با وجود اینکه دولتهای دیگر بهصراحت از شکل زندگی مدنظر خود سخن نمیگفتند ولی با شیوههای گوناگون نوع زندگی مطلوب خود را به مردمان تحمیل میکردند.
به گزارش رصد روز، :دولت سیزدهم اولین دولتی بود که با قاطعیت از شکل زندگی دلخواه خود سخن گفت. سکوت مردم و مخالفان این تصور را در اذهان دولتمردان به وجود آورد که راه همواری پیشرو دارند و چیزی نمانده رؤیایی را که سالها در انتظارش به سر میبردند، بهراحتی محقق کنند.
آنچه دولتها در سر دارند زندگی با خیالی آسوده در کنار مردمان و جداکردن آنها از شکل زندگی بالقوهای است که همواره مستعد رویدادهای شگفتانگیز است؛ چراکه مردمانی که در کنار یکدیگر دست به تولید میزنند، شدتهایی را خلق میکنند که دولتهای سازماندهنده جامعه را با وضعیتهای پیشبینینشده مواجه میکنند. مواجههای که منطق سازماندهی سیاسی و اجتماعی برساخته دولتها را آشوبناک میکند.
هیچ دولتی علاقه ندارد با یک زندگی اصیل روبهرو شود. یکی از وظایف تاریخی دولتها، ایجاد فاصله بین زندگی و شکل آن است. شکل زندگی یعنی امکانهای زندگی، امکانهای متکثری از زندگی که از قواعد سازمانیافته سرپیچی میکند و تن به زندگی مورد نظر نهادها نمیدهد.
دولت سیزدهم قرار نبود دست به کار ویژهای در شکل زندگی بزند. پس چرا مردمان اینگونه در برابر خواستههایی که آنان برایشان تدارک دیده بودند، مقاومت کردند؟ درواقع آنچه دولت سیزدهم میگفت تا حدودی خواستههای دولتهای قبلی نیز بود؛ یک زندگی نظاممند در پرتو یک سازماندهی مرکزی.
اشتباه این دولت این بود که این تمایل به تحمیل را بر زبان آورد و زندگی به معنای هستی را که از چشم مردمان پوشیده بود عیان کرد؛ آنهم با زبان ویژه خود.
فراموش نکنیم در زبان است که شکل زندگی عینیت مییابد. دولت سیزدهم نشان داد شکل زندگیای که در زبانش وجود دارد، بسیار متفاوت و دور از انتظار از همان مردمانی است که به این قواعد خو کرده بودند. میتوان گفت تقابل دو زبان برای مردم آشکار کرد که چقدر این نوع از زندگی برساخته شرایطی است که آنان به آن خو کردهاند. این تلنگر مردمان را بیمناک کرد که دولت سیزدهم حتی درصدد است در شکل این زندگی پذیرفتهشده نیز دخل و تصرف کند. همان شکلی از زندگی که در دولتهای دیگر پذیرفته شده بود. البته نه زندگی بهمثابه امر بالقوه.