به گزارش رصد روز، روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی پیشنهاد کرد که در جزایر سه گانه طرحهای عمرانی و تفریحی ایجاد کنید!
این روزنامه نوشت:
* علت اینکه موضوع جزایر هرچند وقت یکبار مطرح میشود اینست که اربابان غربی سران مرتجع عرب برای در اختیار داشتن یک اهرم فشار به آن نیاز دارند و سران چین و روسیه نیز منافع خود را در آن جستجو میکنند.
* در واقع این یک بازی سیاسی است که قدرتهای غربی آن را به راه انداختهاند و در شرایط حساس کنونی نیز برای به فراموشی سپردن اشغالگری اسرائیل و سرپوش گذاشتن بر جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان از آن بهرهبرداری میکنند.
* نکته بسیار مهمی که در کنار این واقعیتها باید مورد توجه باشد اینست که جمهوری اسلامی ایران در انجام اقداماتی که تکلیف موضوع جزایر سهگانه و خود جزایر را یکسره کند، باید همت بیشتری نماید. در مورد خود جزایر، اجرای طرحهای عمرانی، تفریحی و حتی امنیتی از ضروریات است.
حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دورههای پادشاهی هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران، نظم و امنیت ایرانی بر سراسر پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حاکم بود.
جزایر سهگانه در سال ۱۹۴۸ میلادی بهطور کامل به اشغال امپراتوری بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه درآمد، اما تا سال ۱۹۷۱ هیچیک از دولتهای وقت ایران این اشغال را نپذیرفتند و بوموسی به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشت.
در سال ۱۹۷۱، پس از توافق ایران و بریتانیا و پیش از خروج نیروهای نظامی این کشور از منطقه بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک پس از نزدیک به ۷۰ سال شکایتهای مداوم دولت ایران علیه اشغالگری بریتانیا، سرانجام به ایران بازگردانده شدند و ایران و شارجه بوموسی را به دو ناحیه انحصاری اقتدار ملی تقسیم کردند. در سال ۱۹۹۲ ایران کنترل کامل این جزیره را به دست گرفت.
امارات متحدۀ عربی با همراهی کشورهای عربی حوزهٔ خلیج فارس همچنان اصرار بر مالکیت این جزایر را دارد و بیانیههایی از سوی اتحادیهٔ عرب، اتحادیه اروپا، روسیه، آمریکا و چین برای حمایت از امارات متحدهٔ عربی منتشر شده است، اما حکومت مرکزی ایران این بیانیهها و ادعاها را بیاساس دانسته و بر اساس پیشینهٔ تاریخی و فرهنگی، این جزایر را کاملاً متعلق به ایران میداند. این جزایر به دلیل همجواری با بخش عمیق خلیج فارس و اشراف بر تنگه هرمز که شاهراه نفت است، اهمیت بالایی برای کشورهای حوزهٔ خلیج فارس و جهان دارد.
جزایر
تنبها به ساحل ایران نزدیکترند و ابوموسی به ساحل امارات نزدیکتر است.
تنبها در ۱۷ مایلی جنوب غربی جزیره قشم ایران، و ۴۶ مایلی شمال غربی نزدیکترین نقطه نسبت به خط ساحلی امارات متحده عربی قرار دارند. قطر تنب بزرگ ۲/۵ مایل است. تنب کوچک که تنها ۳۵ متر ارتفاع دارد، یک صخره بی آب و غیرقابل سکونت است که در ۸ مایلی غرب تنب بزرگ قرار دارد.
بوموسی در نزدیکی خروجی تنگه هرمز، در ۴۳ مایلی ساحل ایران و ۳۸ مایلی شمال غربی شارجه ولی در جنوب خط میانه موهومی که بنا بر استدلال بریتانیا خلیج فارس را تقسیم میکند قرار دارد و تقریباً سه مایل مربع است. این جزیره نسبتاً کم ارتفاع است و از دشتهای شنی مخصوصاً در مرکز و جنوبش تشکیل شده. تپههای شمالی آن شامل کوه حلوا تقریباً ۱۰۰ متر ارتفاع دارد. این جزیره که غنی از اکسید آهن است آب شیرین و نخل دارد
گزارشهای تاریخی یونانیان و رومیها و سفرنامههای پیش از اسلام حکایت از فارسی بودن ساکنان تمام سواحل و جزایر خلیج فارس دارد. اسناد و سنگنبشته هخامنشی (جزیره خارک) که در جزیره خارک کشف شد یک نمونه از این موارد است. کتیبه خط میخی خارک با اندازه ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر بر روی سنگ مرجانی بومی جزیره نوشته شده است و تاج حک شده بر آن نشانگر حاکمیت و حضور مؤثر امپراتوری پارس بر جزایر دارد. این کتیبه یگانه و بینظیر در سال ۱۳۸۶ هنگام هموارسازی و ساخت جادهای در جزیره خارک بهطور تصادفی پیدا شد.
در کنار کتیبه، آثاری از محل گردآوری آب شیرین و بازماندههای پلکان دسترسی به آن دیده میشود که امروزه خشک شده است. همچنین، کتیبه در سایه یک درخت بزرگ «لیل» یا انجیر معابد قرار دارد. کتیبه[۸] از شش سطر تشکیل شده که دربردارنده شش واژه به خط و زبان فارسی باستان متداول در عصر هخامنشی است. در پیرامون صخره نشانهای میخی دیگر که گاه بسیار محو و ناخوانا هستند، دیده میشود. این سنگ نوشته خط میخی منحصر به فرد در اثر رها شدن بدون حفاظت، توسط عوامل مرموز تخریب شد ولی با استفاده از تصاویر گرفته شده از آن چند خط بازخوانی شده است که مربوط به حفر قنات و چاه آب است.بهطور مشخص ابن حوقل، ابن فقیه و استخری عبارتهای مشابهی دارند:
این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه، مهروبان، سیراف و عبادان(آبادان) ختم میشود، در میان همه سرزمینها با نام فارس خوانده میشود زیرا مملکت فارس(ایران) از همه کشورها آبادتر و پیشرفته تر بوده و پادشاهان آن همه کرانههای دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند. به روزگار گذشته پادشاهان فارس بزرگتر و قویتر بودهاند و هم در این روزگار، مردمان پارس برهمه سواحل و کرانههای این دریا مستولیاند”(حاکمیت دارند).
“این جزایر همواره از گذشتههای بسیار دور بخشی از قلمرو ایران بودهاند و در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی جزء حوزهٔ صلاحیت و حکمرانی بندر لنگه به حساب میآمدند که خود یک بخش اداری از استان فارس بوده است.
حاکمیت ایران بر این جزایر در کتابها، اسناد تاریخی، نقشههای جغرافیایی و به خصوص در اسناد رسمی، گزارشهای اداری و پانویسهای وزارت خارجه و دفتر امور هندوستان در انگلستان در خلال قرنهای ۱۷ و ۱۸ و بخش اعظم قرن ۱۹ و در اسناد و نقشههای روسیه و آمریکا نیز منعکس شده است.
از میان نقشههای رسمی و نیمه رسمی میتوان به چند نمونه زیر اشاره کرد:
در نقشهها و کتابهای وزارت دریاداری انگلستان تحت عنوان «راهنمای دریایی خلیج فارس».
در «نقشه اداره جنگ» انگلستان درسال ۱۸۸۷ و نقشه سال ۱۸۸۶ اداره امنیت بریتانیا که توسط سِر ادموند وولف از طرف ملکه انگلستان به ناصرالدین شاه هدیه داده شده است؛ و نقشه لُرد کروزن از ایران مورخ ۱۸۹۲ و نقشه مورخ ۱۸۹۷.
نقشه شرح وضعیت دریانوردی در خلیج فارس که در سال ۱۷۸۶ توسط جان مک کلئور تهیه شده است.
پانویسهای جغرافیایی مربوط به امپراتوری ایران که توسط جی.ام. کیز، مشاور سیاسی سِر جام ملکم در سال ۱۸۱۳ به چاپ رسیده است.
نقشه وزیر مختار بریتانیا در هند، کاپیتان سی.بی.اس. سنت جان در سال ۱۸۷۶.
نقشه سال ۱۸۹۷ رنگی ایران توسط دفتر نقشهبرداری اداره امور خارجی هند (بریتانیا) که در تمامی این نقشهها جزایر تنب و بوموسی به رنگ قلمرو اصلی ایران است.
گذشته از دورههای مختلف تاریخی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۵۰۰ تمامی جزایر و سواحل خلیج فارس تحت حکومت سلطان هرمز بود که خود تابع حکّام فارس یا کرمان محسوب میشد. در دوره استعمار مدت کوتاهی حاکمیت مؤثر ایران بر جزایر تحتالشعاع قرار گرفت اما ایران هرگز حاکمیت خود بر این جزایر را به دولتی تفویض نکرده است.