ورود زنان به بازار کار در ایران همچنان مسیری پر از مانع و چالش‌های متعدد

ورود زنان به بازار کار در ایران همچنان مسیری پر از مانع و چالش‌های متعدد است که هر قدم در این راه، موانعی جدید بر سر راه آنان قرار می‌دهد. کما اینکه تفکرات سنتی و محافظه‌کارانه همچنان زنان را در نقش‌های غیرشغلی و خانه‌داری تعریف می‌کنند و...

به گزارش رصد روز، یکی از عجیب‌ترین معادلات در ایران نسبت میان ورود زنان ایرانی به دانشگاه و ورود آنان به بازار کار است. در حالی که برای چندین سال پیاپی است که تعداد ورودی دختران به دانشگاه بیشتر از پسران دانش آموز است، اما به شکلی عجیب، روند جذب آنان در بازار کار مسیری معکوس را پیموده است.

بر اساس آمارهای منتشر شده، در سال جاری تحصیلی ۵۰۰ هزار و ۷۹۰ داوطلب در رشته‌های با آزمون دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی سال ۱۴۰۳ پذیرفته شدند که از این تعداد ۳۱۰ هزار و ۱۷۰ نفر آنها زن و ۱۹۰ هزار و ۶۲۰ نفر دیگر مرد هستند.

از این میان ۶۲ درصد از صندلی کلاس‌های دانشگاه برای زنان است و تنها ۱۹۰ هزار و ۶۲۰ نفر از پذیرفته‌شدگان کنکور در سال ۱۴۰۳ مردان بودند. در سال ۱۳۸۵ تنها ۳۱ درصد از جمعیت ورودی دانشجویان کشور را زنان تشکیل می‌دادند و امروز درصد جمعیتی آن‌ها دو برابر شده‌ است.

در واقع از اواسط دهه هشتاد بود که تغییر جمعیتی دانشجویان به نفع زنان، بحث‌هایی را در خصوص توازن قدرت ایجاد کرد. تصور این بود که زنان بیشتر به دانشگاه می‌روند، تعداد بیشتری از آن‌ها وارد بازار کار می‌شوند و در نتیجه توازن قدرت میان زن و مرد در خانواده و جامعه ایجاد می‌شود.

اما کنار هم قرار دادن دو آمار ورودی ۶۲ درصدی زنان به دانشگاه و بازار اشتغال ۱۴ درصدی آنان را چطور می‌توان در روند اجتماعی و اقتصادی ایران درک و توجیه کرد؟

این البته در شرایطی اکنون توجه‌ها را به خود برانگیخته است که براساس آمار سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲، تعداد زنان عضو هیات علمی تمام وقت در تمام دانشگاه‌ها، ۱۷ هزار و ۷۵۸ نفر است که معادل ۳۱ درصد از کل اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها هستند.
همچنین بنا بر گزارش بنیاد ملی نخبگان از تعداد ۶۲ هزار و ۵۰۰ نفر که تحت حمایت این بنیاد هستند، ۱۵ هزار و ۷۷۲ نفر (۲۵ درصد) سهم زنان است.

از سوی دیگر سهم زنان از کل اعضای هیات علمی، در وزارت بهداشت ۴۶ درصد، در دانشگاه پیام نور ۳۳ درصد، در دانشگاه فرهنگیان ۳۲ درصد، در موسسات آموزش عالی غیردولتی ۲۷ درصد، در دانشگاه فنی‌وحرفه‌ای ۲۶ درصد، وزارت علوم ۱۹ درصد و در دیگر دستگاه‌های اجرایی نیز هشت درصد است.

این آمار‌ها اولین ضربه را به تصور غالب از اینکه با افزایش ورود زنان به دانشگاه‌ها آنان سهم بیشتری از بازار کار به دست خواهند آورد را نشان می‌دهد که اگرچه زنان نسبت به مردان به عنوان دانشجو در دانشگاه‌ها پذیرفته می‌شوند، اما همچنان مردان سهم بیشتری از کرسی استادی دانشگاه‌ها را دارند.

ریشه‌های دوری زنان از بازار کار
ورود زنان به بازار کار در ایران همچنان مسیری پر از مانع و چالش‌های متعدد است که هر قدم در این راه، موانعی جدید بر سر راه آنان قرار می‌دهد. کما اینکه تفکرات سنتی و محافظه‌کارانه همچنان زنان را در نقش‌های غیرشغلی و خانه‌داری تعریف می‌کنند و این نگرش‌ها همچنان یکی از بزرگ‌ترین موانع حضور آنان در عرصه‌های شغلی است.

هرچند قوانین حمایتی از زنان در محیط کار وجود دارد، اما در بسیاری از موارد تنها به شکل نوشته‌ای روی کاغذ باقی مانده و در عمل فاصله بزرگی میان وعده و واقعیت مشاهده می‌شود. دسترسی محدود به فرصت‌های شغلی، نخستین سدی است که زنان هنگام ورود به بازار کار با آن مواجه‌اند. اغلب زنان در ایران باید میان کار و خانواده یکی را انتخاب کنند، زیرا حمایت‌های شغلی برای توازن میان این دو بسیار ضعیف است. بیشتر فرصت‌های شغلی برای زنان به سمت مشاغل کم‌درآمد و پاره‌وقت سوق داده می‌شود و این مسئله باعث افزایش شکاف دستمزد بین زنان و مردان شده است.

به گزارش اقتصاد ۲۴ و طبق گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۱۴۰۲ نرخ اشتغال برای زنان تنها ۱۲.۱ درصد بوده است، در حالی که این نرخ برای مردان به ۶۳.۹ درصد رسیده است. همچنین براساس جدیدترین گزارش مرکز آمار، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بهار سال ۱۴۰۳ به حدود ۱۴.۳ درصد رسیده است. همچنین بررسی نرخ بیکاری زنان در گروه‌های سنی مختلف نشان می‌دهد که زنان ۳۰ سال به بالا معمولاً با نرخ بیکاری کمتری نسبت به زنان جوان‌تر روبرو هستند.

در سال ۱۴۰۲ جمعیت شاغل در کل کشور برابر با ۲۴ میلیون و ۴۹۰ هزار و ۱۸۲ نفر بوده است. از این تعداد، حدود ۴ میلیون و ۵۹۶ هزار نفر زن و تقریبا ۲۲ میلیون و ۴۱ هزار نفر مرد بوده اند. این داده‌ها نشان می‌دهد سهم مردان از جمعیت شاغل ۸۴ درصد و سهم زنان تنها ۱۶ درصد بوده است. همچنین در این سال، نسبت اشتغال مردان از ۶۳ درصد به ۶۳.۹ درصد رسید و این نسبت برای زنان ۰.۷ واحد درصد افزایش داشت.

کما اینکه بررسی داده‌ها طی سال‌های ۱۳۹۵ الی ۱۴۰۲ نشان می‌دهد، زنان ایرانی به‌طور میانگین حدود ۴/۱۵ درصد در بازار کار مشارکت داشته‌اند؛ به نحوی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان از ۳/۱۶ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۰۳/۱۴ درصد در بهار ۱۴۰۳ رسیده و کاهش یافته است.
تک تک این آمار‌ها نشان می‌دهد که دانشگا‌ها از اهداف ذاتی خود دور مانده اند چرا که یکی از اهداف اصلی تأسیس دانشگاه‌ها در ایران، تربیت افراد متخصص و نیروی کار است. این در حالی است که زنان به دلیل سهم پایین از بازار اشتغال، دوران تحصیلات طولانی را تجربه می‌کنند. در سال ۱۴۰۲، میانگین سن اولین ازدواج به ۲۳.۹ سال برای زنان و ۲۸ سال برای مردان رسید.

سهم ناچیز و نادیده گرفته شده زنان از بازار کار
این آمار‌ها چیزی را نشان نمی‌دهد جز تغییر توازن بین زنان و مردان؛ توازنی که روزگاری قرار بود از مسیر برابری جنسیتی در دانشگاه‌ها دنبال شود. همچنین بررسی روند نشان می‌دهد که زنان در اقلیت جمعیت شاغل قرار دارند و کمتر از یک‌چهارم جمعیت شاغل را تشکیل می‌دهند.
علاوه بر این، تبعیض در پرداخت دستمزد بین زنان و مردان یکی از مشکلات همیشگی در بازار کار ایران است. زنان با تحصیلات بالا اغلب در مشاغلی با دستمزد و جایگاه پایین‌تر از مردان با تحصیلات مشابه قرار می‌گیرند و مشاغل مدیریتی و رده‌های بالای سازمانی همچنان برای زنان دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد.

این در حالی است که نرخ بیکاری زنان فارغ التحصیل دانشگاهی و آموزش عالی در گروه سنی ۱۵-۲۴ سال با کاهش ۴.۳ واحد درصدی به ۳۱.۸ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. با وجود اینکه نرخ بیکاری زنان جوان در مقایسه با وضعیت مردان همچنان رقم بالایی است، اما پیشرفت معلومی در مقایسه با سال ۱۴۰۱ صورت گرفته است. همچنین، نرخ بیکاری زنان در گروه سنی ۱۸-۳۵ سال از ۲۶ درصد به ۲۷.۸ درصد رسیده است.

استخدامی که برای زنان ایرانی نیست
این شرایط البته در حالی است که بسیاری از سازمان‌ها در ایران به صورت غیررسمی تمایلی به استخدام زنان ندارند و سیاست‌های استخدامی آن‌ها بیشتر به نفع مردان است. بیشترین استخدام‌های دولتی در ایران مردان را هدف قرار می‌دهد و سعی در حذف زنان از بازار کار دارد.

از سوی دیگر قوانین مرخصی زایمان نیز برای بسیاری از کارفرمایان بهانه‌ای برای عدم استخدام زنان می‌شود و این مسئله به کاهش حضور زنان در بازار کار دامن می‌زند. علاوه بر این، دسترسی محدود زنان به شبکه‌های شغلی و روابط حرفه‌ای، مانعی جدی در ارتقای آنان به سطوح بالاتر شغلی است.

همچنین باید توجه داشت که محیط‌های کاری با فرهنگ مردسالارانه، فشار و تبعیض‌های ناپیدا را برای زنان به همراه دارد که این خود باعث کاهش انگیزه آنان برای پیشرفت در کار می‌شود. همچنین، انتظارات خانوادگی و اجتماعی از زنان برای ایفای نقش‌های سنتی مادر و همسر، همواره بر تصمیمات شغلی آنان تاثیر منفی می‌گذارد.

از سوی دیگر موضوع نگران کننده این است که با وجود اینکه نرخ بیکاری زنان تحصیل‌کرده همچنان بالاست، باز هم آن دسته از زنانی که موفق به ورود به بازار کار می‌شوند، اغلب در مشاغل غیررسمی و بدون امنیت شغلی مشغول به کار هستند.
در این شرایط، زنان از حقوق پایه و مزایای قانونی محروم می‌شوند و نبود حمایت‌های کافی برای مقابله با آزار‌های محیط کار، آنان را در برابر موقعیت‌های آسیب‌پذیر قرار می‌دهد. بسیاری از زنان کارآفرین نیز با مشکلاتی مانند عدم دسترسی به منابع مالی و سرمایه‌گذاری روبه‌رو هستند که مسیر رشد آنان را دشوارتر می‌کند.

این موارد به خوبی نشان می‌دهد که زنان ایرانی در مسیر ورود به بازار کار در ایران نه تنها با موانع حقوقی و اقتصادی، بلکه با دیوار‌های نامرئی فرهنگی نیز مبارزه می‌کنند؛ دیوار‌هایی که باید با آگاهی و تغییر نگرش بشکند تا جایگاه زنان در جامعه به‌طور واقعی تقویت شود.

در واقع زنان و دختران جوان ایرانی در شرایطی که برای چندین سال پیاپی رکورد ورود بالاتر به دانشگاه‌ها را در دست دارند که همچنان بازار کار ایران سهم بسیار کمتری را به آنان اختصاص می‌دهد و از امکان اشتغال برابر محروم هستند. از سوی دیگر زنان ایرانی امکان کمتری برای ورود به مشاغل دولتی دارند.

زنان ایرانی در ماراتن ورود به دانشگاه پیش افتاده اند، اما نگرش‌های سنتی و قوانین تبعیض آمیز همچنان مانع آنان برای ورود به بازار کار است و البته بازار کار ایران اگر روند خود را تغییر ندهد به زودی با کمبود نیروی متخصص مواجه خواهد شد.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط