در این انجمن، با بیش از ۴۴‌هزار عضو از سراسر دنیا، نیت‌‌‌ها در مورد چالش‌‌‌هایشان گفت‌‌‌وگو می‌کنند و توصیه‌‌‌ها و تجربیاتشان را با هم به اشتراک می‌‌‌گذارند.  این پدیده، منحصر به فضای مجازی نیست. مورگان که در سال ۲۰۲۰ از کار خود استعفا داده، در گفت‌‌‌وگو با فایننشال تایمز، اشاره می‌کند: «من دیگر به‌‌‌هیچ وجه نمی‌توانم به یک شغل معمولی برگردم. با افزایش تورم و اجاره‌بها، دیگر منطقی نیست تمام وقتم را برای کارفرما صرف ‌‌‌کنم و باز هم هشت‌ام گرو نه‌‌‌ام باشد.»

آمارهای رسمی بریتانیا نشان می‌دهد در سه‌ماه سوم ۲۰۲۴، معادل ۱۳‌درصد از افراد ۱۶ تا ۲۴ ساله، یعنی تقریبا یک میلیون نفر، در گروه نیت‌‌‌ها قرار گرفته‌‌‌اند. دو‌پنجم از این افراد به دنبال کار بوده‌‌‌اند؛ اما بقیه «از نظر اقتصادی منفعل بوده» و به طور کامل از بازار کار خارج شده‌‌‌اند – یعنی نه کار می‌کنند و نه به دنبال کار می‌‌‌گردند.

این آمار نشان می‌دهد که تعداد چنین جوانانی، در حال نزدیک شدن به بالاترین حد خود است. این ماجرا تنها به بریتانیا محدود نمی‌شود؛ در اروپا و ایالات متحده هم بیش از یک‌‌‌دهم جوانان در همین وضعیت قرار دارند.

اصطلاح «نیت» که ابتدا در دهه ۱۹۹۰ در سیاست دولتی بریتانیا برای کمک به ورود افرادی که سال‌های پایانی نوجوانی خود را می‌‌‌گذرانند به بازار کار مطرح شده بود، اکنون در سطح جهانی و برای نامیدن طیف گسترده‌‌‌تری از افراد غیرفعال اقتصادی رایج شده است.

در تالارهای گفت‌‌‌وگوی ردیت، حتی افراد ۵۰ ساله هم، خود را در این گروه جای می‌دهند و پست‌‌‌هایی از افراد بی‌‌‌انگیزه و منفعل در اواخر دهه دوم و اوایل دهه سوم زندگی به چشم می‌‌‌خورد. مثلا یکی از پست‌‌‌ها نوشته بود: «آیا نیت‌‌‌های بالای ۳۰ سال می‌توانند زندگی خود را تغییر دهند؟»

۱۰ سال پیش، مورگان که الان ۳۰ سال دارد، کار خود را به عنوان فروشنده خودرو آغاز کرد. اما افسردگی و بیماری او را به ترک کار و بستری شدن در بیمارستان مجبور کرد. وقتی بهبود یافت، پاندمی کرونا صنعتی را که در آن کار می‌‌‌کرد تعطیل کرده بود. او تصمیم گرفت کلا این کار را کنار بگذارد و از این فرصت استفاده کرد تا تعمیر خودروهای قدیمی را یاد بگیرد و فیلم‌‌‌های آن را به اشتراک بگذارد. او می‌‌‌گوید: «وقتی که برای علایق شخصی‌‌‌ام می‌‌‌گذاشتم، ارزشمندتر از پولی بود که از کار کردن به دست می‌‌‌آوردم؛ هرچند این علایق شخصی پولی عایدم نمی‌‌‌کرد.» اما در نهایت، قبض‌‌‌ روی قبض آمد و صورت‌حساب‌‌‌ها روی هم تلنبار شد. او می‌‌‌گوید: «به دلیل پرداخت نشدن اجاره، از خانه بیرونم انداختند. چند روزی را در ماشینم زندگی کردم تا اینکه دوستی مرا پیش خودش برد. خوشحالم که امروز در آنجا هستم.»

جاش ۲۴ ساله هم، پس از اینکه به این نتیجه رسید که دانشگاه رفتن به هزینه کردنش نمی‌‌‌ارزد، از ادامه تحصیل انصراف داد. او به روزنامه فایننشال تایمز گفته: «در چند فروشگاه کار گرفتم، اما به دلیل اضطراب اجتماعی، تعامل با افراد در محیط کار برایم دشوار بود. حالا به خانه پدر و مادرم که از من حمایت می‌کنند برگشته‌‌‌ام. به مادرم در کارهای خانه کمک می‌‌‌کنم و سعی دارم برای خودم برنامه‌‌‌نویسی یاد بگیرم.»

لوئیز مورفی، اقتصاددان اندیشکده رزولوشن، معتقد است یکی از دلایل اصلی افزایش تعداد جوانان نیت، مشکلات سلامت روان است. در مدت ۲۰ سال، سهم جوانانی که اختلالاتی مثل اضطراب یا اختلال دوقطبی را تجربه می‌کنند، از یک‌چهارم به یک‌سوم رسیده است. این مساله باعث می‌شود احتمال بیکاری آنها بیشتر شود. گزارشی از این موسسه نشان می‌دهد بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲، ۲۱‌درصد از  ۱۸ تا ۲۴ ساله‌‌‌هایی که مشکلات سلامت روان داشتند بیکار بودند، در حالی که این رقم برای افرادی که چنین مشکلاتی نداشتند، ۱۳‌درصد بوده است. نیال اوهایگینز، اقتصاددان سازمان بین‌المللی کار نیز بر این باور است که جوانان از کیفیت مشاغلی که به آنها پیشنهاد می‌شود، راضی نیستند چون «فاقد چشم‌‌‌انداز رشد، آموزش‌‌‌های حرفه‌‌‌ای در محیط کار و فرصت‌‌‌های بیشتر برای پیشرفت» هستند.

او معتقد است کارفرماها با ارائه شیوه‌‌‌های کاری انعطاف‌‌‌پذیر و پشتیبانی از زیردستان، سعی می‌کنند جذابیت خود را بیشتر کنند. بر اساس نظرسنجی پلتفرم استعدادیابی A.Team که شرکت‌کننده‌‌‌هایش از نسل زد بودند، ۸۰‌درصد پاسخ‌‌‌دهنده‌‌‌ها خواهان هفته کاری چهار‌روزه هستند، ۶۰‌درصد طرفدار کار ترکیبی (دورکاری و حضوری) و نیمی از آنها مشتاق فرصت‌‌‌های آموزشی هستند.

مورفی معتقد است ایجاد روابط قوی در محیط کار بسیار مهم است. او می‌‌‌گوید: «وقتی از جوانان پرسیدیم چه تغییری در دنیای کار می‌‌‌خواهند، آنها دنبال اصلاحات بزرگ نبودند. آنها می‌‌‌خواستند مدیرانی داشته باشند که آنها را درک کنند و رفتاری انسانی با آنها داشته باشند.» این تغییرات می‌تواند شامل انجام جلسات فردی مدیران با کارکنان باشد؛ موضوعی که ممکن است در همه مشاغل متداول نباشد.

مورگان می‌‌‌گوید: «من از این حرف که جوانان تن به کار نمی‌‌‌دهند ناراحتم. همه می‌‌‌خواهند به اندازه خود تلاش کنند. اما در بسیاری از موارد، پاداشی که افراد دریافت می‌کنند، به زمانی که برای کار می‌‌‌گذارند، نمی‌‌‌ارزد.»