به گزارش رصد روز، ویدیویی از صحبت های رامبد جوان درباره همسرش نگار جواهریان و سختی کار کردن با خانم بازیگر را مشاهده بفرمایید.
نگار جواهریان (زادهٔ ۲۲ دی ۱۳۶۱ در تهران) بازیگر ایرانی است. او برای فیلم طلا و مس (۱۳۸۸) برندهٔ جایزهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنوارهٔ فیلم فجر شد. او برای فیلم حوض نقاشی (۱۳۹۱) بار دیگر نامزد دریافت این جایزه شد. نگار جواهریان از سال ۱۳۹۵ با رامبد جوان، بازیگر و کارگردان ایرانی ازدواج کرده است و یک فرزند نیز دارد که در کانادا به دنیا آمده است.
زندگی
نگار جواهریان در ۲۲ دی ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد. او یکی از گزینهها برای بازی در نقش اصلی من، ترانه ۱۵ سال دارم (۱۳۸۰) بود که به ترانه علیدوستی رسید اما او نقشی کوتاه در این فیلم ایفا کرد. او در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم طلا و مس شد.وی در چهاردهمین جشن خانه سینما نیز برای فیلم طلا و مس تندیس بهترین بازیگر زن نقش اول را دریافت کرد. وی همچنین در دوبلهٔ فارسیِ فیلم کمپ ایکس ری (۲۰۱۴) به جای کریستن استوارت حرف زده است.
زندگی شخصی
نگار جواهریان در سال ۱۳۹۵ با رامبد جوان ازدواج کرد. در تیر ۱۳۹۸، فرزند دختر جواهریان و جوان در کانادا متولد شد و آنها نام نوردُخت را برای او انتخاب کردند.حضور جواهریان طی دوران بارداری خود به همراه جوان در کانادا با قصد تولد فرزندشان در خاک این کشور «که منجر به اهدای تابعیت کانادایی به فرزندشان میشود» باعث واکنشهای شدید مردم در فضای مجازی و چهرههای سرشناس مختلف کشور شد و حواشیای را برای این بازیگر سینما و همسرش رقم زد. در نهایت و در ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۸ نوردخت جوان، فرزند نگار جواهریان و رامبد جوان، در کشور کانادا متولد شد. پیشتر رامبد جوان در مصاحبهای اعلام کردهبود که برای اکران فیلم قانون مورفی به مونترآل کانادا سفر نکرده است، اما همزمان با سفرش، این فیلم نیز به نمایش گذاشته میشود
در عرصه بازیگری چه تعریفی برای نگار جواهریان قایل میشوید؟
نگار جواهریان: این سوال شاید شبیه این باشد که از من بپرسی چه شکلی هستم؛ اصولا تصویری که آدم از خودش دارد کمی مخدوش است. انگار چشمم را ببندم و قیافهام را تصور کنم، همیشه این تصویر مخدوش است. این تصویر همراه میشود با خاطرات و مجموعهای از نشانهها، غم و شادیهایی که در زندگی فرد تاثیر گذاشته است. بنابراین راجع به کار هم این طور است؛ من واقعا نمیتوانم تعریفی از نگار جواهریان در بازیگری قایل شوم. اگر بخواهم تعریفی برای این اسم و فامیل داشته باشم شفاف نیست چون با همه چیزهایی که از کودکی تا الا ن همراهم بوده قاطی شده است.
به خصوص از ۱۴-۱۳سالگی که من به مدرسه هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان رفتم و این حرفه را یادگرفتم. ۱۵سالگی هم با رفتن روی سن تئاتر شهر کار حرفهای خودم را شروع کردم. بنابراین همه اینها مثل یک فیلم از جلوی چشمم رد میشود. فریم به فریم تمام این سالها جلوی چشمم میآید و نمیشود درباره آن یک جمله گفت.
در دو، سه سال گذشته با اینکه همان روند سابق را طی کردید، بیشتر دیده شدید، به نظرتان چطور این اتفاق افتاده است؟
بخشی از آن به شرایطی که در اختیار شما قرار داده میشود بر میگردد در حالی که من همان راه را میروم. از سال ۷۷ که کارم را شروع کردم، تا الان همان راه را رفتهام؛ حساسیتهایم همانهاست که بود، هدف و معیارهایم تغییر نکرده، لذتهایم همینطور؛ اما روزهایی پیش میآید که به تو فرصت دیده شدن داده میشود که البته برای این اتفاق باید خیلی چیزها کنار هم قرار بگیرد.
مثلا نقشی در فیلمنامهای به تو فرصت میدهد که هر آنچه آرامآرام در طی سالها به دست آوردهای، کنار هم قرار بگیرد و اتفاق خوبی شکل بگیرد. همیشه در فیلمنامهها نقشهایی هستند که باید دیده شوند؛ یعنی همه عناصر فیلمنامه در جهتی است که آن نقش دیده شود، بعد آن فیلمنامه به دست گروه و کارگردانی قرار بگیرد که مسیر تو را میروند و بعد آن فیلم در زمانی نمایش داده شود که دیده بشود. شاید باید برگردیم به طلا و مس. نقشی که در طلا و مس بود، طوری بود که اگر تو کمی کارت را بلد باشی و کار و هدفت جدی باشد، باید بتوانی از پسش بر بیایی و باید دیده شوی. منظورم این نیست که باید تشویق میشد، ولی میشد حدس زد که پتانسیل دیده شدن را دارد. میخواهم بگویم که اتفاقا وقتی داشتم طلا و مس را در زمستان ۸۷ بازی میکردم، واقعا به اینها فکر نمیکردم. چون سالیان سال بود که مشغول کار بودم و دیگر به این فکر نمیکردم که این نقشی است که قرار است با آن دیده شوم.
نمیگویم که ناامید بودم، میگویم که من دارم راه خودم را میروم و دیگر به نتیجه فکر نمیکنم. البته از خدایم بود که دیده شود ولی اگر هم نشد من نمیتوانم این راه را ول کنم. حداقل از ۱۳سالگی که درگیرش شدم، دیگر نمیتوانم فکر کنم روزی ولش میکنم. بنابراین در زمان فیلمبرداری طلا و مس به این فکر نمیکردم که سال بعد قرار است این فیلم در یک جو رقابتی نمایش داده شود و جایزه هم بگیرد، یا حتی تاثیرش روی تماشاگرها چقدر خواهد بود. آن موقع درگیر این بودم که ام.اس چیست، همسر یک روحانی بودن چه دغدغههایی دارد و جایی برای فکر کردن به این نتیجهها نبود. بعد هم من عموما این طور هستم که در زمان کار خیلی به این چیزها فکر نمیکنم چون مسیر برایم مهم است البته نگرانیهایم در لحظه بسیار زیاد است.
حتما خیلی مهم نیست که نقش اول را بازی کنید؟
نه نیست. برایم در نقش این مهم است که درگیرم کند، حتی اگر یک سکانس یا یک پلان باشد. مثلا نقش رویا، نونهالی در خانهای روی آب فقط دو سکانس بود ولی ببینید چقدر این نقش به یادماندنی و تاثیرگذار بود. یک باری را در خودش دارد که میتواند تو را زیر و رو کند. البته این را هم نمیشود فراموش کرد که در سینمای ما خیلی کم پیش میآید که نقشهای کوچک یک باری را جابهجا کنند. این یک اتفاق خیلی ایدهآل است. نقشهای کوچک این روزها برای دیده شدن نقش یک ساخته میشوند. شاید برای همین است که برای آدمها نقش یک جذاب است، مسلما برای من هم هست ولی نه آنقدر که بخواهم فقط آن را بازی کنم. خیلی وقتها بوده که نقشهای کوتاه را در کنار نقش یک گذاشتهام و آن را ترجیح دادهام.