به گزارش رصد روز، از ماجراهای تلخ و خجالت آور بانکها و موسسات مالی ثامن، کاسپین، قوامین و … گرفته تا داستانهای پدیده شاندیز، آزاد شدن بسیاری از مجرمان و مفسدان اقتصادی و تبلیغات گسترده بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹، در خوشبینانهترین حالت حاکی از ضعفهای مفرط نظارتی و ساختارهای معیوب سیاسی کشور در دفاع از منافع مردم میباشد. اگر حکومت و تیم مذاکره کننده کشور تا به این حد آیندهنگر بوده و مذاکرات را از ۲ سال پیش شروع کرده است، چرا وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی، نیم و ربع سکههای پیش فروش شده بانک مرکزی را با دلار ۹۰ تا ۱۴۰ هزار تومانی قیمت گذاری و به مردم پیش فروش کردهاند؟ هنوز مشخص نیست آیا صحبتها و سوق دادن مردم به خرید سکههای طلا با دلار ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار تومانی ناشی از ناآگاهی و ساده لوحی جناب فرزین بوده است و یا هدفمند و برای سوخت سرمایهها و نقدینگی مردم؟
در روزهای اخیر شاهد طرح سوالاتی جدی در میان مردم، اصحاب رسانه و کارشناسان در خصوص فروش گسترده سکههای بانک مرکزی با قیمتهای دلار ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار تومانی، آنهم پیش از مذاکرات محتمل و از پیش برنامه ریزی شده ایران با آمریکا میباشیم. سوالاتی که اتهاماتی جدی در خصوص سوء استفاده دولت و حکومت از تلاطمات نرخ ارز، تورم و تنشهای مالی و اقتصادی مردم، مطرح میکند.
از آنجا که بخش بزرگی از سرمایه گذاریهای مردم در طلا و به ویژه معاملات سکههای پیش فروش شده بانک مرکزی، منجر به تاثیرات قابل توجهی در بازده صندوقهای سرمایه گذاری طلای موجود در بازار سرمایه گردیده است، سوژه این هفته را به واکاوی اجمالی رخدادهای عجیب بازار طلا و نقش مسئولین دولتی و حکومتی در آن اختصاص میدهیم.
پیش از ورود به بحث ضروری است چند خطی در خصوص بی اعتمادی مردم به دولتها و حکومتها و همچنین از بین رفتن سرمایههای اجتماعی بنویسیم.
در سالهای اخیر جامعه شناسان متعددی در خصوص لزوم توجه به بی اعتمادی مردم نسبت به دولت و تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن هشدار دادهاند. از نظر جامعهشناسانی، چون جیمز کلمن، فرانسیس فوکویاما و ژاکوب مهمترین عنصر سرمایهی اجتماعی، اعتماد میباشد که این اعتماد بین حاکمیت و مردم در سالهای گذشته بسیار کمرنگ شده است.
اصولا بی اعتمادی به وجود آمده بین مردم با حکومت و همچنین حکومت با مردم، یک شبه به وجود نیامده و این بی اعتمادی، ناشی از سالها سوء مدیریت، عدم شایسته سالاری، عدم استفاده از عقلانیت و علم در مسائل کلان کشور و البته تفکیک منافع افراد نزدیک به حلقه حکومت و قشر وسیعی از مردم جامعه میباشد.
سالهاست که به واسطه ولنگاریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، تحریف و تبعیض قانون در مواجهه با موضوعات و یا افراد خاص، حکومت اعتماد قشر وسیعی از مردم را از دست داده است. تا آنجا که علی رغم وجود سرمایههای انسانی و طبیعی مناسب، نبود سرمایههای اجتماعی از مهمترین معضلات و چالشهای کنونی کشور میباشد.
از میزان مشارکت مردم در رویدادهای اجتماعی نظیر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و همچنین عدم مطالبه و بی توجهی تعداد کثیری از مردم به حقوق اجتماعی شان، میتوان پی برد که عمق بیاعتمادی مردم و شکاف با بدنه حکومت تا چه میزان عمیقتر شده است.
اکنون کار به جایی رسیده که مردم ترجیح میدهند حتی مدیریت کمکهای مادی و انسان دوستانه خود را به دست افراد و سلیبریتیهایی نظیر علی دایی، رسول خادم، چاووشی و … دهند ولی کمتر توجهی به درخواستهای صادر شده از افراد دولتی و مسئولین حکومتی داشته باشند.
از نحوه انتخابات، نحوه تائید صلاحیت کاندیداهای سیاسی، قانون گریزی و تحریفهای جانبدارانه قانون در مواجهه با افراد وابسته به حکومت که بگذریم، نمونههای متفاوتی از مصداقهای بی اعتمادی در مسائل اقتصادی وجود دارد که هر یک از آنها نقش پر رنگی در تقویت بی اعتمادی مردم نسبت به حکومت داشته است.
از ماجراهای تلخ و خجالت آور بانکها و موسسات مالی ثامن، کاسپین، قوامین و … گرفته تا داستانهای پدیده شاندیز، آزاد شدن بسیاری از مجرمان و مفسدان اقتصادی و تبلیغات گسترده بازار سرمایه در سال ۱۳۹۹، در خوشبینانهترین حالت حاکی از ضعفهای مفرط نظارتی و ساختارهای معیوب سیاسی کشور در دفاع از منافع مردم میباشد.
حاکمانی که نه تنها نتوانستهاند منافع مردم را در مقابل مفاسد بزرگ و آشکار اقتصادی حفظ کنند بلکه در بسیاری از مواقع به عنوان یکی از اصلیترین متهمان سوء استفاده از مردم و سرمایه هایشان مطرح بودهاند.
پس از تبلیغ و دعوت عجیب مردم به سرمایه گذاری در بازار سرمایه توسط دولتمردان در سال ۱۳۹۹ و نابودی سرمایه بسیاری از سرمایه گذاران، به نظر میرسد پیش فروش سکههای طلا توسط بانک مرکزی در سال ۱۴۰۳، برگ زرینی دیگر از اعتماد زدایی مردم و سیاستهای اقتصادی حکومت باشد.
لازم به ذکر است در این گزارش قصدی برای نتیجه گیری نداریم، اظهارات و مصاحبههای وزیر اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی و یکی از نمایندگان مجلس را باز روایت میکنیم تا خوانندگان برداشتی آزاد از مجموع وقایع داشته باشند.
شاید یکی از عجیبترین اظهارنظرهایی که در روزهای گذشته شنیدهاید، صحبتهای شهریاری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در خصوص شروع مقدمات مذاکرات از دو سال گذشته است.
بر اساس اظهارات ایشان دستگاه دیپلماسی ایران از دو سال گذشته با تیم ترامپ ارتباط داشته و تصمیمات مقام معظم رهبری در خصوص مذاکرات، ناشی از ارتباطات و اطلاعات جمع آوری شده در ۲ سال گذشته است.
۱- شما باور میکنید که وقتی یک نماینده و عضو کمیسیون امنیت مجلس از ملاقات تیمهای مذاکره کننده ایرانی با مقامات ارشد ترامپ در ۲ سال گذشته آگاه بوده، عبدالناصر همتی و فرزین که از مریدان و افراد نزدیک به حکومت میباشند از این مذاکرات بی اطلاع بودهاند؟
۲- اگر حکومت و تیم مذاکره کننده کشور تا به این حد آینده نگر بوده و مذاکرات را از ۲ سال پیش شروع کرده است، چرا وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی، نیم و ربع سکههای پیش فروش شده بانک مرکزی را با دلار ۹۰ تا ۱۴۰ هزار تومانی قیمت گذاری و به مردم پیش فروش کردهاند؟
۳- اگر جمع بندی حکومت از شرایط وخیم کشور منجر به شروع مذاکرات و کنارآمدن با ترامپ ” قمارباز” در ۲ سال گذشته گردیده، چگونه عدهای از نمایندگان تندرو و افراد خاص حکومتی، مذاکرات را فاقد مشروعیت و شرافت میدانند؟
بد نیست برخی اظهارات همتی در خصوص واردات ۶ تا ۷ میلیارد دلاری طلا و پیش فروش سکههای ضرب شده به مردم را مرور کنیم:
۶ تا ۷ میلیارد دلار واردات طلا آنهم در ماههایی که ارز وارداتی بسیاری از کالاهای اساسی و دارو کاهش یافته و کمر بسیاری از مردم و بیماران زیر فشار تورم و کمبود عرضه خم شده بود.
شاید حضور همتی در سمت رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد برای حدود ۸۰ تا ۸۲ میلیون نفر از مردم کشور فاجعه و نامیمون بود، اما همواره حضور ایشان در پستهای کلیدی اقتصاد، برای حکومت و اقلیتی از افراد مطلع، بسیار سودمند و مفید بوده است.
هنوز نتیجه گیری در خصوص عاقبت مذاکرات بسیار زود است و نمیتوان به طور قطعی، صحبتهای خاطره انگیز جناب فرزین در خصوص خرید طلا توسط مردم را قضاوت کرد. اما با فرض آنکه تصور کنیم حاکمیت به آینده مذاکرات خوشبین و توافق با آمریکا را محتمل میداند، مشخص نیست سفارش فرزین به سرمایه گذاری در سکههای طلای بانک مرکزی را میبایست تمثیلی از داستان دوستی خاله خرسه فرض کرد و یا ریختن اشک تمساح؟
هنوز مشخص نیست آیا صحبتها و سوق مردم به خرید سکههای طلا با دلار ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار تومانی ناشی از ناآگاهی و ساده لوحی جناب فرزین بوده است و یا هدفمند و برای سوخت سرمایهها و نقدینگی مردم؟
باور کنید اگر رئیس بانک مرکزی در هر کشوری از دنیا، مردم را به خرید سکه طلا و خارج کردن سرمایه از چرخه تولید و کسب و کار تشویق میکرد، به سرعت اخراج میشد. اینکه رئیس کل بانک مرکزی ایران که اصلیترین وظیفه اش حفظ ارزش پول ملی و کاهش تورم میباشد، مردم را تشویق به خرید سکه برای حفظ سرمایه هایشان بکند، نقطه عطفی در تاریخ ایجاد بانکهای مرکزی در دنیا به حساب میآید.
شاید هم ما زیاد از حد ساده لوحیم و چه بسا ایشان پایه گذار مکتب جدیدی در علوم مالی و اقتصاد شوند و تا سالها نظریات و تفکرات ایشان در کشورها و دانشگاههای برجسته دنیا، تدریس شود.
امیدواریم که حداقل در روزهای آتی یک نفر از مسئولین تشریح کند که آیا صحبتهای عضو کمیسیون امنیت مجلس در خصوص مذاکرات ۲ ساله گذشته ایران با تیم ترامپ حقیقت دارد یا خیر؟
اگر حقیقت دارد پس نیاز به شفاف سازی بیشتر توسط جناب فرزین و یا همتی در خصوص پیش فروش سکههای طلا به مردم است. نه تنها این دو نخبه اقتصاد کشور، به مردم اخطاری بابت خرید طلا در قیمتهای بالا ندادند بلکه تا توانستند به مردم سکه فروختند و به سادگی مردم خندیدند.
حتی نیاز به توضیح در خصوص رشد قارچ گونه پلتفرمهای فروش طلا نیز وجود دارد، پلتفرمهای بدون مجوزی که به راحتی در رسانههای عمومی کشور تبلیغ میکنند و مشخص نیست که مجوز خود را از چه کسانی و تحت چه عنوانی گرفتهاند. بهتر نیست به جای اخطار به مردم در خصوص عدم اعتماد و خرید از چنین پلتفرم هایی، چارهای برای مسدود کردن این پلتفرمها بیاندیشید؟
آیا بی اعتمادی و زیانهای آتی مردم، مربوط به فسادهای مالی بزرگ پلتفرمهای طلا خواهد بود؟
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید