هدررفت ۱۲ میلیون لیتر بنزین در ترافیک پایتخت

وقتی به هزینه‌های کسب‌وکار‌ها نگاه می‌کنیم، ترافیک هر روز مانع جریان آزاد کالا‌ها و خدمات می‌شود. تأخیر در تحویل محصولات، از دست رفتن فرصت‌های تجاری و ساعت‌های کاری تلف شده طبیعتا بی‌تأثیر بر اقتصاد شهر نخواهد بود. در واقع، برای هر ساعت ا...

به گزارش رصد روز، همه ما آن داستان معروف را شنیده‌ایم: جاده شمال، تعطیلات، ترافیک و بنزینی که بی‌رحمانه در صف ماشین‌ها دود می‌شود. اما آیا واقعاً معضلی بزرگ‌تر از ترافیک جاده شمال داریم؟ پاسخ، در خیابان‌های همیشه شلوغ تهران نهفته است. شهری که هر روز با ترافیکی دست‌وپنجه نرم می‌کند که نه تعطیلات می‌خواهد، نه جاده شمال. اینجا، در قلب تهران، زندگی بیشتر به معنای «گیر کردن» است تا «پیش رفتن». ترافیکی که به اندازه یک جاده شمالی بنزین نمی‌سوزاند، بلکه انرژی، وقت و حتی آرامش روحی و روانی ساکنانش را می‌بلعد.

برای درک فاجعه دوباره تصور کنید، ساعتی در ترافیک تهران گیر کرده‌اید. هر بار که در ماشین می‌نشینید، زمان به آرامی ذوب می‌شود، همان‌طور که سوخت ماشین‌تان. ماشین‌ها مثل سربازان شکست‌خورده، یک به یک حرکت می‌کنند، اما پیشرفتی نمی‌بینند. اگر تهران را به یک زندان تشبیه کنیم، ترافیکش سلول انفرادی است. به جای میله‌های آهنی، شما در قفس شیشه‌ای ماشینتان زندانی هستید؛ منتظر یک حرکت، یک فرار، یک روزنه امید که شاید هرگز نرسد.

هزینه‌های واقعی ترافیک؛ چیزی بیش از بنزین
ترافیک تهران، دیگر فقط یک مشکل روزانه نیست؛ این معما به بخشی از هویت شهر تبدیل شده و این واقعیتی هولناک است وقتی بدانیم هزینه‌های واقعی ترافیک تهران فراتر از بهای بنزین است.

این هزینه‌ها به سادگی در قالب استهلاک خودرو، آلودگی هوا و حتی سلامت روانی و جسمی ما پنهان شده است. هر بار که پشت فرمان ماشینتان در ترافیک تهران می‌نشینید، نه تنها بنزین می‌سوزانید، بلکه وقت و انرژی خودتان را هم هدر می‌دهید. اجازه بدهید کمی حساب‌وکتاب کنیم: هر شهروند تهرانی، به طور متوسط چند ساعت از روزش را در ترافیک سپری می‌کند؟

با فرض اینکه روزانه حداقل دو ساعت در ترافیک باشد (که خوش‌بینانه است)، در یک سال این زمان به حدود ۷۳۰ ساعت می‌رسد؛ یعنی چیزی نزدیک به یک ماه کامل از زندگی شما فقط در ترافیک تلف می‌شود. یک ماه!

در ادامه خودرو شما فرسوده‌تر می‌شود، موتور ماشین خسته‌تر و اعصابتان خط خطی‌تر. هر بار که دیر به جلسه‌ای می‌رسید، هر بار که ناچارید به خاطر ترافیک دو ساعت زودتر از خانه بیرون بیایید، دارید هزینه‌ای غیرقابل بازگشت می‌پردازید. اما آیا این تمام ماجراست؟ خیر! ترافیک تهران به آلودگی هوای شهر هم دامن می‌زند. این دود و آلاینده‌هایی که هر روز تنفس می‌کنیم، فقط در نتیجه هزاران خودرویی است که بی‌هدف در خیابان‌های شلوغ شهر گیر کرده‌اند.

حالا، هزینه‌ای که سلامتی شما بابت این آلودگی‌ها می‌پردازد، چقدر است؟ هر نفس یک قبض دیگر در راه است که سرانجام به قیمت زندگی تمام می‌شود. ترافیک حال نه فقط یک مشکل شهری بلکه به یک کابوس اقتصادی نیز بدل شده است. بر اساس داده‌های آماری شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی، ایران روزانه ۲۶۳ میلیون لیتر سوخت مصرف می‌کند که ارزشی معادل ۶۷ میلیارد دلار و دو برابر بودجه سالانه کشور دارد. ۴۰ میلیون لیتر بنزین و ۶۰ میلیون لیتر گازوئیل به طور روزانه هدر می‌رود و طبق داده‌های غیررسمی حدود ۱۲ میلیون لیتر از این عدد می‌تواند مرتبط با ترافیک تهران باشد، عددی که احتمالا معادل مصرف روزانه بنزین برخی کشور‌های کم مصرف است.

این عدد فقط سوخت خودروها را نشان می‌دهد، اما ماجرا همین‌جا تمام نمی‌شود. وقتی به هزینه‌های کسب‌وکار‌ها نگاه می‌کنیم، ترافیک هر روز مانع جریان آزاد کالا‌ها و خدمات می‌شود. تأخیر در تحویل محصولات، از دست رفتن فرصت‌های تجاری و ساعت‌های کاری تلف شده طبیعتا بی‌تأثیر بر اقتصاد شهر نخواهد بود. در واقع، برای هر ساعت از روز که در ترافیک سپری می‌شود، کسب‌وکار‌ها یک گام از رشد و توسعه عقب می‌مانند.

طبق گزارش دنیای اقتصاد، ۳۸ درصد وقت تهرانی‌ها در سفر‌های درون‌شهری، با ترافیک و توقف در معابر یا ایستگاه‌های مترو و اتوبوس، «تلف» می‌شود. بنابراین، ترافیک تهران یک بحران چندبعدی است که اقتصاد، سلامت و حتی زندگی اجتماعی شهروندان را درهم می‌پیچد. هر لیتر بنزین هدر رفته، تنها نوک کوه یخ هزینه‌های عظیم‌تری است که زیر سطح در حال رشدند.

تهران

حمل و نقل عمومی؛ داستانی پر غصه
حالا شاید بگویید: «پس چرا از حمل و نقل عمومی استفاده نکنیم؟» جواب ساده است: حمل و نقل عمومی تهران خودش به یکی از غم‌انگیزترین داستان‌های این شهر تبدیل شده است. مترو؟ خوب است، اما کافی نیست! شبکه متروی تهران نه تنها ناکافی است، بلکه در بسیاری از خطوط با تاخیر‌های مداوم و نقص‌های فنی روبه‌روست. تعداد خطوط کم است و همین خطوط هم پر از ازدحام و شلوغی. گاهی باید برای سوار شدن به یک قطار، چندین قطار را از دست بدهید.

تصور کنید که شما از ترافیک خیابانی فرار کرده‌اید، اما حالا باید در صفوف طویل منتظر مترو بمانید؛ باز هم وقتتان می‌سوزد. اتوبوس‌ها هم که در خود همان ترافیکی گیر کرده‌اند که شما سعی داشتید از آن فرار کنید. پس دیگر نمی‌توان انتظار داشت که حمل و نقل عمومی ناجی این اوضاع باشد.

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، میزان فرسودگی اتوبوسرانی در شهر‌های کرج، اصفهان، قم و تبریز بالاتر از ۶۰ درصد است. همچنین طبق ادعای رئیس کمیسیون حمل‌ونقل شورای شهر تهران، شهرداری طی دو سال اخیر فقط حدود ۳۲۰ اتوبوس به مجموعه اتوبوس‌های شهر تهران اضافه کرده است که قابل قبول نیست. همچنین بالاترین سهم سفر با مترو متعلق به شهر تهران و کمتر از ده درصد سفر‌های روزانه است. در واقع سهم حمل‌ونقل عمومی که در مقایسه با حمل‌ونقل خصوصی تا حدود زیادی اهداف پایدار حمل‌ونقل را تامین می‌کند، در شهر‌های کشور پایین است. در مقابل در پایتخت سهم سفر با سواری شخصی و موتور ۵۶ درصد، تاکسی و ون حدود ۱۷ درصد و اتوبوس و مینی‌بوس حدود ۲۲ درصد است. بنا بر داده‌های گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، بیشترین سهم سفر با مینی‌بوس به ترتیب مربوط به شهر‌های تبریز و اهواز با سهم حدود ۲۵ درصد و حدود ۱۹ درصد است.

توسعه تهران پشت ترافیک جا ماند
شاید تهرانی‌ها به نوعی در حال عادت به این وضعیت هستند؛ هر روز ساعت‌ها در ترافیک بمانند، از یک خط به خط دیگر بپیچند، پشت فرمان غم‌زده و خسته با رادیویی که اخبار تکراری اعلام می‌کند. شاید ترافیک به یکی از عناصر زندگی روزانه تبدیل شده باشد؛ مثل نان صبحانه یا چای عصر. اما این چه نوع زندگی است که در آن باید بخش اعظم روزمان را در ماشین سپری کنیم، بین بوق‌ها و نگاه‌های خسته؟ زندگی تهرانی‌ها دیگر به معنای لذت بردن از روز نیست؛ بلکه به معنای گذراندن ساعت‌های بی‌پایان در خیابان‌هایی است که هرگز به مقصد نمی‌رسند.

اما آیا راه‌حلی برای این معضل وجود دارد؟ پاسخ به این سوال را مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران به صراحت داده است: مشکل تهران غیر قابل حل است! هرچند این اظهار نظر پزشکیان کلی و مربوط به توسعه پایتخت بود، اما این پاسخ بی ربط به ضعف ریشه‌دار مدیریت شهری و ناتوانی سیستم‌های حمل‌ونقل در تهران نیست. حقیقت این است که ترافیک نه فقط یک مشکل گذرا، بلکه بخشی از هویت شهر شده است؛ چیزی که شهروندان هر روز با آن مواجه‌اند و آن را به عنوان واقعیتی غیرقابل تغییر پذیرفته‌اند. سال‌هاست که توسعه حمل‌ونقل عمومی در تهران به شکل نیم‌بند و فشل پیش رفته است، با تعداد محدود خطوط مترو که نه به نیاز‌های واقعی شهروندان پاسخ می‌دهد و نه قابلیت گسترش مناسب دارد. اتوبوس‌ها به جای حرکت، خود نیز قربانی ترافیک می‌شوند و تاکسی‌ها هم به بخشی از این هزارتوی خیابانی اضافه شده‌اند.

این عدم توسعه مناسب به‌خوبی نشان می‌دهد که اولویت‌ها در مدیریت شهری جایگاه درستی ندارند؛ برنامه‌ریزی‌های کلان‌نگر جای خود را به پروژه‌های بی‌تأثیر و کوتاه‌مدت داده‌اند که بیشتر به مُسکنی برای درد مزمن ترافیک شبیه‌اند. نتیجه؟ تهرانی که هر روز بیشتر از قبل در باتلاق ترافیک فرو می‌رود، در حالی که شهر‌های موفق دنیا با سیستم‌های مدرن حمل‌ونقل عمومی، به سوی کاهش ترافیک و افزایش کیفیت زندگی حرکت می‌کنند. در نهایت، تهران به شهری تبدیل شده که توسعه‌اش همیشه پشت ترافیک مانده؛ شهری که در آن خودرو‌ها نه‌تنها خیابان‌ها، بلکه آینده را نیز مسدود کرده‌اند. شاید ترافیک اکنون بخشی از هویت این شهر باشد، اما آیا این همان هویتی است که می‌خواهیم برای پایتخت‌مان بپذیریم؟

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط