متن سخنان کاظم غریب آبادی به شرح زیر است:
از آنجا که همه در منطقه خاورمیانه، به جز رژیم اسرائیل، عضو معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) هستند و متعهد شده اند که پادمانهای جامع آژانس را بپذیرند، توسعه یک برنامه پنهانی سلاحهای هستهای توسط این رژیم، یک تهدید جدی مداوم نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان، بلکه همچنین برای اثربخشی و کارآیی ان. پی. تی و رژیم پادمان آژانس میباشد. نیازی به گفتن نیست که رژیم اسرائیل همچنین عضو هیچ یک از معاهدات مهم دیگر حاکم بر خلع سلاح و عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی نیست.
تواناییهای هستهای رژیم اسرائیل و تهدیدهای مربوط به آن در دستورکار مجمع عمومی سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز قرار گرفته است و قطعنامههای بسیاری در این مجامع در این زمینه به تصویب رسیده است. متأسفانه، رژیم اسرائیل با بی توجهی به معاهده عدم اشاعه، خودداری از پیوستن به معاهده و امتناع از قرار دادن تمامی تأسیسات و فعالیتهای هستهای خود تحت رژیم پادمان جامع آژانس، جامعه بین المللی را نادیده میگیرد.
رژیم اسرائیل اکنون حتی در مقایسه با کشورهای دارای سلاح هستهای از مزایای ترجیحی بیشتری برخوردار است، چرا که آن کشورها عضو ان. پی. تی هستند و تعهدات متعددی بویژه تحت مواد یک و شش معاهده دارند. در حالی که رژیم اسرائیل با بیرون ماندن از این معاهده، از هرگونه تعهدی تحت معاهده آزاد است و از تمامی مزایای اساسنامه آژانس که مرتبط با ان. پی. تی هست نیز برخوردار میباشد. چنین وضعیتی، به این رژیم این گستاخی را داده است تا اختیارات و مأموریت آژانس در جلوگیری از انحراف مواد و فعالیتهای هستهای خود را به سخره بگیرد.
این یک تناقض آشکار است که یک غیر عضو ان. پی. تی، به دلیل عضویت در آژانس از حقوق و مزایای کامل برخوردار است و در حالی که در همان زمان، خود را از هرگونه مسئولیتی بَری میداند و در تمام رایزنیها و جلسات آژانس درخصوص اعضای معاهده نیز شرکت میکند. مهمتر از همه، رژیم اسرائیل چنان گستاخ شده است که واقعیات را تحریف نموده و برخی اعضای معاهده عدم اشاعه را حسب این که بواسطه عضویتشان در معاهده تعهداتی دارند، ولی خودش فاقد چنین تعهداتی است، مورد انتقاد قرار میدهد. این، یک قصور بسیار جدی در کار آژانس است که باید به طور مناسبی مورد رسیدگی قرار گیرد.
آژانس، نقش متمایزی در اجرای تصمیمات و قطعنامههای کنفرانسهای عمومی دارد و باید موضع روشنی را در مورد عدم پذیرش تداوم بیرون ماندن رژیم اسرائیل از چارچوب ان. پی. تی و مقاومت مداوم آن در برابر قرار دادن تمامی فعالیتها و تاسیسات هستهای خود تحت سیستم پادمان جامع آژانس، اتخاذ نماید.
این یک طنز تلخ است که آژانس، دبیرخانه آن، شورای حکام و کنفرانس عمومی، همگی فقط بر روی اعضای ان. پی. تی متمرکز هستند، در حالیکه نادیده گرفتن مواد و فعالیتهای هستهای رژیم اسرائیل در منطقه ناپایدار خاورمیانه، یک اشتباه راهبردی مزمن است. در چنین وضعیتی، عضویت در معاهده عدم اشاعه و اجرای کامل پادمانهای آژانس چه مزیتی دارد؟ چگونه جامعه بین المللی میتواند آژانس را به عنوان یک شریک جدی، حرفهای و بی طرف ببیند، در حالی که اجرای رژیم پادمانی جامع را برای تمامی اعضای خود به طور یکسان و عادلانه پیگیری نمیکند، و حتی درباره ضرورت فعالیتهای راستی آزمایی و بازرسی از برنامه هستهای رژیم اسرائیل، به طور جدی بحث نمیکند؟ آیا سیاست سکوت و نادیده گرفتن برنامه هستهای رژیم اسرائیل و سیاست عدم اقدام در این رابطه، پیام منفی به اعضای معاهده عدم اشاعه نمیفرستد که “عضویت در معاهده برابر است با پذیرش قویترین نظارتها و راستی آزمایی، در حالی که بیرون ماندن از معاهده به معنای رهایی از هرگونه تعهد و انتقاد و حتی دریافت پاداش میباشد”؟!