کاسبی بیمه از عشق زائرین به اهل بیت

برخی سازمان‌ها در ایران، به جای این که اسباب راحتی کار مردم شوند، تبدیل به واسطه‌ای برای افزایش مشکلات و ایجاد انواع مراحل بروکراتیک اضافی می‌شوند.

به گزارش رصد روز، سفر اربعین، این موج خروشان عشق و ایمان، هر سال میلیون‌ها دلِ بی‌قرار را به سوی کربلا می‌کشاند. در این میان، سامانه‌ای به نام «سماح» قد علم کرده، با ادعای نظم‌بخشی به این سفر پرتلاطم.

مردم این روز‌ها می‌پرسند آیا سامانه سماح، همان ناخدای دلسوزی است که کشتی زائران را به ساحل آرامش می‌رساند، یا تنها تاجری است که در بازار پررونق عشق حسینی، بساط سوداگری پهن کرده؟

مسئولان از «ساماندهی» و «برنامه‌ریزی» سخن می‌گویند، اما واقعیتِ کوچه‌پس‌کوچه‌های مرزی چیز دیگری می‌گوید. زائران بسیاری، بی‌اعتنا به این سامانه، با پای پیاده، با اتوبوس‌های غیررسمی، یا از راه‌های دیگر خود را به کربلا می‌رسانند. گویی سماح، نه یک نیاز واقعی، که بروکراتی است که خود را به زور به این سفر تحمیل کرده.
گفتند می‌خواهند نظم ببخشند به این موج خروشان عاشقان، به این سیل سراسیمه‌ای که هر سال بی‌محابا خود را به سوی کربلا می‌اندازد. “سماح” آمد با ادعای سامان دادن، با وعده‌ی برنامه‌ریزی. اما چه کسی این دیوار بلندِ کاغذبازی را بر سر راه زائران حسینی لازم داشت؟
در عمل اما، پای سخن زائران که بنشینی، حکایتی دیگر می‌شنوی. بسیاری، بی‌اعتنا به این سامانه‌ی اداری، از راه‌های دیگر می‌روند. از مرزهای خاکی می‌گذرند، با پای پیاده راه می‌افتند، یا به کاروان‌های خودجوش می‌پیوندند. گویی این عاشقان، ناخودآگاه می‌دانند که راه کربلا را باید از دل یافت، نه از میان انبوه فرم‌های الکترونیکی.
این چه ساماندهی است که بیشتر شبیه به گمرکی است بر سر راه عشق؟ این چه برنامه‌ریزی است که به جای باز کردن راه، به فکر پر کردن جیب‌هاست؟

بیمه، کلاهی که گشاد است

عشق به اهل بیت (ع)، گاهی بازار گرمی می‌شود برای دست‌هایی که می‌خواهند از این عشق سکه بزنند. مردم، با دل‌های پر از ارادت، حاضرند هر هزینه‌ای بپردازند، اما آیا این رواست که نهادها، از این دل‌های بی‌قرار، پلکان پول‌سازی بسازند؟ مگر نه اینکه زیارت، امری است معنوی، نه معامله‌ای اقتصادی؟
بیمه زیارت، آن هم با قیمتی از پنج هزار تومان تا ۴۰ هزار تومان برای سه روز، چه تناسبی دارد با ۱۴۰ هزار تومانی که سماح از زائر طلب می‌کند؟ این اختلاف قیمت، مثل تابلویی بزرگ است که روی آن نوشته شده: «شفافیت، اینجا نیست.» آیا این همه هزینه، برای خدماتی است که در نهایت، زائر را در میان ازدحام مرزی، تنها و و به امید خودش و میزبانی عرافی‌ها و لطف امام حسین (ع) رها می‌کند؟
بیمه زیارت ۱۰ هزار تومان، دریافتی سماح ۱۴۰ هزار تومان/ گذرنامه‌ای از جیب زائران به قلّک سازمان
تسهیل سفر باید یعنی کم کردن بار درد زائر، نه افزودن بار هزینه بر دوش او. اما سماح، گویا بیشتر به فکر پر کردن جیب‌هاست تا پر کردن دل‌ها. وقتی زائر، پس از پرداخت مبالغ سنگین، همچنان درگیر کمبود اتوبوس و ترافیک مرزی است، این «تسهیل» چه معنایی دارد؟

کنترل مرز از پشت میز

سازمان حج و زیارت تا وقتی چنین پولی را می‌گیرد باید پاسخگوی نابسامانی‌های بعد از اربعین و هنگامه بازگشت نیز باشد. چرا هر سال، یک قصه تکراری از نابسامانی‌ها تکرار می‌شود؟ اگر سماح واقعاً برای خدمت است، چرا زائران همچنان در مرز‌ها معطل می‌مانند؟ چرا اتوبوس‌ها کم می‌آیند؟ چرا هماهنگی‌ها لنگ می‌زند؟ یا شاید پاسخ روشن است؛ مهم پول زیارت است که به قلک‌های سازمان برسد.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

منبع : تابناک

مطالب مرتبط

آخرین اخبار