چرا تهران دیگر جای زندگی نیست؟

کمال اطهاری پژوهشگر اقتصادی معتقد است که وضعیت اقتصادی و محیط زیستی کشورمان نابود است و اگر دانش بنیان نشویم، فرصت ها را از دست می‌دهیم.

به گزارش رصد روز، پزشکیان رئیس جمهوری کشورمان چند روز قبل در بازدید از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) اعلام کرد که توسعۀ تهران به دلیل بی‌آبی وقت تلف‌کردن است. این سخنان بازتاب زیادی داشت. کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصادی به رویداد۲۴می‌گوید که فئودالیسم اداری در ایران مانع از انجام کارها و قانون‌مندی می‌شود. او که جزو طراحان برنامه جامع شهری و مسکن بوده توضیحاتی را در این باره عنوان می‌کند که در ادامه می‌خوانید:

داستان پر اشک طرح جامع شهر تهران
*در اوایل دهه ۷۰، بعد از شورش‌های شهری که در سکونت‌گاه‌های غیررسمی صورت گرفت -و در سال ۹۸ هم تکرار شد و مردم آسیب‌های بدتری دیدند-، طرح‌های جامع شهری به تصویب شورای‌عالی معماری رسید و یکی از این شهر‌ها نیز تهران بود که آن زمان شامل کرج هم می‌شد.

*بحث‌های زیادی در مورد شهر تهران صورت گرفت و کار کارشناسی متعددی هم انجام شد و بخش مطالعات اقتصادی و بخش ملی و فراملی تهران هم برعهده من بود. بعد از مباحث فراوان، این نتیجه حاصل شد: برای اینکه تهران بتواند توسعه واقعی پیدا کند، باید صنایع سنگین‌ آن مانند خودروسازی و فولاد از تهران خارج و به مناطقی برود که قابلیت استقرار در آن‌ها وجود دارد.

*یکی از دستاورد‌های این مطالعات این بود که در آن طرح، شروط تحقق طرح را هم در نظر گرفتیم. این کار در نظام برنامه‌ریزی ایران، و به‌خصوص برنامه‌ریزی شهری-منطقه‌ای سابقه نداشت. چون برای این حرکت باید همه دستگاه‌ها هماهنگ می‌شدند. اینکه تهران باید دانش‌بنیان شود، نیازمند مصوبه هئیت دولت بود. در واقع باید مدیریتی می‌شد که از حدود اختیارات وزارت مسکن خارج بود. برآورد این بود در آن زمان حدود ۱۵۰ هزار شغل صنعتی از تهران خارج شود.

*دولت خاتمی در آن زمان مصوبه‌ای هم درباره طرح‌های آمایشی تصویب کرد که شهر‌هایی مانند تهران و اصفهان دانش‌بنیان شوند تا توسعه پیدا کنند. مجموعه‌ای از مصوبه‌ها آمد و هئیت دولت هم شروط تحقق را تصویب کرد. ولی فئودالیسم اداری در ایران مانع از این بود که این برنامه واحد برای استان‌ها انجام شود.

*تجربه جهانی می‌گوید اگر شما می‌خواهید دانش‌بنیان شوید، باید یک برنامه کلی برای کلان‌شهر‌ها و مجموعه‌های شهری داشته باشید؛ که بعدا در برنامه چهارم و سیاست‌های کلی و چشم‌انداز نظام هم همه این‌ها تصویب شد؛ همین مواردی که آقای پزشکیان به درستی به آن اشاره می‌کند.

*بعد از آن مطالعات طرح جامع تهران آغاز شد و در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید و همراه آن سند ملی توانمند‌سازی سکونت‌گاه‌های غیررسمی هم به تصویب رسید. اما فئودالیسم اداری در کشور مانع از قانونمندی آن شد. زیرا فرمانداران و نماینده‌های مجلس که منافعشان به خطر می‌افتاد که بخواهند از یک برنامه واحد پیروی کنند.

*طرح جامع تهران به همراه طرح جامع مسکن مطالعه و در سال ۱۳۸۴ آماده شد و در شورای سیاستگذاری مسکن هم تصویب شد. احمدی‌نژاد تمام برنامه چهارم و تمام مقوله‌هایی را که سامان پیدا کرده بود، کنار گذاشت و به جای طرح جامع مسکن، طرح مسکن مهر را راه انداخت که مصیبت بزرگی برای کشور و مسکن بود.

*یکی از شروط تحقق طرح جامع تهران، ممنوعیت تراکم‌فروشی بود که در دوران احمدی‌نژاد بازهم ادامه پیدا کرد و یک تغییری در طرح جامع مسکن ایجاد کرد که از لحاظ حقوقی کاملا قابل دعوی است، زیرا نتیجه کار مجموعه کارشناسی که انجام گرفته بود در جهت زندگی‌پذیری و فعالیت پذیری تهران (دانش‌بنیان) بود.

* در آن طرح جمعیت نهایی تهران ۹/۱ میلیون نفر مشخص شده بود. در آن زمان جمعیت تهران چیزی حدود ۷ و نیم میلیون نفر بود و طرح جامع ظرفیت زیست‌محیطی تهران را مشخص کرده بود. این عدد ۹ میلیون هم اصرار آقای قالیباف بود که می‌گفت چند سال باید تراکم‌فروشی کنم تا بتوانم تراکم‌فروشی را متوقف کنم. اما وقتی که آقای احمدی‌نژاد طرح را دید، میزان جمعیت‌پذیری تهران را تغییر داد. او به منظور رونق دادن به بخش مسکن گفت ۲۰ درصد به جمعیت اضافه کنیم. این موضوع قابل دعوی است. چطوری یک شهر را قربانی رونق بخشیدن به بخش مسکن می‌کنید آن هم با تراکم فروشی!

*عملا در دوران آقای قالیباف با تغییراتی که در طرح تفضیلی انجام دادند ظرفیت تهران را به ۱۳ میلیون نفر رساندند که آن ظرفیت هم پر شد. تهران ۶۰۰ هزار واحد مسکن خالی دارد که اگر پر شوند جمعیت بیشتر هم می‌شود. این بلایی است که تراکم‌فروشی و خودکامگی بر سر تهران آورده و اگر قرار است جراحی صورت بگیرد، در این بخش باید اتفاق رخ دهد.

*در همان حدود سال ۸۰ که درباره مجموعه شهری بحث می‌کردیم، گفتم جدا از هزینه سنگینی که دارد، سرمایه اجتماعی تهران را کجا می‌خواهید بگذارید؟ این سرمایه اجتماعی را جایی که می‌برید «پادگان کارمندان» است. این واژه «پادگان کارمندان» را وزیر وقت مسکن به کار برد، خب راست هم می‌گفت. ما این‌ها را کجا ببریم؟ یک عده کارمند را دور هم جمع کنیم که چه؟ مگر شما سینماها، دانشگاه‌ها، کافه‌ها و … تهران را می‌توانی منتقل کنی؟ بعد هم امنیتی‌هایی که متصل به بورژوازی مستغلات بودند، گفتند برای امنیت می‌خواهیم منتقل کنیم، یعنی چه؟ دولت را ببرید در یک پادگان برای امنیت؟ بعد گفتند برای زلزله می‌بریم! از آن موقع بیست سال می‌گذرد، اگر یک برنامه درست داشتید، همین خانه‌ها را ضدزلزله می‌کردید.

*این وضعیت ادامه پیدا کرد تا آمدن دولت روحانی که در دوران ایشان گفته شد بحث‌های گذشته بسیار درست بوده و در دولت او قرار شد بحث طرح جامع عملیاتی شود. یک امیدی ایجاد شد؛ مثلا احیا و بازنگری طرح جامع مسکن یا دانش‌بنیان‌شدن تهران و شهرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت. اما دولت ایشان به یکباره تغییر مسیر داد و طرح جامع مسکن هم متوقف شد.

*طرح مجموعه شهری و طرح جامع تهران، باید دروازه ورود ایران به «اقتصاد دانش» شود، چرا که پیشرفته‌ترین صنایع در این بخش قرار دارد. قرار بود منطقه ۲۲ به محل صنایع دانش‌بنیان تبدیل شود، اما با فشار‌های متعدد این منطقه هم تبدیل به انبار مسکن شد. همین فشار را به من هم که کار‌های اقتصادی طرح جامع تهران را انجام می‌دادم آوردند تا در نهایت استعفا دادم و نقره داغم هم کردند و گفتند پولت را هم نمی‌دهیم. خیلی‌ها توان مقابله و ایستادگی در قبال این فشار‌ها را نداشتند.

* در ماده ۵۰ برنامه هفتم آمده است که در حریم شهر‌ها، زمین در اختیار دولت برای بخش مسکن قرار بگیرد. در واقع این بحث را بورژوازی مستغلات مطرح می‌کند که محدوده شهر‌ها را حذف کنیم. ببینید چه موضوعات وحشتناکی را مطرح می‌کنند! می‌گوینداصلا شهر نباید محدود شود و ظرفیت داشته باشد! حرف‌هایی می‌زنند که قبلا جرات مطرح کردنش را هم نداشتند.

*ماده ۹ قانون جهش مسکن، که در ۱۴۰۰ تصویب شد، می‌گوید مراتع و جنگل‌ها را باید در اختیار وزارت مسکن قرار دهیم که در آن‌ها مسکن ساخته شود! اصلا همچین حقی را ندارند. دلیل تصویب این قانون آن است که بورژوازی مستغلات می‌بیند در شهر ظرفیتش پر شده، حالا می‌رود در زمین مجانی با پول دولت مسکن می‌سازد.

*آقای پزشکیان گفت تهران دیگر جای توسعه ندارد و برخی این برداشت را کردند که یعنی پایتخت منتقل شود. انتقال پایتخت در ایران بار‌ها بحث و بررسی شده است. در ۱۵ سال اخیر، هزینه ساخت پایتختی که فقط ۲۰۰-۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد، ۳۰۰ میلیارد دلار است. اندونزی اخیرا اینکار را کرد با این قیمت این کار را انجام داد. ما این پول را داریم؟ سالانه ۱۲۰ میلیارد دلار تشکیل سرمایه داریم که برای رشد ۸ درصدی هم کم است.

*این خیانت به جامعه است که جمعیت را آنقدر افزایش دادند، گویی که هیچ کار کارشناسی صورت نگرفته و هیچ برنامه‌ای نبوده است.

*هرازچندگاهی در حوزه عمومی این بحث‌ها را مطرح کردیم، اما جامعه عمومی سیاست‌زده است و نمی‌تواند میانجی‌گر جامعه مدنی و دولت شود.

تهران یک سیاه‌چاله است
*وضعیت تهران را همه داریم می‌بینیم، تهران شهری است که در ادبیات جهانی به آن سیاه‌چاله می‌گویند. ارزآوری تهران در سال ۱۵ الی ۲۰ میلیارد دلار است، از مواد اولیه گرفته تا ماشین‌آلات. ولی صادرات آن یک‌و‌نیم میلیارد دلار است. خب این سیاه‌چاله است.

*اقتصاد دانش یک اقتصاد سبز است. این کشور‌هایی که توسعه پیدا می‌کنند مسیر دانش‌بنیان را طی کرده‌اند. شهر سئول که وارد فاز دانش‌بنیان شده است، فقط یک قلم ۳۰ میلیارد دلار صادرات وسایل الکترونیکی دارد. جمعیت این شهر بعد از آن که این شهر دانش‌بنیان شد، کاهش پیدا کرد. وضعیت ایران هم از لحاظ اقتصادی و هم ریست محیطی روبه‌نابودی است.

*آدم تعجب می‌کند که چطور آقای پزشکیان این واژگان را درباره جراحی اقتصادی به کار برده است، ایران نیاز دارد یک جراحی در سیستم فاسد و ناکارآمد انجام دهد و به جای جراحی باید اهدای عضو کند به مردم. تمام اعضای یک جامعه بریده شده است.

*باید مناطق آزاد را -که سرپل واردات شده است- تبدیل به محل استقرار صنایع اتومبیل‌سازی پیشرفته (به جای این ارابه‌های مرگ) کرد، آن موقع جمعیت می‌تواند حرکت کند.

*اگر دانش‌بنیان نشویم محیط‌زیست‌مان نابود می‌شود. اگر راندمان را بالا ببریم نصف این آبی که مصرف می‌شود را مصرف خواهیم کرد. پس محیط‌زیست نجات پیدا می‌کند و شرط آن هوشمند‌سازی کشاورزی است و شرط هوشمندسازی کشاورزی هم دانش‌بنیان‌کردن اقتصاد و فناوری پیشرفته است. اما کسی برنامه‌ای برای خرید این تجهیزات هوشمند و آموزش آن به روستاییان و دادن وام به آن‌ها ندارد.

*تهران، شیراز و کلان شهر‌ها محل اقتصاد دانش‌بنیان هستند، زیرا پشتوانه علمی صنعت در کلان‌شهر‌ها تشکیل می‌شود.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط