به گزارش رصد روز، تصویری آخرالزمانی ثبت میشود و انفجار بزرگ در بیروت رخ میدهد. گودالی چند ده متری در جنوب لبنان حالا از جمله نشانههای حمله وحشیانه ارتش اسرائیل به ضاحیه و چندین ساختمان است، انفجاری در بیروت که حالا انگار ترکشهای آن تا قلب ایرانیان و تا تهران را هدف گرفته است و دیگر عجیب نیست اگر بسیاری در ایران نیز اکنون بال بال زدن پرنده سیاه جنگ را بیشتر از همیشه بالای سر خود میبینند و در این وضعیت حساس، اما نگران کنندهتر، تندرویهایی است که میتواند در حوزه سیاست خارجی ایران رخ بدهد.
روز جمعه، ۶ مهر ماه سال جاری بود که اسرائیل در یک حمله سنگین و با بیش از یک تن بمب سنگرشکن، مکانی خاص در جنوب بیروت را هدف حمله قرار داد. آنچه رخ داد البته از سال ۲۰۰۶ بیسابقه بود. مقامات اسرائیلی اعلام کردند که هدف از این حمله، ترور سید حسن نصرالله و مقامات ارشد حزب الله لبنان بوده است.
در واقع همزمان با بمباران مقر فرماندهی مرکزی حزب الله در ضاحیه در جنوب بیروت توسط رژیم صهیونیستی و انتشار گزارشهایی مبنی بر حضور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله در این مکان و نامشخص بودن سرنوشت او (در ساعات اولیه و پیش از اعلام خبرهای رسمی) تنشها در منطقه به اوج خود رسیده بود و امکان تغییر قواعد بازی از هر زمان دیگر بیشتر شد.
پیامهای مستتر شده در پیام رهبر انقلاب
یک روز پس از بمباران مقر فرماندهان ارشد حزبالله لبنان در ضاحیه بیروت، این گروه در بیانیهای شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل را تایید کرد. اما پیش از بیانیه رسمی حزب الله لبنان درباره شهادت دبیرکل این حزب، پیام رهبر معظم انقلاب توجه را به وضعیت پیش آمده و آنچه باید در نظر داشت، برانگیخت.
در بخش مهمی از پیام ایشان و بعد از محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی، با اشاره به آینده حزب الله و احتمالا ترسیم نقشه راه آمده است: «سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد. مردم لبنان فراموش نکردهاند که در روزگاری نظامیان رژیم غاصب تا بیروت را زیر چکمه قرار میدادند، این حزبالله بود که پای آنان را قطع کرد و لبنان را عزیز و سربلند ساخت. امروز هم لبنان به حول و قوه الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد. بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.»
در واقع پیام رهبر انقلاب چنان بوده که به خوبی موقعیت را برای شرایط خاصی که در پیش است ترسیم کرده اند.
حال سوالی که به وجود میآید این است که آیا ایران وارد تقابل نظامی مستقیم با اسرائیل خواهد شد؟ مسالهای که شهروندان ایرانی را بیش از همیشه نگران کرده و رسانههای داخل و خارج از کشور را به بررسی روند آن مشغول داشته است.
در همین حال «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه که برای حضور در هفتاد و نهمین اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر میبرد در نشست خبری خود با اشاره به تنشها در غرب آسیا و اقدامات رژیم صهیونیستی و مساله حضور ایران در منطقه گفت: «چندین کشور میخواهند تا ایران را وارد درگیری در خاورمیانه و در نهایت جنگی فراگیر در منطقه ایجاد کنند. البته در دیدارهای برگزار شده در حاشیه سازمان ملل، توجه زیادی به مشکلات خاورمیانه، آخرین بروزرسانی درگیریها هم به طور مستقیم در سرزمینهای فلسطین و هم در لبنان، سوریه و مشکلات در خاک عراق صورت گرفت.»
لاوروف تاکید کرد که «همچنین روی تلاش برخی کشورها برای وادار کردن ایران در مشارکت در جنگی گسترده در غرب آسیا توجه بسیاری شد.»
در واقع اشاره این وزیر خارجه روسی به تلاشها برای کشاندن ایران به جنگی تمام عیار در منطقه است، نکتهای که به شکلی عجیب برخی در درون ایران نیز بر طبل آن میکوبند.
لاوروف همچنین گفت: «اسرائیل خواستار ورود آمریکا در جنگی تازه در غرب آسیا و جنگ مستقیم بین تهران و واشنگتن است. در همین راستا، آن (رژیم صهیونیستی) از هیچ تلاشی برای تحریک کردن ایران و حزب الله دریغ نخواهد کرد.» لاوروف تصریح کرد: «با این وجود، سران ایران و رهبران آن در شرایط کنونی، بسیار مسئولانه رفتار میکنند.»
البته این سخنان لاوروف در شرایطی بیان میشود که جو بایدن دیروز در جمع خبرنگاران گفته است که باید جلوی یک جنگ همهگیر منطقهای در خاورمیانه گرفته شود. در واقع به نظر میرسد حتی آمریکا نیز تمایلی به وقوع یک جنگ تمام عیار در منطقه ندارد.
اما در مقابل تلاشهای بین المللی برای جلوگیری از جنگی تمام عیار، اکنون برخی در داخل کشور و در خصوص پاسخ نظامی ایران به اسرائیلیها مدام رجز میخوانند و بی تابی میکنند.
حقیقت این است که جمهوری اسلامی یک نهضت، جنبش و یا سازمان و تشکیلات چریکی نیست، کشور و حکومتی است با دلمشغولیهای خود از جمله دغدغههای جدی درباره اقتصاد و معیشت ۸۵ میلیون ایرانی. مسئولان و دولتمردان چنین کشوری البته که نمیتوانند بی گدار به آب زده، خود را در جنگی نابرابر که نتیجه اش خیلی هم روشن نیست، درگیر و گرفتار کند.
بازی کابینه نتانیاهو و صبر استراتژیک ایران
همچنین به نظر میرسد که نتانیاهو و کابینه اش، در ۴۵ روز آتی تلاش برای وارد کردن جمهوری اسلامی به جنگ را ادامه میدهند، تلاشی که احتمالا نیز با بهره گیری همه جانبه از هرگونه ترفند و دامی ممکن است و حتی در صورت تداوم صبوری استراتژیک کنونی، احتمال هدفگیری هوایی و پرتابی مستقیم به مراکز حساس کم نخواهد بود. از سوی دیگر احتمالا کابینه نتانیاهو تلاش میکند که با کشاندن محدود ایالات متحده به جنگ با فرض وارد شدن جمهوری اسلامی بازی را به نفع خود پیش ببرد.
با این فرضیات، اما نباید مورد دیگری را نادیده گرفت؛ تفاوت در توان جنگ هوایی و مساله بحرانهای اقتصادی در کشور! ناترازی فاحش توان هوایی و پدافندی ایران-اسراییل را احتمالا هیچ نهاد تصمیم سازی نیست که متوجه آن نباشد و به فهم این ناترازی دست نیافته باشد. از سوی دیگر بیش از ۴ دهه تحریم صنعت هوایی کشور خود عاملی بوده برای اینکه امکان بازدارندگی هوایی را تا حد زیادی از ایران سلب کند.
ایران باید اول بحرانهای اقتصادی خود را مرتفع کند
از سوی دیگر مسئولان اکنون بهتر از هر کسی میدانند که ایران از فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و مشکلات اقتصادی جدی رنج میبرد و به روایت پزشکیان در مصاحبه مطبوعاتی و اولین نشست خبری خود در کشور، ناترازی در حوزه انرژی به نقطه بحرانی رسیده و بدون تردید جنگ یعنی هزینه و اکنون کشور در وضعیتی ناپایدارتر و شکنندهتر از آن است که توان لازم برای درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار را داشته باشد و به همین دلیل تلاش دارد با مدارا از این شرایط عبور کند، اما ادامه اقدامات اسرائیل که با واکنشهای بینالمللی چندانی هم رو به رو نمیشود باعث شده تا حتی بسیاری در داخل ایران و به ویژه از سوی تندروها لب به اعتراض بگشایند و از آنچه رویکرد منفعلانه میخوانند، انتقاد کنند.
ایران هرچند تلاش دارد با آغاز گفتگوها مشکلات تحریمها و فشار اقتصادی را از خود باز کند، اما قدرتهای غربی دستکم فعلا ضرورتی برای این کار احساس نمیکنند و بخش مهمی از ماجرا هم به نزدیک بودن انتخابات در ایالات متحده مربوط است. کما این که با توجه به این که در کمتر از ۴۰ روز دیگر رئیس جمهور دیگری در آمریکا انتخاب خواهد شد تمام تلاشها برای آغاز گفتگوهای تازه بینتیجه خواهد بود و تهران و غرب باید منتظر بمانند تا ساکن جدید کاخ سفید انتخاب شود.
از سوی دیگر ایران با یک فرصت سوزی جدی دو دههای، برای بیش از ۲۰ سال مشکلات بسیار خود را مرتفع نکرد. تحریمهای گسترده نتیجه لجبازیهای کودکانه احمدی نژاد و بیش از آن بی توجهی به حل مناسبات بحرانی با جهان از جمله مساله هستهای و تحریمهای موشکی و بعدتر اضافه شدن تحریمهای شبکه بانکی به دلیل لجبازی در مساله FATF کشور را دچار بحرانهای بیشتر و فراگیرتر نیز کرد.
حال در چنین شرایطی اساسا وقوع یک جنگ تمام عیار تنها به بحرانهای بیشتر برای کشور میانجامد.
از سوی دیگر ایران میداند که تشدید تنش میتواند هم به بنیامین نتانیاهو و هم شاید به بازگشت ترامپ به کاخ سفید کمک کند، دو اتفاقی که تهران از هیچ کدام آنها استقبال نمیکند.
حفظ حزب الله لازم است
در این میان اکنون برای ایرانِ درگیر در بحرانهای اقتصادی و ناترازیهای گسترده در حوزه انرژی و به خصوص برق و گاز، شاید مهمتر از مصاف مستقیم با اسرائیل، مساله حفظ نیروهای نیابتی اش در منطقه و از جمله حفظ خود حزب الله باید باشد و اتفاقا جنگ تمام عیار و تقابل نظامی وضعیت را حتی میتواند سختتر کند. حتی اگر این حفظ خود در این زمان خاص معنای صبر استراتژیک و دوری از درگیری مستقیم را برای ایران داشته باشد باز اولویت حتما حفظ خود و حفظ و تقویت حزب الله بدون درگیر کردن بدنه در جنگی بزرگتر خواهد بود.
اما آنچه در این میان دارای اهمیت است اجتناب ایران و حتی فرماندهان حزب الله از افتادن در تله تنشی است که اکنون اسرائیل به آن نیاز دارد. نشریه آتلانتیک پس از حملات اسرائیل و شهادت سید حسن نصرالله نوشت: «اسرائیل با هدف قرار دادن سید حسن نصرالله، نبردی را آغاز کرده که به شدت مشتاق به راه انداختن آن بود.»
اشاره آتلانتیک، اما میتواند به نوعی همان اشاره وزیر خارجه روسیه باشد، ورود به جنگ تمام عیار میان ایران و اسرائیل بیش از همه برای نتانیاهو مفید خواهد بود.
چرا به صبر استراتژیک نیاز داریم؟
اکنون شاید صبر استراتژیک و تکیه به دیپلماسی و در عین حال دوری از تلههایی که اسرائیل مدام برای ایران چید، البته بسیار سودمند بوده اند، کما اینکه در نهایت نتیجه همان صبر استراتژیک و استفاده درست از زمان و زمین انتقام منجر به بزرگترین حمله پهپادی و موشکی جهان از سمت ایران شد.
باید توجه داشت که مسئولان کشور هیچ کدام در این مدت درباره جنایات اسرائیل سکوت نکرده اند. محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهوری ایران، روز شنبه هشدار داد که ترور نصرالله منجر به «نابودی» اسرائیل خواهد شد. همچنین گروهی از فرماندهان پیشین و فعلی سپاه پاسداران و نیز نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اسرائیل را به حمله تلافیجویانه تهدید میکنند.
اما تمامی این سخنان به معنای آن نیست که ایران در برهه حساس کنونی باید دست به اقدام فوری و متقابل بزند. برای درک این مساله باید به عملیات وعده صادق نگاهی بیاندازیم. در حقیقت حملات نیمه شب ۲۶ فروردین ایران مفهوم «صبر استراتژیک» را بیش از گذشته روشن کرده است. در این مفهوم ایران نشان داد صبر استراتژیک ایران به منظور وارد آوردن ضربه در زمان ومکان مناسب با هدف بازدارندگی است.
اگر تا پیش روز انتقام «وعده صادق» از مفهوم صبر استراتژیک برداشت میشد که ایران برای تبیین دلایل عدم درگیری مستقیم با آمریکا و اسرائیل، این راهبرد را در پیش گرفته، اما حملات شب ۲۶ فروردین نشان داد که خردورزی برای جلوگیری از گسترش بحران و در همان حال وارد کردن ضربه موثر و متقابل به متجاوزان در میدان طراحی شده از سوی ایران و نه از سوی دشمن، از مشخصات بارز این استراتژی دفاعی محسوب میشود. در واقع صبر استراتژیک دقیقا مسیری برای ضربه نهایی و دوری از تلههای مکرر طرفهای اسرائیلی است.
حفظ خود و گریز از تله تنش
حمله اسرائیل به لبنان اگرچه محکوم است و لازم است از سوی همه دنیا به خصوص کشورهای اسلامی به طور ویژه مورد توجه قرار بگیرد؛ اما نباید بهانه برخی سیاسیکاریها و برخوردهای جناحی شود.
اینکه برخی گروههای تندرو در پی زدن طبل جنگ هستند نیز نباید مقامات کشور را وارد مسیری کند که نتیجه آن میتواند منجر به بروز بحران بزرگتر شود. در عین حال نباید فراموش شود که حزب الله لبنان از مهمترین بازوهای ایران در منطقه بوده و گاه برای حفظ این بازوی ارزشمند بیشتر از همیشه به صبر استراتژیک و دوری از تلههایی که پیش رو است، نیاز داریم. همچنین نباید فراموش شود که ایرانِ درگیر در بحرانهای انرژی و زیرساختها، نیاز به زمان برای بازسازی پیکره اقتصادی خود دارد تا در زمان مناسب وعده صادقی دیگر را اجرا کند و گاه صبر از هزار حرکت عجولانه برای کشور مفیدتر است. ایران اکنون نیازمند حفظ آرامش و دوری از تلههای پرتنشی است که کابینه نتانیاهو میخواهد پیش پای او بگذارد.