این هشدار را جدی بگیرید، بافت جمعیتی در حال تغییر است
البته باید متذکر شد که ما نیز حتما به پیوندهای فرهنگی و اشتراکات بسیار میان ایران و همسایه شرقی کشور قائلیم و مقصود از این گزارش، اطلاق هیچ برتری نژادی یا خونی، میان ایران و افغانستان نیست. با تمام اینها نمیتوان از هشدار نسبت به دورنمای جمعیتی ایران در آیندهای نهچندان دور و چالشهای مرتبط با اتباع غافل ماند.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، تغییر بافت جمعیتی شاید از مهمترین تبعات این موضوع باشد. چندی پیش، مدیرمسئول ماهنامه «میدان آزادی» در گفتگو با انصاف نیوز مدعی شد که روستاهایی در ری، قلعه نو و کهریزک از ایرانیها خالی شده است.
طبق ادعای او، مناطقی چون کویرآباد کهریزک که سه تا چهار هزار نفر جمعیت دارد همهشان اتباع هستند. یا روستای اشرفآباد یا روستای مجیدآباد هم همینطور. در روستاهایی در جنوب تهران در نماز جمعه و جماعات صرفا افغانستانیها حضور دارند و ایرانی در آن نمیبینید.
او مدعی شد که حضور افغانها علاوه بر مشکل امنیتی، سبب ایجاد مشکل امنیت غذایی هم شده است. شهروندان کهریزک یا باقرشهر مجبورند از شهرری نان بخرند به جهت اینکه نانی برای آنها در روستایشان نمیماند.
اینجا باید اضافه کرد که براساس برخی آمارهای غیررسمی، جمعیت مهاجرین افغان به ۸ تا ۱۰ میلیون نفر رسیده که فاصله معنادار آن با آمارهای رسمی که این تعداد را ۵ میلیون نفر ذکر میکنند نیز جالب توجه است. در تیر ماه سال جاری، روزنامه جمهوری اسلامی با تیتر «جنوب تهران در اشغال افغانها» به موضوع افزایش زاد و ولد و جمعیت مهاجران افغانستانی در حاشیه تهران پرداخت و مصاحبه انصافنیوز را بازنشر کرد که از سوی برخی خبرگزاریها چون فارس، به تفرقهافکنی محکوم شد.
سرکلیشههایی چون «قاضی و دادستان و زندان داشتن افغانها در جنوب تهران». «وجود ۳۰۰ بنگاه املاک در کهریزک به خاطر کلونی افغانها و افزایش قیمت مسکن در جنوب تهران»، «وجود مافیای بزرگ پلاستیک کشور در یکی از روستاهای کهریزک» و «پرداخت سالانه پنجاه تا شصت میلیارد تومان از سوی افغانها به استانداری تهران» نکات جالبتوجه گزارش انصافنیوز بود که البته رسانههای مسالهدار و مخالف این گزارش، پاسخی برای آنها نداشتند.
مجوز پنهان به یک بیقانونی!
همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، فهم این نکته دشوار نیست که اکنون مهاجران برای برخی بخشها از نظام حکومتی کشور مزیتهای اقتصادی و سیاسی قابل توجهی به همراه دارند که ممکن است در خصوص منافع حزبی، سیاسی و ایدئولوژیک بهرهبرداری شود.
بهخصوص در مواقعی که تمایل اقشار ایرانی به مشارکت کمتر است. روندی که مصداق معنادار آن را در شهری، چون قم میبینیم که افغانها در آن، اجازه خرید و فروش ملک و ثبت سند به نام خود دارند. این مساله در کنار افزایش حضور مهاجران با ویزای قانونی و اقامت غیرقانونی تبدیل به معضل مهمی برای کشور شده است. به این صورت که بخشی از مهاجران که با ویزاهای متفاوت مانند گردشگری، زیارت، تجارت و درمان به ایران آمدهاند، پس از اتمام مدت ویزای خود به آسانی در کشور میمانند و به کار میپردازند. برخی دیگر در حاشیه شهرها مستقر میشوند و با فعالیتهای پراکنده مانند تکدیگری، به راحتی امرار معاش میکنند.
موازی با این مساله، قاچاق آسان مهاجر و ورود غیرقانونی اتباع به یک صنعت پولساز برای برخی بدل شده است. سهولت ورود غیرمجاز به ایران در کنار حاشیه امن ایجاد شده از سوی مسئولان هم کار شبکههای قاچاق را تسهیل و خاطر آنها را جمع کرده است و هم مهاجران فراغ بال دارند که به محض ورود به ایران فرصت اسکان آسان و ورود به بازار کار را دارند.
پکارشناس مسئول حوزه اجتماعی در مرکز پژوهشهای مجلس، ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان را از اتباع میداند که افغانستانیها و پاکستانیها بیشترین فراوانی را دارند و مدیر دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از آماری ۸۳ درصدی صحبت میکند که فراوانی افغانستانیها بیشتر از دیگران است که بیش از ۶۰ درصد آنها نیز بهصورت غیرمجاز به ایران آمدهاند.
این آمار ۸۰ درصدی مورد تایید دبیر سابق مرجع ملی حقوق کودک هم هست که جامجم آنلاین اخیرا در گزارشی به آن اشاره و مدعی شده که «در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ درصد تشکیلدهنده کل جمعیت کشور از لحاظ موالید غیرایرانی حدود ۱.۵ درصد رشد داشته که این نرخ رشد به جز در استانهای کرمانشاه، اردبیل، خراسان شمالی و کردستان که رشد منفی داشته در سایر نقاط رشدی مثبت و از ۲ تا ۲۴۰ درصد بوده است.» این درحالی است که طبق این دادهها، در این بازه زمانی زایمان در منزل هم عدد قابل توجهی بوده که در آمار رسمی بررسی نمیشود.
در کنار این دادهها، بررسی سازمان جهانی مهاجرت نیز جالب توجه است که میگوید، از هر ۱۰ مهاجر افغانستانی که وارد ایران میشوند عمدتا ۹ نفر مرد هستند، مسالهای که با خروج سرمایه از طریق یک نیروی کار مهاجر از کشور یا اسکان و ورود به بازار کار این مهاجر و اقدام به منتقل کردن خانواده خود از افغانستان به ایران، همپوشانی دارد. نرخ بالای موالید که در بالا به آن اشاره کردیم نیز پیام واضحی دارد؛ صرف اقتصادی فرزندآوری، فرزندانی که به زودی آنها هم وارد بازار کار خواهند شد.
یارانه پنهان، به نام ایران به کام مهاجران!
نکته جالب توجه دیگر یارانه پنهان است. هر ساله، حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار از منابع نفتی و انرژی، به همراه مواد غذایی در کشور ایران تخصیص مییابد.
این مبلغ به تمامی افراد جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران و همچنین ۵ تا ۸ میلیون نفر از مهاجرین، تعلق میگیرد.
در واقع هر بار با خرید هر کالایی که دارای یارانه حتی اگر به صورت محدود باشد، اتباع حاضر در کشور نیز از این یارانه سود می برند.
بنابر گزارش اقتصاد۲۴ ، به این ترتیب، به ازای هر یک میلیون نفر از جمعیت داخلی و اتباع خارجی در ایران، حدود یک میلیارد دلار یارانه در سال تعلق میگیرد.
به طور کلی، در هر سال حداقل پنج میلیارد دلار از یارانهها به اتباع خارجی پرداخت میشود و ارزش ریالی این یارانهها با توجه به نرخ ارز، بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان است.
از طرفی طبق اظهارات رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش، پنج درصد آموزش و پرورش و ۲۲ هزار کلاسها در ایران در اختیار دانش آموزان اتباع است. همچنین سالانه ۳۳۵ میلیون دلار معادل حدودا ۱۰ همت (هزار میلیارد تومان) برای دانش آموزان اتباع در مدارس دولتی هزینه میشود.
در واقع سرانه هر دانش آموز اتباع ۵۲۷ دلار معادل ۱۵ میلیون تومان است. لازم به ذکر است که مقام معظم رهبری طی فرمانی که در اردیبهشت سال ۹۴ صادر کردند، به فرزندان کلیه اتباع خارجی، حتی کسانی که فاقد مدارک هویتی هستند و به طور غیرقانونی در ایران زندگی میکنند، اجازه حضور در مدارس کشور را دادند. به این ترتیب اکنون بیش از ۵۵۶ هزار دانش آموز افغانستانی در مدارس ایران تحصیل میکنند.
مالیات مهاجران چگونه است؟
اما یک مساله همواره درباره این خیل بزرگ مهاجران در کشور وجود دارد، مالیات اتباع افغانستانی از آنان که غیرقانونی هستند تا آنان که کارت آمایش دارند چگونه محاسبه می شود؟
به گزارش اقتصاد۲۴، پاسخ به این سوال یک جمله است، آنها مالیات نمیدهند. دولت ایران توسط جیب مردم، مالیاتها و منابع کشور، اقدام به ارائه یارانههای مختلف از جمله آرد، برق و آب به روستاها میکند. این سیاست موجب ایجاد منابع مالی برای افراد و خانوادههای کم بضاعت میشود، اما از سوی دیگر، منجر به برخورداری نقدهایی نیز شده است.
مساله مهم در این راستا این است که در برخی موارد، افراد اتباع افغانستانی به دلیل هزینههای زندگی در شهرها، زنان و کودکان خود را در روستاها نگهداری میکنند و خود بهعنوان کارگران شهری مشغول به فعالیت میشوند و درحالی که سهمی در مالیاتها و هزینههای کشور و زیرساختها داشته باشند از منابع عمومی بهره میبرند. پیشتر نیز شهباز حسنپور، عضو کمیسیون برنامهوبودجه، در انتقاد از عملکرد سازمان امور مالیاتی به این موضوع اشاره کرد و گفت: «بیش از سه میلیون اتباع بیگانه با درآمد بالا در کشور هستند که یک ریال هم مالیات پرداخت نکرده و از تمامی سوبسیدها استفاده میکنند».
این مساله نشاندهنده این واقعیت است که برخی از اتباع غیرایرانی با درآمدهای قابل توجه در ایران حضور دارند، اما بهطور نادرست از تعهدات مالیاتی خود در ایران معاف میشوند، درحالی که از امکانات و یارانههای مختلف بهرهبرداری میکنند.
این به آن معناست که در شرایطی که کارگر ایرانی مالیات و انواع هزینهها و عوارض برای وی محاسبه میشود در مقابل کارگر افغانستانی و اتباع دیگر کشورها حتی در صورت ثبت و با کارت آمایش نیز از این پرداخت مالیات معاف شده است و از سوی دیگر بخش بزرگتر این مهاجران غیرقانونی در عین حال که با دریافت ارقام پایینتر شرایط را برای کارگر ایرانی سخت کردهاند هیچ نوع مالیات و عوارضی در کشور پرداخت نمیکنند و این در حالی است که طی سالهای اخیر دولت اصرار بسیار برای دریافت مالیات داشته است اما در همین حال جمع بزرگی از مهاجران و اتباع کشورهای دیگر بدون پرداخت کوچکترین مالیات یا عوارضی در کشور زندگی میکنند.
تأثیرات افزایش جمعیت مهاجران افغان در ایران
افزایش تعداد مهاجران افغان به ایران به دلیل متغیرهای مختلف از جمله آشفتگیهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در افغانستان، تبعات غیرقابل انکاری در کشور خواهد گذاشت.
تغییرات در تراز تولد و نرخ جمعیتی: یکی از جوانب قابل توجه در حضور مهاجران افغان در ایران، تغییرات در نرخ تولد آنها است. افزایش نرخ تولد مهاجران افغان نسبت به جمعیت ایران، باعث افزایش نسبت جمعیت جوان در این گروه شده و در نتیجه تأثیرات اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی ایجاد کرده است.
همچنین تغییر بافتجمعیتی برخی مناطق استانهای شرقی و غلبه افغانستانیها بر مردم بومی آن منطقه و بسیاری از مناطق دیگر از جمله مشهد، کرمان، هرمزگان و جنوب تهران جدی است. این جمعیت بین ۸ تا ۱۰ میلیون تبعه افغان با سرعت دو برابر نسبت به ایرانیان فرزندآوری میکنند. درحالی که متوسط تعداد فرزند در اکثر خانوادههای ایرانی دو فرزند است این مورد در بیشتر خانوادههای افغان دست کم چهار فرزند است. مسالهای که گزارش مرکز آمار ایران با این مضمون که ۴۶ درصد جمعیت اتباع افغانستانی ساکن ایران احتمالا زیر ۲۰ سال هستند را توجیه میکند.
تبعات اقتصادی: ورود تعداد زیادی از مهاجران افغان به ایران، تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد کشور داشت. رشد جمعیت مهاجر بدون اشتغالزایی مناسب، باعث افزایش رقابت در بازار کار میشود و بهویژه در شغلهای پایین دستی، مشکلات بسیاری ایجاد میکند. نتایج محاسبات نشان میدهد که کارگران افغانستانی در استانهای نسبتاً پر رونق ایران مثل تهران، اصفهان، خراسان و … مشغول به کار شدهاند که تقاضا برای نیروی کار ساده در آنها بالا بوده است. همچنین، بار اضافی بر منابع مالی و اقتصادی کشور افزایش یافته و توازن در اقتصاد را به چالش کشیده شده است.
از طرفی برخی از اتباع خارجی به خصوص افغانستانیها در مناطق کمتر برخوردار به لحاظ قیمتی واحدهای مسکونی را اجاره میکنند و اتفاقا ودیعههای بالایی هم در اختیار موجران قرار میدهند.
سال گذشته، یکی از املاکیهای فعال در تهران در گفتگو با خبرگزاری بازار با تایید اینکه تعداد افغانستانیهایی که به دنبال ملک برای اجاره میگردند زیاد شده است گفت که برای موجران شاید تفاوتی به لحاظ دریافت اجاره خانه وجود نداشته باشد و همین مساله باعث شده تا برخی از موجران به محض اینکه مستاجری با تبعه خارجی به خصوص افغانستانی برای ملک آنها معرفی میشود با دریافت پول پیش ولو به نام فردی ایرانی آن ملک را در اختیار آن تبعه خارجی قرار میدهد. این تنها مشتی از خروار است!
درعین حال به نظر می رسد در بخشهای زیادی از کشور از جمله جنوب شهر تهران، اصفهان و خراسان رضوی، حضور این مهاجران و اتباع تاثیر محسوس بر افزایش قیمت مسکن داشته است. در واقع افزایش عجیب جمعیت این مهاجران که معلوم نیست چطور از مرزها عبور می کنند و وارد کشور می شوند شرایطی را پدید آورده که در رقابت برای اجاره و تامین مسکن با شهروندان ایرانی قرار گرفته اند و به راحتی عرصه را از آنان می گیرند و حتی ترکیب جمعیتی در مناطق مختلف کشور را به هم ریخته اند.
تغییر در بافت اجتماعی: حضور مهاجران افغان در مناطق مختلف ایران باعث تغییر در بافت اجتماعی این مناطق شده است. این تغییرات میتواند از تضادهای اجتماعی تا تأثیرات فرهنگی و مذهبی را در پی داشته باشد.
چالشهای امنیتی: یکی از نکات اساسی مورد توجه در حضور مهاجران افغان، مسائل امنیتی است. سیل مهاجرین غیرقانونی به دلیل هویت نامعلوم خود انگیزه هر نوع بزهکاری و جرم و جنایت را پیدا خواهند کرد و به دلیل تمایلات افراطگرایانه برخی از مهاجرین که از مناطق تکفیری افغانستان به ایران سرازیر شدهاند، بحرانی جدی در انتظار ایران خواهد بود.
مسائل زیرساختی و خدمات عمومی: حضور جمعیت افغان در مناطق مختلف باعث افزایش فشار بر خدمات عمومی و زیرساختهای موجود میشود. این امر میتواند منجر به کاهش کیفیت این خدمات برای جامعه میزبان شود.
واردات انسان، سقوط از چاله به چاه!
به سرکلیشه ابتدای گزارش بازگردیم. مساله پیری جمعیت ایران، کمبود نیروی کار و فرمولهای مسالهدار مدعیان انقلابیگری مانند واردات انسان از افغانستان و پاکستان! راهکاری فاقد درنظر گرفتن عناصر ملی، هویتی و حتی مذهبی که دورنمای آینده ایران را ترسناک ترسیم خواهد کرد.
با این سیستم نادرست مدیریتی که حکمرانان در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اجرا میکنند، با همین دست فرمان که در نابودی و بیتوجهی به محیطزیست پیش میروند، با همین سیاست که کمر به فروپاشی تاریخ و تمدن چندهزارساله این مرز و بوم بستهاند و با این ناامنی اجتماعی، اقتصادی و فقر فرهنگی که مجسمه آن را خود، برای این مردم تراشیدهاند، میل به فرزندآوری را در آنها علنا به سقوط رسانده و امکان وجود جامعهای جوان و پویا در آینده را تبخیر کرده اند. حال ایران سی سال آینده را در ذهن خود تصویر کنید. چه میبینید؟ این تراژدی فردای ایران است.