به گزارش رصد روز، به قول یک ضرب المثل معروف در وال استریت: “در گردباد، شترمرغها هم پرواز میکنند “. خوشبختانه گردباد دو هفته اخیر بازار سرمایه کشور، منجر به پرواز بسیاری از کارشناسان و شاخهای فضای مجازی، آنهم پس از سالها سکوت و فعالیت در کسب و کار شریف اسنپ گردیده است. نقاش ها، خط میکشند و فضانوردان مردم را تا اهداف قیمتی فضایی همراهی میکنند. تلگرامیها از سوژههای مد نظر رو نمایی میکنند و مسئولین کشور صحبت از حمایت و اعتماد سازی در بازار سرمایه. متاسفانه امروز همان جناب همتی که در سال ۱۳۹۸ یکی از مسببان رشد حباب گونه بورس و سوخت شدن سرمایه میلیونها نفر مردم عادی و سرمایه گذاران خرد بود، از بازار سرمایه حمایت میکنند. قالیباف همیشه در صحنه نیز این روزها و پس از سالها سکوت در خصوص افت بازار، در مدح مزایای بازار سرمایه و حمایت مجلس از این بازار جملاتی شاعرانه میسراید. این اوضاع برای شما کمی آشنا نیست؟ در این چند سال کجا بودید؟ آیا دامی جدید برای مردم زجر کشیده و چندرغاز پس اندازشان پهن شده است؟ بد نیست دوستان به اصطلاح کارشناسی که مدام صحبت از ارزش دلاری بازار سرمایه میکنند سری هم به صورتهای مالی شرکتها و مقایسه ارزش دلاری سود این شرکتها با سال ۱۳۹۹ بزنند. باور بفرمائید بیش از ۹۰ درصد مدیران، تحلیلگران و کارشناسان بازار سرمایه که این روزها صاحب تریبونهای مختلف و کانالهای پر مخاطب هستند، از پس خواندن و فهمیدن حتی یک صورت مالی هم بر نمیآیند.
احتمالا کمتر کسی از فعالان بازار سرمایه، خاطرات بازار سرمایه در مرداد ماه سال ۱۳۹۹ را به دست فراموش سپرده باشد. رشدی طوفانی در کمتر از ۵ ماه که بسیاری از مردم را برای جبران عقبماندگی از ابر تورمی خجالتآور، تهییج به سرمایهگذاری در بورس و نابودی سرمایههایشان گردید.
بیتردید مرور آن خاطرات و بررسی آرشیو خبری آن روزها خالی از لطف نیست و میتواند کمک شایانی به نحوه تصمیمگیری و اتخاذ استراتژیهای سرمایهگذاری سهامداران و سرمایهگذاران محتمل در روزها و ماههای آتی داشته باشد.
برخلاف اذعان بسیاری از کارشناسان ریزودرشت بازار سرمایه و البته شاخهای علوم بورسی فعال در فضای مجازی، معتقدیم که بازار کنونی از جهات مختلف، تفاوتهای معناداری با بازار سال ۱۳۹۹ و رویدادهای آن دوره دارد.
در مقابل علاقه وافر بسیاری از فعالان و حامیان بازار سرمایه (که بسیاری از آنها در سهام شرکتهای پروژهای و سوژههای سفتهبازی خودشان گیرکردهاند) به مقایسه و شبیهسازی شرایط بازار این روزها با سال ۱۳۹۹، با دلایل متعدد میتوان نشان داد که بازار و شرایط کنونی اقتصاد، از هر حیث با بازار و شرایط سال ۱۳۹۹ متفاوت است.
علیرغم آنکه سوژه این هفته را به بررسی شرایط بازار سرمایه و هشدار به سرمایهگذاران و سهامداران این بازار اختصاص دادهایم، هرگز نافی اعتماد خدشهدار شده بازار سرمایه و تحمیل زیانهای هنگفت بازار به سرمایهگذاران در سالهای اخیر نیستیم.
حتی در راستای کاهش حساسیتهای موجود و جلوگیری از شبهات موجود در گزارش، لازم به یادآوری است که نگارندگان این گزارش نیز بهمانند بسیاری دیگر از فعالین بازار سرمایه، حداقل در ۲ سال گذشته مشغول به سهامداری و مشاهده کاهش ارزش پرتفوی سرمایهگذاری خود بودهاند؛ بنابراین ضمن احترام به تمام نظرات مخالف، این گزارش بر اساس حقایق موجود و صرفاً جهت آگاهی و هشدار به سرمایهگذاران خرد تهیه گردیده است و اصولاً نقشی در تغییر شرایط بازار نخواهد داشت.
در این گزارش سعی میکنیم با بررسی مهمترین عوامل تأثیرگذار در رشد تاریخی بازار سرمایه در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، به بحث در خصوص وضعیت این عوامل در شرایط کنونی بپردازیم و میبینیم که آیا مقایسه بازار این روزها با بازار سال ۱۳۹۹، اقدامی منطقی است یا خیر؟
بیشک پس از رکود ۴ ساله بازار سرمایه از انتهای سال ۱۳۹۲ تا ابتدای سال ۱۳۹۷ که عمدتاً بهواسطه امضاء شدن برجام، کاهش ریسکهای سیاسی کشور، افت چشمگیر نرخ تورم انتظاری و کاهش محسوس قیمتهای جهانی نفت و بسیاری از کامودیتیها بود، افزایش قیمت دلار بهواسطه خروج ترامپ از برجام، اصلیترین دلیل تورم افسارگسیخته و رشد قیمت سهام در بازار سرمایه بود.
بعید میدانیم شخصی ادعا کند که رشد ارزش شرکتهای بورس در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، عاملی جز افزایش قیمت دلار، تورم و رشد مبالغ فروش شرکتها داشته است. اصولاً بعید میدانیم کسی باور کند که رشد چند صد درصدی درآمدها و سودآوری شرکتها در ایران، ناشی از افزایش سهم بازار، افزایش تولید و یا استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا و کاهش بهای تمامشده محصولات باشد.
قطعاً و به گواه بسیاری از کارشناسان، رشد خجالتآور تورم و افت ارزش پول ملی، اصلیترین محرک ارزش شرکتهای بورسی و فرابورسی در سالهای اخیر بوده است. به عبارتی ازآنجاکه ما در تمام سالهای گذشته نه در زمینه تولید محصولات با ارزشافزوده موفق بودهایم (عمده تولید و صادرات کشور مربوط به محصولات خام و نیمهخام بوده است) و نه در افزایش تولید و اجرای طرحهای توسعهای، بنابراین مهمترین و تنها عامل رشد سود و ارزش شرکتها، افزایش تورم و یا قیمت دلار بوده است.
اما سؤال اینجاست که آیا میتوان رشد بیش از ۶۰۰ درصد قیمت دلار در حدفاصل سالهای ۱۳۹۷ تا مهر سال ۱۳۹۹ را با رشد ۱۵ درصدی قیمت دلار در ۱۸ ماه گذشته مقایسه کرد؟
شاید از نظر عددی صحبت در خصوص دلار ۷۰.۰۰۰ تومانی سطح توقع از شرکتها را بالا ببرد، اما از نظر درصدی، دلار ۷۰.۰۰۰ تومانی، تنها رشدی ۱۵ درصدی را در مقایسه با دلار ۶۰.۰۰۰ تومانی فروردین سال ۱۴۰۲ نشان میدهد.
این موضوع نشان میدهد که حتی رشد ۱۰.۰۰۰ تومانی و البته ۱۵ درصدی قیمت دلار در هفتههای گذشته نمیتواند اثر چشمگیر و محسوسی در روند فروش و سودآوری شرکتها در مقایسه با رشد بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ درصدی دلار در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ داشته باشد.
بیتردید اوضاع کنونی درآمدی و سودآوری شرکتها از چندین حیث، اصلاً شبیه به عملکرد آنها در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نیست و یقیناً برخی از آیتمهای کلیدی تولید و فروش شرکتها دچار چالشهای جدی و بحرانهایی آشکار گردیده است.
اگر بخواهیم برخی از مهمترین موضوعاتی که عملکرد شرکتها را در سال ۱۴۰۳، از بسیاری از سالهای دهه ۱۳۹۰ متمایز میکند را موردبررسی قرار دهیم میتوان از المانهای زیر نام برد:
علیرغم آنکه زنگ خطر ناترازیهای انرژی چند سالی است که در کشور به صدا درآمده ولی این بحران در سال گذشته و سال جاری، وارد فاز جدید و ناامیدکنندهای شده است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت. با مروری بر صورتهای مالی شرکتهای تولیدی بهویژه صنایع پتروشیمی و فلزات اساسی متوجه میشوید که این شرکتها بخش چشمگیری از تولید سالانه خود را به دلیل کمبود برق در تابستانها و کمبود گاز در زمستانها از دست میدهند.
بعید میدانیم هیچیک از کارشناسان و تحلیلگران قدیمی صنایع و بازار سرمایه چنین توقفهای گستردهای را در تولید در سالهای گذشته و بهویژه سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به یاد داشته باشند؛ بنابراین با ادامه روند کنونی (بحرانهای سیاسی و عدم جذب منابع بینالمللی برای سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی کشور)، حتی تصور تولید نزدیک به ظرفیت شرکتها در سال جاری و سالهای آتی هم غیرمنطقی و بسیار خوشبینانه است.
احتمالاً بسیاری از شما مخاطبان فضای ملتهب کشور در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ را به یاد دارید. هرکسی تلاش میکرد تا سرمایهاش را به هر جنس و کالایی تبدیل کند تا ریالی در حسابهایش نباشد، کارخانهها سه نوبتکار میکردند تا از پس سفارشها سنگین بنکداران و مغازهداران بر بیایند، اما آیا شرایط کنونی بازار و اقتصاد به آن شکل است.
نگارنده یکی از کارخانههای تولید لوازمخانگی را به یاد دارد که در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، با ۱۰۰۰ کارگر و در سه شیفت مشغول تولید بود، اما همین کارخانه این روزها تنها با ۵۰۰ نفر و یک شیفت مشغول تولید است و در فروش محصولات با مشکلات عدیدهای مواجه است. (البته احتمالاً این کارخانه عملکردی متفاوت با عملکرد کارخانههای زمان ریاست جمهوری جناب رئیسی داشته است چرا که وزاری ایشان مدام دم از کاهش چشمگیر نرخ بیکاری و افزایش تولید میزدند)
بنابراین نمیتوان میزان و مبالغ فروش آن روزهای کارخانههای و شرکتها را با شرایط کنونی قیاس کرد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید سودهای اعلامی برخی شرکتهای بزرگ بازار سرمایه کشور در ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۳، بسیار کمتر از سودهای محققشده این شرکتها در سال ۱۳۹۹ با دلارهای ۳۰.۰۰۰ تومانی و چهار سال تورم بالای ۴۰ درصدی است.
بد نیست دوستان بهاصطلاح کارشناسی که مدام صحبت از ارزش دلاری بازار سرمایه میکنند سری هم به صورتهای مالی شرکتها و مقایسه ارزش دلاری سود این شرکتها با سال ۱۳۹۹ بزنند. باور بفرمائید بیش از ۹۰ درصد کارشناسان بازار سرمایه که این روزها صاحب تریبونهای مختلف و کانالهای پرمخاطب هستند، از پس خواندن و فهمیدن حتی یک صورت مالی هم بر نمیآیند.
بیایید به صورتهای مالی چند شرکت بزرگ و مقایسه سودآوری این شرکتها در ۶ ماهه نخست سال ۱۴۰۳ و سال ۱۳۹۹ بپردازیم تا بیشتر متوجه موضوع شویم:
در این جدول سود خالص ۶ ماهه نخست سال جاری با سود کل سال ۱۳۹۹ مقایسه گردیده است که میتوان با برآوردی خطی از سود سال ۱۴۰۳ شرکتها و این ارقام را با سود سال ۱۳۹۹ مقایسه کنید.
نرخ دلار را در سال ۱۳۹۹، در حدود ۳۰.۰۰۰ تومان و نرخ دلار در سال ۱۴۰۳ را در حدود ۶۰.۰۰۰ تومان در نظر گرفتهایم. همچنین با فرض تورم ۴۰ درصدی در ۴ سال گذشته (البته خودتان بهتر میدانید که ۴۰ درصد خوشبینانه است و در برخی کالاها و سالها، نرخ تورم بسیار بیشتر از این عدد بوده است)، نرخ تورم مرکب چهارساله یک کالا در سال ۱۴۰۳ معادل ۲۸۵ درصد است. ۳.۸۵= ۴ ^ (۰.۴+۱)
(دلار سال ۱۳۹۹، ۳۰.۰۰۰ تومان و دلار سال ۱۴۰۳، ۶۰.۰۰۰ تومان) (تورم سال ۱۴۰۳ در مقایسه با سال ۱۳۹۹، ۲۸۵ درصد)
همانگونه که در جدول فوق مشاهده میگردد سود دلاری بسیاری از شرکتها در سال ۱۴۰۳، در خوشبینانهترین حالت یکسوم تا یکچهارم سود دلاری این شرکتها در سال ۱۳۹۹ و در عمده شرکتها حتی سود ریالی شرکتها در سال ۱۴۰۳ نیز کمتر از سود ریالی در سال ۱۳۹۹ است.
نمیدانیم بهاصطلاح کارشناسان خبره بازار سرمایه که مدام از افت ارزش دلاری بازار و لزوم جبران آن صحبت میکنند، افت دلاری سود شرکتها را مدنظر قرار میدهند یا مطالعات و دروس این دوستان فقط تا ارزش دلاری بازار جلو رفته است.
شاید سلب اعتمادی که به بازار سرمایه ما بین سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ شکلگرفته است را نتوان با هیچ رالی صعودی و اخبار خوشی جبران کرد. امیدوارم یادتان باشد که در ماههای انتهایی سال ۱۳۹۸ و ابتدایی سال ۱۳۹۹ وزرا و مسئولین کشوری در دولت روحانی، چه تبلیغی برای ورود مردم به بازار سرمایه میکردند. راستی میدانید دلیل استعفای شاپور محمدی و اختلافات ایشان با رئیس وقت بانک مرکزی که از قضا امروز بهعنوان وزیر اقتصاد است، چه بود؟
متأسفانه امروز همان جناب همتی که در سال ۱۳۹۸ یکی از مسببان رشد حباب گونه بورس و سوخت شدن سرمایه میلیونها نفر مردم عادی و سرمایهگذاران خرد بود، از بازار سرمایه حمایت میکند. دکتر قالیباف همیشه در صحنه نیز این روزها و پس از سالها سکوت در سمت رئیس مجلس، در مدح مزایای بازار سرمایه و حمایت مجلس از این بازار سخنها میرانند. این اوضاع برای شما کمی آشنا نیست؟
آیا دامی جدید برای مردم زجرکشیده و چندرغاز پسانداز مردم پهنشده است؟ حتی اگر به هر دلیلی شاهد رشد بازار سرمایه در روزها و ماههای آتی باشیم، بعید است شاهد استقبالی نظیر استقبال مردم در سال ۱۳۹۹ از بازار سرمایه باشیم.
امیدوارم که مخالفتهای رسانه بورس نیوز در سال ۱۳۹۷ با داستانهای اعجابآور و گزارشهای بیکیفیت کارشناسان رسمی دادگستری در تجدید ارزیابی داراییهای شرکتها را به خاطر داشته باشید. یادتان است با داستان مضحک و کاغذی افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها، چگونه ارزش شرکتها را چند برابر کردند غافل از اینکه تمام شرکتهای زیانده، زیاندهتر شدند و برای شرکتهای سودده نیز اتفاق خاصی نیفتاد.ای کاش امکان داشت چند تن از حامیان و مدیران سازمان بورس در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ که همواره در مدح مزایای تجدید ارزیابی داراییهای شرکتها شعرها و قصیدهها میسرودند امروز زیانهای چند صد هزار میلیارد تومانی بانک آینده و خودروسازان را برایمان توجیه میکردند؟
چه چیز از تجدید ارزیابی داراییهای شرکتها نصیب سهامداران شد جز حباب قیمتی و سوخت شدن سرمایه صدها هزار سهامدار خرد؟
به نظر صحبت کردن در این مورد فایدهای ندارد، اما لازم به تذکر است که داستان محتمل تجدید ارزیابی دارایی شرکتها در سال آتی با داستان این افزایش سرمایه در سال ۱۳۹۸ تفاوتهای فاحشی دارد.
اگر خاطراتتان باشد در آن سالها بسیاری از شرکتها برای بار اول اقدام به تجدید ارزیابی داراییها میکردند و تفاوت قیمت دفتری داراییها با قیمت روز داراییها به قدری فاحش بود که بسیاری از آنها افزایش سرمایههایی چند هزار درصدی را روانه سامانه کدال میکردند.
اما سال آینده تنها ۵ سال از آخرین تجدید ارزیابی داراییهای بسیاری از شرکتها میگذرد و بیتردید شاهد افزایش سرمایههای هنگفت نیستیم.
از طرفی هزینه استهلاک این داراییها با هزینههای سال ۱۳۹۹ متفاوت خواهد بود و در شرایطی که بسیاری از شرکتها از تکرار سود سال ۱۳۹۹ خود نیز عاجزند، میبایست هزینههای سنگینی در سرفصل ماشینآلات و حتی ساختمان شناسایی کنند که این موضوع اثری منفی بر سود غیر جذاب کنونی این شرکتها خواهد داشت؛ بنابراین داستان تجدید ارزیابی داراییها در سال آتی هم تفاوتهای بسیاری با سال ۱۳۹۹ خواهد داشت و نقطه قابلاتکای جذابی بهحساب نمیآید.
ضمن آنکه از صمیم قلب آرزو داریم شاهد شناسایی سودهای هنگفت توسط مردم و بهویژه سرمایهگذاران خرد بازار سرمایه باشیم، عاجزانه خواهش میکنیم هیجانات خود را در رالیهای صعودی بازار کنترل کنید تا شاهد زیانهای بعضاً دستوری و برنامهریزیشده نباشید.
برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید