به گزارش رصد روز، رشد دلار نیمایی نیز برای سومین روز متوالی ادامهدار بود و این نرخ به حوالی ۴۲هزارتومان رسید. بهرغم رشد دلار نیمایی، بازار سهام به این متغیر واکنش خاصی نشان نداد و نماگرهای سهامی در روز گذشته با کاهش ارتفاع همراه شدند. صندوقهای اهرمی بازار نیز در روز گذشته با افت همراه شدند و باید دید که روند معاملات بازار در روزهای آتی چگونه پیش خواهد رفت.
در جریان معاملات روز سه شنبه، شاخص هموزن نیز با افت ۰.۳۷درصدی همراه شد و در سطح ۴۶۳هزار واحدی بهکار خود خاتمه داد. در فرابورس نیز شاخصکل این بازار، افت ۰.۱۶درصدی داشت. روز گذشته، ۱۵۲میلیاردتومان پول حقیقی از گردونه معاملات سهام و حقتقدم خارج شد و ارزش معاملات خرد بازار نیز رقم ۲هزار و ۹۹۴میلیاردتومان را ثبت کرد. قرار داشتن ارزش معاملات خرد بازار برای دومین روز متوالی در مقادیری کمتر از ۳هزار میلیاردتومان، گویای رکود حاکم بر صحنه معاملات سهام است. با توجه به اینکه فعالان بازار سهام، رشدی را فراروی بازار متصور نیستند، فعلا ترجیح دادهاند که تماشاگر باشند و از سهامداری بپرهیزند.
چرا بازار سهام رشد نمیکند؟
همانطور که در بخش قبلی گفته شد، در روز گذشته دلار نیمایی با افزایش قیمت همراه شد، اما همچنان شکاف چشمگیری میان دلار نیمایی و دلار بازار آزاد وجود دارد و این موضوع همچنان چشم بازار را میترساند. رشد دلار نیمایی برای بهبود حال بازار خوب است، اما بهنظر میرسد تا زمانیکه تغییرات قابلتوجهی در نرخ دلار نیمایی مشهود نباشد، نمیتوان از رشد آهسته این نرخ، بهعنوان محرکی برای رشد بازار سهام نام برد.
افزون بر این مورد، قرار داشتن نرخ بهره بدونریسک در سطح بالا نیز بازارها را در مضیقه قرار دادهاست و اجازه حرکت به بازارهای دارایی را نمیدهد. تنها عاملی که با وجود نرخ بهره بالا میتواند بازارهای ارز و طلا را تکان دهد، ریسکهای خارجی است که میتواند این بازارها را به سمت ارتفاعات بالاتر سوق دهد. البته چنین ریسکی برای بازاری مثل بازار سهام یک آپشن کاملا منفی تلقی میشود، یعنی بورس در هر صورت مغلوب ریسک نرخ بهره و ریسکهای سیاست خارجی و امثالهم است.
قیمتهای جهانی که از آنها بهعنوان یکی از محرکهای بورس کامودیتی محور تهران یاد میشود، در ماههای اخیر افزایش قابلتوجهی را تجربه کردهاند، اما همانطور که عنوان شد، موضوعی مثل بالا بردن نرخ بهره که در راستای کنترل تورم صورت گرفته، در محاسبات ذهنی سرمایهگذاران وزن بیشتری را به خود اختصاص دادهاست و مانع از آن میشود که محرکهای اینچنینی نزد اهالی بازار سهام پررنگ شود.
بهعلاوه مساله تجدیدارزیابی بنگاههای بورسی که در مقطعی در سالگذشته موجبات ایجاد روند مثبت را در بازار پدید آورد، در سالجاری به فراموشی سپرده شدهاست و سیاستگذار بورسی در این بخش نیز بهنوعی نقش منفعلانهای از خود ارائه داد و نتوانست از این اهرم نیز برای سامان دادن به وضعیت و بهبود اوضاع و احوال بازار استفاده کند. مساله نبود اعتماد هم آیتم دیگری است که از روانه شدن تقاضا به بورس تهران جلوگیری میکند. همانطور که به کرات در گزارشهای قبلی نیز اشاره شدهاست، بعد از ریزش فجیع بورس تهران در سال۹۹، این بازار با بحران فقدان اعتماد روبهرو شد و همواره در محافل عمومی به این بازار به دید بازاری که تهی از اعتماد است، نگریسته میشود.
در یک سالاخیر نیز روند بازار سهام بهگونهای بودهاست که میتوان گفت افرادی که به این بازار اعتماد نکرده اند، حکم برنده را داشته اند؛ در واقع افرادی که در یک سالاخیر پول خود را به سمت داراییهای طلامحور برده اند، بهتر از بازار سهام موفق به کسب بازدهی شدهاند، پس همانطور که مشاهده میشود، سلسله عواملی مانع از آن شده که در مقطع کنونی بورس تهران با افزایش قیمتها همراه شود و مشکل بورس تهران محدود به یک یا دو مساله نیست. طبیعتا نقش برخی عوامل مانند نرخ بهره در این اثنا پررنگتر از سایر موارد است و تا زمانیکه سایه این ریسکها از سر بازار زدوده نشود، بازار نمیتواند در کلیت خود رشد مستمری را تجربه کند.