چرا رشد مثبت بازار سهام نتوانست تداوم پیدا کند؟

واقعیت این است که ربطی به رفتار بازارساز نداشت. انتظاری که بازار‌ها از شدت تنشی که قرار بود رخ دهد، داشتند محقق نشد و به نوعی شاید یک مقدار خفیف‌تر از سطح انتظارات بود. براساس نظریه انتظارات عقلایی، وقتی اتفاقی که در عمل رخ می‌دهد با سطح ...

به گزارش رصد روز، روز شنبه همزمان با حمله موشکی اسرائیل به ایران، همانند واکنش بازار دلار، طلا و سکه، بازار سرمایه که ۱۰ روز منفی مداوم را گذرانده بود، برخلاف انتظارات سبز پوش شد. به‌طوری که شاخص کل در پایان معاملات روز شنبه با افزایش بیش از ۲۴ هزار واحد به رقم یک میلیون و ۹۹۵ هزار واحد رسید. بورس پس از ثبت سه روز متوالی مثبت، روز گذشته نیز شاخص کل با افت ۱۵۰ واحدی که معادل ۰.۰۱ درصد این شاخص است، رو‌به‌رو شد.

به منظور بررسی اینکه چرا رشد مثبت بازار سهام نتوانست تداوم پیدا کند و همچنین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و احتمال پاسخ ایران به اسرائیل چگونه معاملات بازار سرمایه را تغییر خواهد داد با حمید میرمعینی، کارشناس حوزه بورس به گفتگو نشسته که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

** چرا علیرغم انتظارات، روز حمله اسرائیل به ایران بورس سبزپوش شد؟ آیا بازارساز در این موضوع دخالتی داشته است؟

– واقعیت این است که ربطی به رفتار بازارساز نداشت. انتظاری که بازار‌ها از شدت تنشی که قرار بود رخ دهد، داشتند محقق نشد و به نوعی شاید یک مقدار خفیف‌تر از سطح انتظارات بود. براساس نظریه انتظارات عقلایی، وقتی اتفاقی که در عمل رخ می‌دهد با سطح انتظارات متفاوت باشد، واکنش بازار‌ها مقداری واکنش غیرمنتظرانه‌تری است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که خود بازار با توجه به اینکه سطح تنش‌ها در حد انتظارات نبود، بازار واکنش مثبت نشان داد.

** چرا علیرغم اینکه ما شاهد ده روز روند نزولی پیاپی در بازار سرمایه بودیم، به همان اندازه تغییرات مثبتی را در بازار تجربه نکردیم؟

– یک علت برمی‌گردد به اینکه در واکنش‌ نسبت به این تنش‌ها و اتفاقاتی که رخ داده، بازار هنوز به این نتیجه که واکنش‌های دلگرم‌کننده مبنی براینکه سطح این تنش‌ها کاهش پیدا می‌کند یا به سطح معقول، منطقی و تقریبا کم ریسک‌تری می‌رسد، نرسیده است. دلیل دوم این است که خود بازارساز در مواقعی که باید عمل کند، عمل نکرده است، حتی در زمانی که روند بازار مثبت است، حال چه صندوق توسعه یا صندوق تثبیت است و چه بقیه ارکان بازار یا حتی سهامداران عمده که در بازارگردانی سهم‌ها نقش‌آفرینی می‌کنن.، متاسفانه در روز‌های مثبت حتی حجم مبنای صف‌های خرید را هم پر نکردند و به نوعی با مردم و بازاری که بالاخره رویکرد مثبتی پیدا کرده بود، همراهی نکردند.

در نهایت ما شاهد بودیم که در این روز‌ها علی‌رغم اینکه صف‌های خرید مناسبی شکل گرفته بود، ولی حجم مبنا‌ها به طور کامل معامله نمیشد و قیمت پایانی معادل قیمت آخرین معامله نبود. این امر مقداری فعالان بازار را دلزده کرد و آنان به نوعی گلایه‌مند بودند که چرا بازارساز نباید در این مواقع به کمک بازار بیاید؟ بازارساز‌ها نه تنها در موارد منفی نتوانستند حمایت مناسبی از بازار داشته باشند، بلکه متاسفانه حتی در مواردی هم که مثبت است نیز علیرغم ماموریت و رسالتی که برای ایجاد این نوع بازارگردانی‌ها یا بازارسازی‌ها وجود دارد، همچون صندوق توسعه و صندوق تثبیت، نگاهشان بیشتر منفعت‌طلبانه است. به باور من این مورد شاید عامل تعیین کننده‌ای بود.

عامل سومی که بازار نتوانست روند رو به رشد دو سه روز گذشته را تداوم دهد، این است که به جز عامل سیاسی، ما واکنش مثبتی را از سوی دولت ندیدیم. بهرحال بازار سرمایه و ارزش گذاری دارایی‌ها مبتنی بر نگاه خوشبینانه نسبت به رشد سودآوری شرکت‌ها و نرخ تنزیل است، اما نرخ تنزیل‌مان تغییر بااهمیتی نکرده و چشم‌انداز مثبتی هم در مورد کاهش نرخ تنزیل، با توجه به سیاست‌های اقتصادی دولت، وجود ندارد. درواقع خوشبینی نسبت به تغییرات در نرخ بهره بازار چندان چشمگیر یا اثرگذار نیست. همچنین تاثیر سیاست‌گذاری‌های دولت و تغییرات بااهمیتی که حاکی از نرخ رشد صعودی یا علامتی برای امیدواری برای تغییرات در نرخ رشد سودآوری شرکت‌ها باشد را ما مشاهده نکرده‌ایم. به عبارت دیگر بازار چندان خوشبین یا امیدوار نیست که دولت بتواند توانایی این را داشته باشه که تغییرات اساسی را به این زودی‌ها ایجاد کند. از جمله تغییرات در نحوه تامین مالی کسری بودجه، تغییرات در ناترازی‌هایی که وجود دارد، از جمله ناترازی برق و گاز و همچنین تغییراتی که در حوزه قیمت‌گذاری دستوری باید انجام شود نیز به نظر می‌رسد که دولت چندان برنامه‌ای برای اعمال این تغییرات ندارد.

علاوه بر موارد یاد شده، مشاهده می‌کنیم که هر روز نرخ دلار در بازار آزاد هم بدون اینکه دولت دخالت یا تلاشی برای کنترل آن داشته باشد، افزایش یافت. طی چند سال اخیر شاهد بودیم که افزایش قیمت دلار کمترین عایدی و کمترین مزیت را برای شرکت‌های بورسی ایجاد کرده و بیشتر جنبه‌های تورمی داشته که سودآوری شرکت‌ها را تحت تاثیر قرار داده است. ما شاهد بودیم که امسال هم طبق روالی که طی سه سال گذشته وجود داشته است، شش ماهه اول کاهش محسوس حاشیه سود شرکت‌ها را داشته‌ایم. این مهم نشان دهنده این است که نه تنها این شرکت‌ها نتوانستند قیمت هایشان را با قیمت‌های بازار متعادل کنند یا بتوانند تطبیق دهند، بلکه هزینه‌هایشان به شدت افزایش پیدا کرده است. این امر منجر شده است که حاشیه سود شرکت‌ها از ۲۰ درصد در دوره مشابه سال گذشته، در شش ماهه اول به ۸ درصد دوره امسال برسد. افزون بر این عوامل تاثیرگذار، تنش‌های سیاسی هم به عنوان یک ریسک سیستماتیک وجود دارد و سیاست گذاری‌های غلط اقتصادی دولت هم عامل مضاعف شده است.

مجموع این سه عامل کلان باعث شد که ما شاهد روند مثبت، مداوم و حداقل متناسب با ریزش این چند وقت اخیر بازار نباشیم. متاسفانه بازارها، به خصوص بازار سرمایه نیز همچنان در ناامیدی به سر می‌برند و هیچ تصمیم مناسبی هم برای خروج بازار از این حالت مشاهده نمی‌کنیم. هر چند که تغییرات مثبت یا رونق بازار سرمایه می‌تواند به نوعی بزرگ‌ترین کمک به دولت باشد؛ چه در جهت افزایش جذب نقدینگی از سایر بازار‌ها و چه از طریق ایجاد امکان عرضه‌های خصوصی سازی در بازار که هم در جهت تامین مالی کسری بودجه و هم در جهت افزایش دریافت مالیات‌های عملکردی و از همه مهم‌تر ایجاد بستری برای جریان و راه اندازی نهضت سرمایه گذاری برای کاهش ناترازی‌های زیرساختی که ما داریم، می‌تواند کمک کند. تا زمانی که این ناترازی‌ها را که به صورت یک چرخه باطل و رو به نزول در کشور وجود دارد حل نکنیم، سرمایه گذاری انجام نمی‌شود.

راه‌اندازی یا حمایت از حوزه سرمایه گذاری، چه از طریق بازار سرمایه و چه از طریق بازار اولیه، نیاز به این دارد که بازدهی مناسبی نصیب سرمایه گذار شود. با این سیاست گذاری‌های دولت متاسفانه هیچ چشم انداز مناسبی برای راه‌اندازی نهضت سرمایه‌گذاری وجود ندارد و ما همچنان روند رو به نزول افت اقتصادی، کاهش افزایش ناترازی‌ها و از طرفی هم کاهش مداوم قیمت سهام شرکت‌ها را در پیش داریم. این چرخه باید در جایی متوقف شود و به سمت اصلاحات اساسی برود.

** پاسخ احتمالی ایران به اسراییل چه تاثیری بر بازار بورس خواهد گذاشت؟

– این امر جریان را بسیار سخت‌تر می‌کند و قطعا بازار سرمایه تحت تاثیر منفی بسیار گسترده‌ای قرار می‌گیرد. به هر حال ریسک سیستماتیکی است که تمام بازار‌های دنیا می‌تواند به آن واکنش نشان دهد. البته که ثبات سیاسی و اقتصادی لازمه رونق و توسعه بازار‌های مالی است که ما متاسفانه نه در بحث سیاسی ثبات داریم و نه در بحث تنش‌هایی که وجود دارد. متاسفانه این عوامل و همچنین سیاست‌گذاری اقتصادی بزرگترین آسیب را به روند رو به توسعه اقتصادی کشور وارد کرده است؛ بنابراین تا زمانی که ثبات سیاسی و اقتصادی برقرار نباشد، بازار سرمایه رو به افت و کم رونق‌تری را در پیش خواهیم داشت.

** اتفاق دیگری که در پیش داریم انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. به نظر شما پیروزی ترامپ چگونه بازار سهام در ایران را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد؟

– من چندان قائل به این نیستم که بحث انتخابات آمریکا بر تنش‌های آینده سیاسی کشور تاثیرگذار باشد. به دلیل اینکه آینده سیاسی کشور به نحوه سیاست‌گذاری‌های داخلی ارتباط پیدا می‌کند. من فکر می‌کنم که اغلب سیاست‌های کلان آمریکا نسبت به ایران، به نوع سیاست‌گذاری‌های داخلی ایران بازمی‌گردد؛ بنابراین چه هریس باشد و چه ترامپ، من تغییرات اساسی بااهمیتی در رویکرد سیاسی آمریکا نسبت به ایران نمی‌بینم چراکه به هر حال سیاست‌هایی که در ایران اجرا می‌شود حالت تقابلی با آمریکا دارد. به نظر می‌رسد تا زمانی که سیاست‌های داخلی ایران تغییری نکند، تغییری در سیاست‌های کلان آمریکا رخ نخواهد داد. در مجموع می‌خواهم بگویم که چنانچه دست‌کم در دو تا سه ماه آینده و حداکثر تا شش ماه آینده، ایران تغییرات اساسی در سیستم سیاست‌گذاری سیاسی خود اعمال نکند، چه هریس روی کار بیاید و چه ترامپ ما روی خوشی و ثبات را نخواهیم دید.

** تغییرات سیاسی مدنظر شما چیست؟

– آنچه باعث تهدید‌های زیادی علیه ایران شده است، باید کنار گذاشته شود. از جمله سیاست‌های نیابتی و مهمترنیش کاهش تحریم‌هاست. ایران باید به FATF بپیوندد، تحریم‌ها کاهش پیدا کند تا بتوانیم مانند یک کشور عادی با جامعه بین‌الملل در تعامل باشیم؛ بنابراین لازمه بهبود روند تعامل ما با دنیا، تغییر در سیاست‌های کلان نظام است.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار