به گزارش رصد روز، دولت پاکستان در بیانیهای که پس از حمله خود صادر کرد، ضمن تاکید بر دوستی با ایران و احترام به تمامیت ارضی این کشور، به این مساله اشاره کرده که صرفا مواضع تروریستهای جدائی طلبِ پاکستانی را هدف قرار داده است. با این حال، در پی این اقدام سطح تنشها میان دو کشور اوج گرفت و برخی منابع حتی از آماده باشِ نیروهای نظامی دو کشور در جوار مرزهای مشترک خبر میدادند.
در این راستا، بازخوانی حداقل ۳ نکته در مورد حمله موشکی اخیر پاکستان به ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.
۱- معادله معکوس در نظام حکمرانی پاکستان
باید توجه داشته باشیم که ارتش و قوای مسلح در هر کشوری، در حقیقت ابزار سیاست خارجی آن کشور محسوب میشوند. در واقع، در حالت عادی و متعارف، ارتشها و مقامهای ارشد نظامی، در مقام و جایگاه سیاستگذاری نیستند. این در حالی است که معادله مذکور در مورد کشور پاکستان صدق نمیکند. ارتش پاکستان در مورد مسائل مهم و کلیدی در این کشور، از نقش و جایگاه محوری برخوردار است و به گونهای رفتار میکند که انگار سیاستگذارِ محض است.
در سالهای گذشته نیز به کرات آن دسته از نخست وزیران پاکستانی که از دل ارتش این کشور بیرون آمده اند (نظیر پرویز مشرف) یا حمایت ارتش پاکستان را داشته اند، توانسته اند سالها در قدرت بمانند و وقتی این حمایتها به دلایل مختلف رو به افول گذاشته است (نظیر عمران خان)، این افراد از قدرت ساقط شده اند و با پروندههای قضایی قطوری نیز رو به رو شده اند.
سازمان اطلاعات پاکستان نیز از جایگاهی مهم و محوری برخوردار است. از این رو، تصمیم اخیر پاکستان جهت حمله به نقاطی در خاک ایران، در چهارچوب محاسبات راهبردی ارتش و دستگاه اطلاعاتی پاکستان و نه لزوما نخبگان سیاسی این کشور صورت گرفته است. زیرا پاکستان در عمل، در خدمت ارتش آن است.
۲- نگرانی پاکستانیها از ضعف بنیانهای بازداندگی
حملات اخیر ایران به مقرهای گروه تروریستی جیش العدل در خاک پاکستان، رویدادی بی سابقه را نمایندگی میکرد. ایران در حقیقت جزو معدود کشورها و کنشگرانی در محیط بین المللی و تاریخ معاصر است که به نقطهای از یک کشورِ دارنده سلاحهای اتمی حمله کرده است.
ایران سال هاست با چالشهای امنیتی از مبدا خاک پاکستان رو به رو است و بارها و بارها در رایزنی با مقامهای پاکستانی، این مساله را به اطلاع مقامهای این کشور رسانده است. با این حال، پاسخ مساعدی را دریافت نکرده است. حال در ماههای گذشته و با تشدید اقدامات تروریستی گروهک تروریستی جیش العدل علیه منافع و امنیت کشور ما در استان سیستان و بلوچستان، این تهدید امنیتی بیش از پیش برجسته سازی شده است.
با این همه، پاکستانیها در پی حملات اخیر ایران به بخشی از خاک خود، این محاسبه را داشته اند که این حملات، تا حد زیادی بازدارندگی موثر آنها در منطقه جنوب آسیا را تضعیف کرده است. باور آنها این بوده گه اگر اقدامی انجام ندهند، این مساله تبعات و ریسکهای امنیتی بیشتری را برایشان به دنبال خواهد داشت.
توجه داشته باشیم که پاکستانیها سالهاست که تنشهای مشابهی را با هند در مناطق مشترک خود با این کشور دارند. از این رو، آنها این تحلیل را داشته اند که اگر در برابر ایران اقدامی نکنند، این موضوع چالشهای جدی را برای اسلام آباد در مواجهه با تحرکات هند نیز پدید میآورد.
تقابل با ایران در جریان تحولات اخیر به نوعی برای پاکستانیها جنبه حیثیتی نیز پیدا کرده است کما اینکه پس از حملات اخیر ایران به مقرهای کروهک تروریستی جیش العدل در خاک پاکستان، سیلی از تمسخر علیه پاکستان در شبکههای اجتماعی از مبدا هندوستان روانه شد. معادلهای که برای پاکستانیها قابل تحمل نیست.
اگر هشدارهای پیشین ایران در بحث ضرورت مقابله موثر پاکستان با گروههای تروریستی ضدایرانی فعال در خاک این کشور مورد توجه قرار میگرفت، کار هیچوقت به نقطه بحرانی اخیر در قالب روابط ایران-پاکستان نمیرسید.
۳- ظرفیتهای فرصتسازِ مولفه میانجیگری چین
باید توجه داشته باشیم که چین از ظرفیتهای میانجیگرانه قابل توجهی میان ایران و پاکستان برخوردار است. این کشور از یک سو با پاکستان به دلیل مشکلات تاریخی خود با هند، روابط نزدیک و عمیقی دارد و از سوی دیگر، چینیها سال هاست که به یک شریک راهبردی و مهم برای ایران تبدیل شده اند.
از این رو، به تازگی دولت چین ضمن دعوت ایران و پاکستان به خویشتنداری، به طور خاص از آمادگی کامل خود جهت میانجی گری میان دو کشور مذکور خبر داده است. در این فضا، به نظر میرسد که تشدید اخیر تنشها میان ایران و پاکستان، تا حد زیادی میتواند مقدمهای برای برداشته شدن گامهای موثر و مهم در زمینه مقابله با تروریسم و به ویژه رفع دغدغههای امنیتی ایران باشد. معادلهای که به واسطه ظرفیتهای قابل توجه میانجیگرانه چین در چهارچوب تنش زدایی میان ایران و پاکستان از اهمیت زیادی برخوردار میشود.
در یک معنا، این نکته باید مد نظر باشد که حملات اخیر ایران به پاکستان، آغاز کننده روندی بوده که در نهایت میتواند بنیانهای امنیت ملی کشورمان را بیش از پیش تقویت کند و مسائل حیاتی امنیتی را از حاشیه دستورکارهای مقامهای ارشد نظامی و دولت پاکستان، به مرکز توجهات آنها بیاورد.
جدا از رایزنیهای فراوان ایران در سالهای اخیر با مقامهای پاکستانی مبنی بر فعالیت گروههای ترورریستی ضدایرانی در خاکشان و ضرورت مقابله با این جریان ها، باید توجه داشته باشیم که پاکستان در بحث حراست از مرزهای مشترک خود با ایران نیز به حساسیتِ ایران وارد میدان نمیشود و مسوولیت هایش در این رابطه را جدی نمیگیرد (تا حدی به دلیل تمرکز پاکستان بر تنشهای مرزی اش با هندوستان).
از این رو، شوک اخیر تشدید تنشها در قالب روابط دو کشور میتواند آغاز کننده روندهای تازهای باشد که برونداد نهایی آن، ارتقا ضریب امنیتی در مرزهای شرقی ایران و البته پرهزینه شدن فعالیتها و اقدامات گروههای تروریستی ضدایرانی خواهد بود که حضور در پاکستان را به مثابه یک بهشت امن برای خود در نظر میگیرند.