به گزارش رصد روز، هشتم تیر ماه حالا روز انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در ایران تعیین شده است. انتخاباتی که به طور ویژه و پس از سانحه سقوط بالگرد سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس دولت سیزدهم و هیات همراه وی رقم خورد.
اما در انتخابات پیش رو چه چیزی در انتظار کشور است؟ روند شرایط اقتصادی در ماههای آتی چطور خواهد بود؟
آلبرت بغزیان، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره آنچه میتوان در ۵۰ روز پس از سانحه سقوط بالگرد سید ابراهیم رئیسی و همراهان پیش بینی کرد میگوید: «در روزهای اخیر به درستی و به حق از محاسن شخصیتی شهید رئیسی صحبت شده و حتما نیز بیش از این میتوان درباره محاسن وی سخن گفت، اما درباره عملکرد دولت سیزدهم باید واقع بینانه نظر داد و به نظر میرسد نباید از بررسی کامل عملکردها عبور کرد. مساله وعدههای داده شده توسط خود ایشان و همچنین وعدههایی که وزرا در دولت سیزدهم داده اند، نشان از عدم توانایی لازم برای اداره کشور دارد. برای وعدههای داده شده بالاخره باید کسی پاسخگو باشد. وعدههایی همچون ساخت مسکن یا گفتن از تورم یک رقمی و دو رقمی که فقط وعده است، باید حالا پاسخگویی داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در ادامه میافزاید: «اکنون با توجه به وقایع اخیر و رزومه ای که اکنون در حال ارائه است، فردی که بخواهد وارد انتخابات شود و از سوی جناح آقای رئیس جمهور شهید معرفی شود شانس بالایی برای انتخاب شدن پیدا میکند، چون به هر حال احتمالا قرار است راه دولت سیزدهم را پی بگیرد. این در حالی است که آزموده را آزمودن خطاست. از طرف دیگر به نظر میرسد برخی قصد ورود به عرصه انتخابات را دارند که خودشان سابقه خوبی برای اداره کشور ندارند.
به نظر من شاید تنها موردی که میتواند قابل پیگیری باشد همین است که دستکم مطالبات و وعدهها بیان و مشخص شود که قرار است برای این وعدهها چه اتفاقی رخ بدهد.»
تاثیر انتخابات آمریکا بر ایران؟
آلبرت بغزیان درباره مساله جابهجایی رخ داده بین انتخابات ایران و آمریکا و همین مساله که اکنون انتخابات ایران پیش از انتخابات آمریکا انجام خواهد شد نیز میگوید: «ببینید اگر ما در شرایط دو سال پیش بودیم، شاید موضع گیری رئیس جمهور آمریکا نسبت به ایران میتوانست در میزان رای آوری او موثر باشد. کما اینکه اساسا ترامپ موضع خود درباره ایران را از همان ابتدا مشخص کرد و بسیار خصمانه بود و رای آورد. عدم رای آوردن ترامپ در دوره دوم، اما مربوط به ایران نبود، بلکه به دلیل تلاش دموکراتها و البته مسائل داخلی آمریکا و نارضایتی بود که از خود ترامپ در آمریکا وجود داشت و منجر به باخت ترامپ شد، اما اکنون ایرادی به دموکراتها نیست بلکه باید ایراد به خود بایدن باشد، یعنی بایدن فرد مناسبی برای ریاست جمهوری آمریکا نبود و اشتباه کردند که این فرد را انتخاب کردند و حالا نیز شاید وضعیت نابه سامان حزب دموکرات که از خود بایدن نشات میگیرد شاید باعث شود که بایدن باعث پیروزی ترامپ یا امثال وی شود.»
وی تصریح میکند: «اما مساله ایران در انتخابات آمریکا مساله اصلی نیست و اولویت اصلی اکنون در انتخابات آمریکا، موضوع روسیه است. یعنی نحوه برخورد با روسیه در ماجرای اوکراین است که اکنون در سیاست خارجی آمریکا دست بالا را دارد و در مرحله دوم موضع گیریها در قضیه نوار غزه و حماس است که بیش از همه تعیین کننده خواهد بود. کما اینکه بسیاری منتظر بودند که با دخالت آمریکا مساله نوار غزه حل شود اما دولت بایدن عملا در این مساله ناموفق بود. دولت بایدن حتما در موضع گیریهای خود به سراغ این دو مساله خواهد رفت.»
این اقتصاددان خاطرنشان میکند: «در انتخابات آمریکا معمولا موضع گیرهای جناح برنده برای ایران میتوانست روشن کننده این مسئله باشد که چه گروهی در ایران میتواند حافظ منافع ایران باشد، اما حالا مساله برعکس میشود و اتفاقا انتخابات ایران این بار شاید در چشم دولتمردان آمریکایی و نتایج انتخابات آمریکا اندکی موثر باشد. عجیب اینکه اولین مناظره ترامپ و بایدن نیز پیش از روز انتخابات ایران (روز ۷ تیر ماه) برگزار میشودو شاید این خود میتواند تا حدودی شاید حتی اندک بر انتخابات و یا شاید رای دهندگان ایرانی موثر باشد.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت نقش رای دهندگان در تعیین راهبردهای سیاسی و اقتصادی کشور نیز میگوید: «مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری با توجه مشایعتی که برای سید ابراهیم رئیسی شاهد آن بودیم، به نظرم از مجلس کمتر نخواهد بود. تصور میکنم مشارکت در این انتخابات کماکان همچون سابق خواهد بود و چندان کمتر از قبل نیست و با شرایطی که ترسیم میشود احتمالا شانس تیم همفکر شهید رئیسی بیشتر است.»
بغزیان درباره وضعیت بازارهای اصلی سرمایه در کشور نیز یادآور میشود: «به نظر میرسد که بورس کماکان با توجه به تصمیمات بانک مرکزی در خصوص نرخ سود ۳۰ درصدی و نرخهای بهره اوراق قرضه نزدیک ۴۰ درصد و همچنین مساله تامین مالی شرکتها و مساله ارزی که آنگونه که انتظار میرفت،رخ نداده است، با همین وضعیت پیش خواهد رفت. در مساله دلار نیز اگر تصوری از بازار آزاد وجود داشت اکنون میدانیم که نیست و هر چه هست نیز مربوط به خود بانک مرکزی است؛ یعنی ببینید نرخ دلار ۶۵ هزار تومانی و ۶۰ هزار تومانی و حالا ۵۸ هزار تومانی، همگی به نوعی توسط واکنشهای بانک مرکزی بوده که قیمت گذاری شده است.»
قیمت دلار کنترل شد
این کارشناس اقتصادی در ادامه میگوید: «از طرفی توجه کنید که به هر حال سانحه سقوط بالگرد سید ابراهیم رئیسی واقعه کوچکی نبوده و در اوایل واقعه نیز ما شاهد یک واکنش فوری در بازار ارز بودیم و شاید حتی بدون دخالت بانک مرکزی میتوانست بسیار شدیدتر نیز باشد. در واکنش فوری اول، نرخ دلار بالا رفت و قیمت دلار در ۲۴ ساعت ابتدای وقوع سانحه سقوط بالگرد با رشد مواجه شد، اما نتوانست دوام داشته باشد و دیدیم که به سرعت به عقب برگشت؛ بنابراین به نظر میرسد حتما بانک مرکزی برای کنترل وضعیت دست به اقداماتی زده و احتمالا یک ارزپاشی یا کنترل گری انجام داده است؛ وگرنه شما توجه کنید مساله حمله به کنسولگری که شاید حتی سبکتر از سانحه سقوط بالگرد بود که به هر حال ما رئیس جمهور را از دست دادیم و باید باعث واکنشهای شدیدتری در بازار ارز میشد چرا که دولت دچار بحران شده بود، اما دیدیم که به خوبی وضعیت مدیریت شد. به همین دلیل به نظر من تا نتیجه انتخابات نرخ ارز همین خواهد بود و به هر حال افزایشی بوده که از ۵۰ هزار تومان در حدود رقم ۵۸ هزار تومان بازی میکند.»
بغزیان با اشاره به روند بورس در ماههای آتی نیز میگوید: «بورس نیز به زعم من کماکان همین خواهد بود. با توجه به بحثهای جایگزینی که حتی سهامداران عمده را نیز تشویق میکند که به سراغ نرخهای بالایی که سود اوراقی که بانک مرکزی ارائه کرده، بروند و همچنین نرخ هزینههای تولید که مدام بالا میرود و سودآوری شرکتها را نیز کمتر میکند، شرایط بورس چندان تغییر نمیکند. این موارد البته به آن معناست که روند به ضرر شرکتهای بورسی است و احتمالا تا تشکیل دولت جدید و تصمیمات تازه نیز بورس با همین شرایط پیش میرود.»
این استاد دانشگاه درباره وضعیت بازار مسکن نیز تصریح میکند: «در مورد مسکن باید توجه کرد که این بازاری نیست که همچون بورس، امروز کاهش پیدا کند و فردا دچار افزایش شود؛ قیمتها در بازار مسکن کماکان با همین افزایش مواجه خواهد بود چرا که هزینه تولید در این بین تعیین کننده است و مقاومتی نیز که درباره معاملات است، ادامه پیدا میکند. اکنون معاملات کاهشی شده و با توجه به نرخ تورم ۴۰ درصد که تقریبا نرخ سود اوراق است، میتوان مسیر مسکن را به خوبی دید که احتمالا همین شرایط را سپری خواهد کرد.»