیدا کند. ما هنوز اشتغال ناقص خیلی زیادی داریم و من آخرین آمارهایی که دیدم بیش از ۴۰-۵۰ درصد از جمعیت ما درگیر اشتغال ناقص شدهاند. یعنی فرد یک روز یا دو روز در هفته کار میکند، اما هنوز نتوانسته به صورت شرایط تمام وقت مشغول شود. مشاغل سطح پایین و کاذب خیلی گسترش پیدا کرده است و خیلی از افراد و جوانان ما تحصیلات عالیه دارند، ولی درگیر مشاغل کاذبی شدند که با تخصص آنها ارتباطی ندارد.
جزو بدترین کشورها از حیث نرخ مشارکت اقتصادی (نرخ فعالیت) هستیم
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران ۵۲.۱ درصد از افراد شاغل در حوزه خدمات اشتغال دارند. از سوی دیگر از دهه ۸۰ شمسی کسانی که در ایران یک ساعت در هفته کار میکنند هم جزو شاغلین به حساب میآیند. این موضوع چقدر میتواند ارزیابیهای آماری ما را گمراه کند؟ در این زمینه شقاقی شهری توضیح داد: در دنیا میزان دستمزدها به نحوی است که فرد با یکی دو ساعت کار در هفته میتواند گذران زندگی کند ولی در اقتصاد ایران اینگونه نیست و به عبارتی افراد با شغلهای یکی دو ساعت کار واقعا نمیتوانند گذران زندگی کنند؛ لذا ما نمیتوانیم صرفاً با یک شاخص، نرخ بیکاری را اعلام کنیم که وضعیت رو به بهبود است.
ما در دنیا جزو بدترین کشورها از حیث نرخ مشارکت اقتصادی (نرخ فعالیت) هستیم. در دنیا میانگین نرخ مشارکت جهانی بالای ۶۰ درصد است در حالی که در اقتصاد ایران این عدد بین ۴۰ تا ۴۵ درصد است. در دولت سیزدهم دیدیم که این تک شاخص نرخ بیکاری را به عنوان عملکرد خودشان اعلام کردند ولی همه ما میدانیم که واقعاً وضعیت اینگونه نیست و وقتی آمارهای مختلف را کنار هم میگذاریم تصویر ضعیفی را از بخش اشتغال ایران میدهد. در سالهای اخیر شغلهای کاذب خیلی زیاد شده است به عبارتی ما میبینیم بخشی از جوانان ما به دلیل اینکه نتوانستند متناسب با تخصص خود شغلی را پیدا کنند مثلاً وارد فعالیت در اسنپ شدند.
اینها بهرهوری لازم را ندارند. حالا موضوعات دیگری هم در حاشیه وجود دارد. اقتصاد ایران رشد اقتصادیاش در سالهای اخیر عمدتا از طریق درآمدهای نفتی بوده و در فقط در حوزه خدمات واسطهگری عمدتاً رشدهای بالا داشته است. مگر ممکن است که اقتصادی که سرمایهگذاری ندارد یا رشد اقتصادی مولد ندارد، نرخ بیکاریاش پایین بیاید؟ میخواهم بگویم اینها هر کدام علامت به اقتصاد ما میدهد که نباید خیلی امیدوار به این شاخص نرخ بیکاری باشیم.
جمعیت حذف شدگان را نمیبینیم
این اقتصاددان در خصوص جمعیت حذف شدگان یا کسانی که اجباراً دیگر به دنبال کار نمیگردند هم توضیح داد: در سالهای اخیر تورمهای بالا به اقتصاد ما تحمیل شده و شواهدی که من دارم نشان میدهد که بسیاری از افراد دیگر تمایلی به کار ندارند، زیرا دستمزدی که دریافت میکنند به قدری پایین است که دیگر صرفه اقتصادی ندارد فرد مشغول به کار شود؛ لذا با سرمایه اندکی که توانسته بودند در زندگی جمع کنند با همان گذران زندگی میکنند.
در واقع اینها خودشان را از بازار کار کنار کشیدند و تمایلی به عرضه کار در این دستمزدهای پایین ندارند. مثلا فردی به ازای کار، پیشنهاد دریافت ۱۰ میلیون حقوق را در ماه دارد ولی حساب میکند که با این ۱۰ میلیون تومان نمیتواند زندگیاش را بگذراند. این افراد دیگر تمایلی به کار کردن ندارند و ما این را از جامعه آماری کنار گذاشتیم و لذا در نرخ بیکاری هم محاسبه نمیشوند. در حالی که به خاطر شرایط اقتصادی بسیاری از افراد دیگر علاقهای به کار با این دستمزدها را ندارند و اینها همه حواشی این نوع محاسبات است؛ لذا آمارهای خام و بدون تحلیل، ما را گمراه میکند. آمارهای اقتصادی حتماً باید تحلیلهایی کنارش داشته باشند تا واقعیتها را برای ما بیشتر نشان بدهد و صرفاً با اتکا به یک شاخص ما نمیتوانیم تحلیل واقعبینانه و درستی از فضای اقتصادی داشته باشیم.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران در خصوص نرخ مشارکت پایین هم تصریح کرد: بر اساس بررسیهایی که کردهام اخیرا ما با همان نرخ مشارکت سالهای گذشته هم فاصله داریم یعنی زمانی نرخ مشارکت اقتصاد ایران به حدود ۴۴ درصد رسیده بود، اما دوباره این کاهش پیدا کرده و هنوز با نرخ مشارکتهایی که درسالهای گذشته بود همچنان فاصله داریم. نرخ مشارکت اقتصادی ایران جزو پایینترین نرخهای مشارکت در جهان است.
همچنین شغلهای کاذب هم خیلی گسترش پیدا کرده است. شغلهایی که افراد از سر ناچاری یکی دو روز در هفته انجامش میدهند. از طرفی نرخ مشارکت زنان در ایران هم خیلی پایین است. میانگین نرخ مشارکت زنان در دنیا بالای ۶۰ درصد است، اما در اقتصاد ایران نرخ مشارکت بانوان حدود ۲۰ درصد است. آمار نرخ بیکاری ما گویای فاصلهها و واقعیتهایی که در مقایسه با نرخهای بیکاری در جهان وجود دارد، نیست. ما شاهد گسترش مشاغل کاذب و مشاغل غیر پایدار و غیر مولد در اقتصاد هستیم.
در اقتصادی که رشد اقتصادی مولد و سرمایهگذاری پایین است به هیچ عنوان این اقتصاد نمیتواند شغل پایدار ایجاد کند. در اقتصادی که بخش خصوصی ما در بدترین شرایط خودش قرار دارد، آمارهایی که از وضعیت کسب و کار در ایران مشاهده میکنیم نشان میدهد در شرایط بسیار بدی قرار داریم. اینها همه گویای این است که ما نباید آمار نرخ بیکاریمان به این خوبیها باشد و وقتی مراکز آمار این شاخصها را کنار میگذارند و به تنهایی سراغ نرخ بیکاری میروند این گمراه کننده است و واقعیت موجود بازار کار ما را نشان نمیدهد.
وضعیت ناگوار از بازار کار ایران
اما مرکز پژوهشهای مجلس هم پیش از این اعلام کرده بود که نرخ واقعی بیکاری کشور دو و نیم برابر آمارهای رسمی است. در این زمینه دکتر شقاقی شهری بیان کرد: ما به راحتی نمیتوانیم نرخ بیکاری را محاسبه کنیم. این کار مراکز آمار است. ما فقط میتوانیم بگوییم که وضعیت بازار کار بهبود پیدا کرده یا بدتر شده است؟ چون بحث وضعیت بازار کار یک شاخص نرخ بیکاری است. ولی شاخصهای دیگری هم باید کنارش دیده شود.
مثل اشتغال ناقص، نرخ مشارکت، خالص اشتغال، شغلهای کاذب و تعادا متقاضیان پیدا کردن شغل و… اینها مهم است. الان نیاز است گزارشی منتشر شود که چه میزان تمایل برای عرضه نیروی کار در اقتصاد وجود دارد؟ اطلاعاتی که من دارم حکایت از این دارد که که خیلی از مدیران بنگاهها میگویند ما نیازمند کارگر هستیم، اما کارگری وجود ندارد.
دلیلش این است که دستمزدها نسبت به تورم و هزینههای زندگی پایین است؛ لذا برخی افراد دلسرد شده و از بازار کار کنار میروند و این دسته در آمار نرخ بیکاری لحاظ نمیشوند. در چنین شرایطی بنگاهها برای تامین نیروی کار خود از نیروهای مهاجر افغان که در سالهای اخیر تعدادشان هم خیلی زیاد شده استفاده میکنند و به جای استخدام نیروهای ایرانی از نیروهای افغانی در مشاغل سطح پایین استفاده میکنند و دستمزدهای پایین به اینها داده میشود.
وی در انتها گفت: دولت قبل و اخیرا آقای فرزین مدیر کل بانک مرکزی خوشحال بودند که نرخ بیکاری مدام در حال کاهش است در حالی که اینها گویای واقعیت بیرونی نیستند و این آمار، ما را گمراه میکند؛ یا دانسته گمراه میشویم یا نادانسته. یعنی احساس میکنیم وضعیت خوب است در حالی که هر کدام از شاخصهای جانبی و شاخصهای مختلف وقتی کنار هم گذاشته میشود، وضعیت ناگواری را از بازار کار ایران منعکس میکند.