به گزارش رصد روز، قتل و جنایت با هر انگیزهای که باشد و هر فردی که قربانی آن شده باشد، تلخ، تکاندهنده و غمانگیز است اما در این میان، قتل نوعروسان شاید تاثربرانگیزتر باشد؛ دخترانی جوان که با هزار امید و آرزو پا به خانه بخت میگذارند اما فرصت زندگی و خوشبختی پیدا نمیکنند.
مروری بر پروندههای جنایی سالهای اخیر نشان میدهد اخبار قتل نوعروسان همیشه با بازتاب زیادی همراه بوده است. یکی از این جنایتها مربوط به قتل دختری است که چند روز پیش از عروسی به دست نامزدش به کام مرگ کشانده شد. متهم در زمان دستگیری در اعترافاتش گفته بود: من عاشق همسرم بودم اما از روزی که المیرا به عقدم درآمد شروع به زیادهخواهی کرد. من اما اعتراضی نمیکردم، حتی با اصرارهایش باعث شد تا سند خانهام را به نامش بزنم و سپس از من خواست تا خودرویم را به نامش کنم و میگفت که باید او را به سفر خارجی ببرم و یک عروسی مجلل بگیرم. زیادهخواهیهای او باعث بحث بین ما شد تا اینکه روز حادثه دیگر کنترلم را از دست دادم و در حالی که المیرا روی تخت خوابیده بود، با سیم برق او را به قتل رساندم و در ادامه برای پنهانکاری اسپری تافت را روی بدنش خالی کردم و سپس با کبریت اقدام به آتش زدن جسد همسرم کردم. بعد از آتشافروزی از خانه خارج شدم و سعی داشتم با صحنهسازی راز این قتل را پنهان نگه دارم اما عذاب وجدان مانع سکوتم شد و تصمیم به اعتراف گرفتم.
این مرد همچنین ادعا کرده بود: همسرم در شرکتم کار میکرد و بهانهگیری میکرد که چرا با همکارهای خانم در شرکت شوخی میکنم و به من مشکوک بود که روز حادثه دیگر طاقت نداشتم و در یک لحظه کابل برق را به او وصل کردم و پس از قتل المیرا دست داشتم خودکشی کنم اما نتوانستم و با آتشافروزی سعی بر از بین بردن سرنخها داشتم اما خیلی زود دستم رو شد.
از عللی که باعث قتل نوعروسان به دست همسرانشان میشود، نبود شناخت کافی طرفین از یکدیگر، ایجاد فضایی پر از سوءتفاهم و ناتوانی در کنترل خشم و مدیریت بحران است. جوانی ۲۳ ساله که نوعروس ۱۸ سالهاش را در زمستان سال گذشته در مشهد به قتل رسانده، در اعترافاتش گفته است: بعد از آنکه نامزدم را طلاق دادم، با «زینب» (مقتول) در محل سکونتمان آشنا شدم و به طور سنتی پای سفره عقد نشستم ولی دامنه اختلافات ما به ماجرای شیربها رسید که من باید مبلغ ۳۰ میلیون تومان شیربها به خانواده نوعروس میپرداختم اما خیلی زود رفتارهای همسرم تغییر کرد و من او را میدیدم که سوار بر تاکسی اینترنتی میشد. با وجود این سوءظن، کاری از دستم برنمیآمد و هیچ مدرک مستندی هم برای ادعایم ندارم. اختلافاتمان زمانی شدت گرفت که نامزدم شماره تلفن مرا در فهرست سیاه گذاشت و پدرش نیز تهدید کرد که طلاق دخترش را میگیرد. به همین دلیل، خشمی سیاه همه وجودم را گرفت، چرا که او ۲۵ روز بود به من بیمحلی میکرد و پاسخم را نمیداد. این بود که کارد آشپزخانه را برداشتم و او را هدف ضربات متعدد چاقو قرار دادم و سپس به پیشوا گریختم.
البته قتل نوعروسان همیشه به دست همسر یا اعضای خانواده اتفاق نمیافتد. در نمونهای از این پروندهها، زنی ۲۵ ساله که به تازگی ازدواج کرده بود، در خانهاش به قتل رسید. قاتل که مردی آشنا بود از خفه کردن تازهعروس انگیزهای جز سرقت طلا نداشت. او بعد از دستگیری در اعترافاتش چنین گفت: مقتول همسر همکارم بود. با شوهر او در یک شرکت کار میکردیم. شوهر مقتول چندی قبل برایم تعریف کرد که با ۵۰۰ میلیون تومان پولی که پسانداز کرده، طلا و جواهر خریده است. چند وقت بعد هم مرا با خودش به مغازه طلافروشی برد تا به عنوان کادوی روز زن برای همسرش طلا بخرد. آن روز حدود ۲۰۰ میلیون تومان برای همسرش طلا خرید. برق طلاها وسوسه به جانم انداخت. از طرفی مشکل مالی داشتم و با خودم گفتم که اگر به خانه همکارم دستبرد بزنم و طلاها را سرقت کنم، زندگیام دگرگون میشود. نقشه سرقت از خانه همکارم را کشیدم اما ناخواسته جان زن جوان را گرفتم، آن هم برای هیچ. آن روز یک جعبه در دست گرفتم و نقش پستچی را بازی کردم تا بتوانم وارد خانه همکارم شوم. میدانستم همکارم در آن ساعت سر کار است. آن روز با او در شرکت ناهار خوردم و بعد مرخصی ساعتی گرفتم تا نقشه سرقت را اجرا کنم. نقشه را چند وقتی بود که کشیده بودم و مثل خوره به جانم افتاده بود. وقتی وارد خانه شدم با چاقو زن جوان را تهدید کردم و از او خواستم جای طلاهایش را به من نشان بدهد.
اعتماد نکردن به اطرافیان و حفظ اسرار خانوادگی از جمله عواملی است که میتواند راه نفوذ چنین اشخاصی به حریم خانواده را ببندد و از چنین جنایتهایی جلوگیری کند.