به گزارش رصد روز، محمدرضا فرزین، رییس کل بانک مرکزی طی روزهای اخیر در نشست شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی استان تهران اعلام کرد که «از ابتدای سال تمرکز را بر تثبیت شاخصهای اقتصاد کلان گذاشتیم تا اقتصاد قابل پیش بینی باشد. تلاش مان این بوده که نرخ ارز را در بازار غیررسمی تثبیت کنیم.» وی در بخشی از این نشست خبر داد که: «به زودی ارز را پیشفروش خواهیم کرد تا اطمینان خاطر را در مورد نرخ ارز به وجود بیاوریم.»
این ادعای رئیس بانک مرکزی در حالی مطرح میشود که برای بسیاری یادآور دلار فردایی بوده است، روندی که یکبار با سروصدای بسیار جمع آوری شد. هر چند که وحید شقاقی شهری، اقتصاددان، اما حتی این روند را آسیبزاتر از مساله دلار فردایی میداند و میپرسد اساسا چه تضمینی است که روندی همچون خرید طلا و سکه رخ ندهد و بعد مشخص نشود که باید مالیات پرداخته شود و یا حتی پای ماجرای سلاطین تازه به اقتصاد ایران باز نشود.
به بهانه این وعده تازه رئیس بانک مرکزی به گفتگو با وحید شقاقی شهری، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* بانک مرکزی اعلام کرد که تصمیم دار دلار را پیشفروش کنند. آیا این همان دلار فردایی است؟
– اولا ما تجربههای شکست خوردهای در این سیاست داریم. یادمان باشد اگر درست از ابزارهای اقتصادی استفاده نشود، این موارد در ذهن و خاطره ملت باقی میماند و عملا چون از ابزارهای مختلفی بد استفاده شده است، دیگر کار کرد خود را از دست داده است. یکی همین مثالی است که زمانی به مردم میگفتند سپرده ارزی باز کنید. قرار بود مردم دلار را به عنوان سپرده بانکی سرمایه گذاری کنند، اما در نهایت در موعد مقرر، به جای آن که دلار تحویل بگیرند، بانک مرکزی وقت، حرف خود را نقض میکند. این از تجربههایی است که از اذهان ملت، هیچ وقت پاک نمیشود. این ابزارهای ما بهخاطر همین عدم تعهد به وعدهها از بین میرود. این یک مساله است.
زمانی به مردم میگفتند سپرده ارزی باز کنید. قرار بود مردم دلار را به عنوان سپرده بانکی سرمایه گذاری کنند، اما در نهایت در موعد مقرر، به جای آن که دلار تحویل بگیرند، بانک مرکزی وقت، حرف خود را نقض میکند. این از تجربههایی است که از اذهان ملت، هیچ وقت پاک نمیشود
موضوع دوم در پیشفروش دلار یا ارز -البته اصلش هم اصولا باید دلار باشد – این است که بانک مرکزی در این پیشفروش عملا میخواهد بگوید شش ماه بعد، دلار را به این قیمت به شما خواهیم داد.
یعنی احتمالا میگویند ریال بدهید، در شش ماه آینده به این قیمت به شما دلار میدهیم. یک مساله مهم این است، نرخی که تعیین میشود اگر نرخ واقع بینانه نباشد، شرایط واقعی از بین میرود. کما اینکه یکبار هم چنین اتفاقی در طلا و سکه رخ داد. مردم طلا خریدند، بعد سازمان مالیاتی گفت باید مالیات دهید. کسانی که سکه خریدند بعد با بازداشت و بگیر و ببند مواجه شدند و یک سلطان سکه هم که اعدام شد.
* یعنی میخواهید بگویید احتمالا با چنین روندی بار دیگر مواجه خواهیم شد؟
– بله، همه این موارد، تجربههای منفی بود که در تاریخ اقتصاد ایران رخ داده است؛ لذا واهمهای از این بحثها وجود دارد که افراد تضمینی نداشته باشند.
خود همین تضمین، یک مسئله است. ببینید یک بار وقتی به مردم گفته اید سکه بخرید و مردم سکه خریداری کرده اند و ناگهان سازمان مالیاتی گفته است باید مالیاتش را بدهید. همه این موارد روی این تصمیم بانک مرکزی و واکنش مردم حتما اثرگذار خواهد بود.
واقعیتش الان نمیدانم چقدر این روند رخ خواهد داد و اجرایی خواهد شد چرا که اصلا دورنمای بانک مرکزی درباره قیمت گذاری را درست نمیبینم.
* یعنی در سازوکار نرخ گذاری هم بانک مرکزی به مشکل بر میخورد؟
– یک مساله اصلا همین است که آن نرخ باید نرخ واقعبینانه باشد. اگر آن نرخ بالا باشد، در واقع به بازار علامت میدهد که قیمت دلار بیشتر بالا خواهد رفت.
اگر نرخ پایینتر از آن نرخ واقع بینانه باشد، میتواند دو حالت اتفاق افتد. اگر آن واهمه از پیش آمدها بین شهروندان نباشد، سیلی از تقاضا صورت خواهد گرفت و اگر آن واهمه از تاریخ اقتصاد ایران برجسته باشد، مردم استقبال نمیکنند.
پس آن نرخ گذاری نهایی مهم است. مثلا فرض کنید بانک مرکزی، پیش فروش شش ماهه یا یک ساله انجام دهد. خب توجه کنید هم اکنون نیز تقریبا مبتنی بر شرایط تورم و بحث نااطمینانیهایی که در اقتصاد ایران برای سال بعد وجود دارد، تقریبا با نظریه برابری قدرت خرید و با نظریه قدرت دلاری نقدینگی و با نظریه سوم رویکرد پولی، تقریبا براوردی از قیمت دلار برای سال ۱۴۰۳ الان وجود دارد.
من نمیخواهم اکنون عدد خاصی بدهم و نمیخواهم عددی منتشر شود، ولی تقریبا الان با سه نظریه در این مورد رو به رو هستیم و با این سه نظریه، برابری قدرت خرید، نظریه قدرت دلاری نقدینگی و نظریه رویکرد پولی، برآوردی از قیمت دلار برای سال آینده دارم.
پیشفروش دلار به اقتصاد علامت میدهد. اگر این قیمت پایینتر از آن نرخی باشد که جامعه انتظار دارد به آن برسد، آن موقع اگر واهمه وجود نداشته باشد، میتواند سیل تقاضا به وجود آورد و تقاضای زیاد میتواند التهاب را بیشتر کند
عددی که میگویم نیز برآمده از این سه نظریه است. نهتنها من که دیگران هم تقریبا عددهایی مشابه دارند. مجموع نظرها را که رصد میکنم، برای سال آینده قیمت دلار را عمدتا چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان اعلام میکنند؛ ولی در آن سه نظریه من نیز محدودهای وجود دارد که هر کدام، با تفاوت اندکی که بین این سه نظریه وجود دارد، عددی برای قیمت دلار تعیین میشود. اما خب سوال این است که اگر نرخ، پایینتر از آن نرخ اعلام شود که جامعه یک واکنش نشان خواهد داد. اگر بالاتر از آن نرخ باشد، یک علامت دیگر به بازار و اقتصاد میدهد.
اصلا یادمان باشد که پیشفروش دلار به اقتصاد علامت میدهد. اگر این قیمت پایینتر از آن نرخی باشد که جامعه انتظار دارد به آن برسد، آن موقع اگر واهمه وجود نداشته باشد، میتواند سیل تقاضا به وجود آورد و تقاضای زیاد میتواند التهاب را بیشتر کند.
* یعنی بانک مرکزی را برای کنترل گری بازار با بحران بیشتر مواجه میکند؟
– من اگر جای آقای فرزین بودم، الان این کار را انجام نمیدادم. دلیلش نیز این است که دوستان بانک مرکزی که اصلا، قیمت بازار آزاد را قبول ندارند.
آقای فرزین میگوید قیمت بازار آزاد وجود ندارد؛ تلگرامی است. یادمان باشد رئیس کل بانک مرکزی که قیمت بازار آزاد یا بازار غیر رسمی را قبول نداشته باشد نباید «سلف ارزی» راه اندازی کند.
وقتی رئیس بانک مرکزی میگوید فقط عددی که اکنون در مرکز مبادله مشخص میشود، درست است و غیر از آن (یعنی قیمت در بازار آزاد ارز) از دید من، قیمت واقعی ارز نیست، دیگر این «سلف ارزی» به چه معناست؟
ببینید از دید من شقاقی، قیمت دلار اتفاقا همین عددی است که در بازار غیر رسمی یا بازار آزاد تعیین میشود؛ اما از دید آقای فرزین، قیمت ارز همانی است که در مرکز مبادله تعیین میشود. میدانید تفاوت بین اینها چقدر است؟ بیش از ۱۰ هزار تومان است؛ لذا رئیس کل بانک مرکزی که قیمت بازار آزاد که همان بازار غیر رسمی است قبول نداشته باشد، نباید خودش را در وضعیت «سلف ارزی» قرار بدهد و بخواهد پیشفروش ارز کند. این دقیقا همان انحرافی است که در این مساله رخ خواهد داد.
وقتی از دید رئیس کل بانک مرکزی، قیمت دلار الان ۴۲ هزار تومان است، ولی از دید بازار غیر رسمی، قیمت دلار امروز ۵۵ هزار تومان است، با کدام مبنا بانک مرکزی قصد قیمت گذاری و پیش فروش دلار را دارد؟
فرض کنید ممکن است تا پایان سال مثلا تعدیل شود و دلار روی ۵۳ یا ۵۲ هزار تومان، سال را به پایان ببرد. این تفاوت در بهترین حالت ۱۰ هزار تومان میشود.
حالا اگر بانک مرکزی میخواهد «سلف ارزی» یا پیشفروش دلار انجام دهد، خود تیم بانک مرکزی که الان مرکز مبادله را قبول دارد، آن زمان باید نرخش را مبتنی بر ۴۲ هزار تومان با تعدیلی برای آینده انجام دهد. در حال که اگر من شقاقی میخواستم این تعدیل را انجام دهم، روی ۵۲ هزار تومان برای آینده انجام میدادم. خب اینها که دو عدد متفاوت خواهد بود. این موجب میشود آن عدد واقع بینانه اگر مبتنی بر مرکز مبادله ارزی پیشفروش شود، پایینتر از نرخ بازار باشد و لذا جذابیت بیشتر خواهد شد.
اینجا دو حالت اتفاق میافتد. اگر مردم آن واهمه را داشته باشند که حالا نظام مالیاتی یا گرفتاریهای بعدی رخ دهد، آن مقداری مانع رفتن به سمت پیش خرید میشود. ولی اگر مردم و جامعه احساس کند که نه، آن مشکل ایجاد نخواهد شد و تضمین بانک مرکزی هم محکم است، آن زمان، چون پیشفروش مبتنی بر همین نرخ مرکز مبادله صورت خواهد گرفت، پس این پیش فروش جذابیت خواهد داشت و تقاضا بیشتر خواهد شد.
تقاضا که بیشتر شود اتفاقا علامت منفی به آن مرکز مبادله ارزی صادر خواهد کرد که نرخ شما پایینتر از نرخ واقعی اقتصاد است. اتفاقا این موجب میشود که رویکرد بانک مرکزی که مرکز مبادله ارزی را مبنا قرار میدهد، شکست بخورد.
* با نکتهای که گفتید و اینکه آقای فرزین اساسا نرخ ۵۵ هزار تومانی دلار که الان و امروز معامله میشود را قبول ندارد؛ خب با هر مدل قیمت گذاری برای پیش فروش دلار به نوعی به بحران دامن میزند. اگر بخواهد روی مدار ۴۲ هزار تومان نرخ آتی بدهد رسما جذابیت خرید و فروش ارز ایجاد میکند و قیمت بازار آزاد هم به تنش ارزی دامن میزند.
– اصلا آقای فرزین نرخ ۵۵ هزار تومانی دلار بازار آزاد را قبول ندارد.
* وقتی اصلا آن بازار مورد تایید نیست پس میخواهند سلف ارزی برای کنترل کدام قیمت را عرضه کند؟
– بله؛ لذا اگر بخواهد پیشفروش انجام دهد، سوال این است که پیشفروش را میخواهد با چه نرخ مبنایی انجام دهد؟ ایشان پیشفروش را با نرخ مبنای مرکز مبادله ارز انجام خواهد داد. یعنی ۴۲ هزار تومان کنونی که با بازار غیر رسمی حداقل در ۶-۷ ماهه اخیر، ۱۰ هزار تومان فاصله داشته است؛ لذا اگر بخواهد مبنا برای پیشفروش را نرخ مرکز مبادله ارز و طلا در نظر بگیرد و بخواهد پیشفروش انجام دهد، اگر جامعه آن واهمه سختگیریهای بعدی یعنی همان اتفاقی که در سکه افتاد را نداشته باشد، پس پیشفروش با نرخ مبنای مرکز مبادله، زیر آن قیمت بازار که فاصلهاش ۱۰-۱۲ هزار تومان است در آینده خواهد بود؛ این پیش فروش حتی میتواند جذابیت دلالی نیز داشته باشد و حتی میتواند با متقاضی زیاد مواجه شود. وقتی متقاضی زیاد باشد نشان میدهد اندازهگیر یا سنجه مرکز مبادله ایراد دارد.
این روند عملا تلنگری را به بانک مرکزی خواهد زد که در یک سال و اندی که به مرکز مبادله اتکا میکنید، سنجه درستی نیست. این روند هم چنین میتواند نرخ را بالا نیز ببرد. حتی عدد مرکز مبادله را بالا ببرد و واقعیتها را بیشتر نشان دهد. این یعنی شکست سیاستهای خود مرکز مبادله. فرض کنید پیشفروش را با ۳۰ درصد از ۴۲ هزار تومان انجام دهند. مثلا روی ۵۲ هزار تومان برای سال آینده پیشفروش کنند. بهفرض به قیمت ۵۲ یا ۵۳ هزار تومان پیشفروش کنند، و تسویه در سال ۱۴۰۳. چون جامعه در محاسبههای خود نشان میدهد که این عدد با نرخ واقعی برای سال آینده، فاصله معنیدار دارد، متقاضی میتواند زیاد شود.
** یعنی مانند همین الان که ارز دولتی میدهند، خیلیها پول قرض میکنند و ارز را میخرند و در بازار آزاد میفروشند و سود میکنند. این اتفاق این بار میتواند برای پیش فروش دلار رخ بدهد؟
– بله پیشفروش دلار میتواند با این نابه سامانی، امکان دلالی را بیشتر کند.
* یعنی، چون آقای فرزین که قیمت آزاد را قبول ندارد پس روی قیمت خودش عمل میکند؟
– این اصلا شکست همان مرکز مبادله است. بارها گفتهام، عددی که در مرکز مبادله مشخص میشود، عدد واقعی اقتصاد ایران نیست. آقای فرزین میگوید نه، عدد همین است. از دید من شقاقی، نرخ واقعی و تعادلی دلار که نااطمینانیها و انتظارهای سال آینده را هم در خودش قرار داده، همین عددی است که بازار مشخص میکند. ولی من شقاقی مهم نیستم. مهم این است که آقای فرزین، این عدد را قبول ندارد.
عددی که برای دلار در مرکز مبادله مشخص میشود، عدد واقعی اقتصاد ایران نیست. آقای فرزین میگوید نه، عدد همین است. ایراد ندارد، ایشان قبول نداشته باشد، اما جامعه، اقتصاد و همه امور زندگی با آن عدد بازار غیر رسمی، خودش را هماهنگ میکنند. حالا آقای فرزین قبول داشته باشد یا نداشته باشد، بحث دیگری است
ولی یادمان باشد، ایراد ندارد، ایشان قبول نداشته باشد، اما جامعه، اقتصاد و همه امور زندگی با آن عدد بازار غیر رسمی، خودش را هماهنگ میکنند. حالا آقای فرزین قبول داشته باشد یا نداشته باشد، بحث دیگری است.
اکنون میبینم همه اقلام و زندگی مردم و واردات و همه امور، خودش را با این قیمت بازار غیر رسمی تنظیم میکند. مدیران بانک مرکزی به آن، دلار تلگرامی میگویند که توسط دیگران بالا و پایین میشود. من، اما میگویم دوستان، پس چطور بود که در این ۱۰ ماه که آرامشی در بازار ارز وجود داشت، چرا بازار غیر رسمی تلاطم نداشت؟ اگر اینطور بود و دست دیگران بود که آن موقع میتوانستند بازار را در این ۱۰ ماه هم متلاطم کنند. پس نشان میدهد اینطور نیست.
واقعیت این است که نرخ واقعی دلار که آینده ایران را و ریسکهای آینده و نااطمینانیهای آینده را هم در خودش جای داده است، همان قیمت بازار آزاد است.
اگر آقای فرزین بخواهد نرخ مبنا برای دلار را نرخ مرکز مبادله ارزی بگذارد و با این نرخ دلار را پیشفروش کند، اگر آن واهمه برای اینکه مالیات ببندند یا کنترل کنند و بعدا هم شبهههایی مطرح شود، وجود نداشته باشد، یعنی من و شما بتوانیم با خیال راحت ورود پیدا کنیم، این دلار پیش فروش هم متقاضی زیاد خواهد داشت، اما این دو مفهوم دارد؛ یکی شکست نرخ مشخص شده در مرکز مبادله ارزی و دیگری شکست رویکرد سیاست ارزی بانک مرکزی کنونی.
البته که حتی میتواند التهاب بازار ارز را هم بیشتر کند، چون عملا نرخ مرکز مبادله را بیمعنی میکند و میتواند التهابی را هم اضافه کند. الان نمیدانم با چه مبنای کارشناسی، دوستان بانک مرکزی دنبال این کار هستند. اگر آقای فرزین از من مشورت میگرفت میگفتم خواهشا شما که بازار غیر رسمی را قبول ندارید، بحث پیشفروش را انجام ندهید، چون در مجموع با رویکرد شما، این مسئله شکست خورده است.