سفال، راز مگوی چهره تاریخ

به گزارش رصد روز ، هنر در ادوار مختلف نشانگر رشد عقلی و اجتماعی بشر می باشد. یکی از هنرهای مهم بشری که گویای نحوه زندگی مردمان بوده، سفالگری است. سفال از جمله اولین هنرهای بشری بوده که به اقتضای نیاز بشر دوران نوسنگی بوجود آمد و در بعدها ...

به گزارش رصد روز ، هنر در ادوار مختلف نشانگر رشد عقلی و اجتماعی بشر می باشد. یکی از هنرهای مهم بشری که گویای نحوه زندگی مردمان بوده، سفالگری است. سفال از جمله اولین هنرهای بشری بوده که به اقتضای نیاز بشر دوران نوسنگی بوجود آمد و در بعدها تحول یافت. سرزمین ایران نیز از جمله اولین و مهمترین مراکز تولید ظروف سفالی متنوع می باشد. از آنجایی‌ که صنایع دستی بر میراث فرهنگی، اقتصاد و فعالیت‌ های اجتماعی جامعه تأثیر می‌گذارد، از اهمیت زیادی برخوردار شده و هنرهای دستی به لحاظ میراث فرهنگی و مذهبی نیز دارای اهمیت ویژه هستند.
هنرهای دستی در کشورهای شرقی و کشورهای جهان سوم در ابتدا به دلیل درآمدزایی و ایجاد شغل برای مردم جامعه اهمیت داشت. اما در سال‌های اخیر صنعت هنرهای دستی در این کشورها به دلیل احیای میراث فرهنگی، بومی و حفظ ارزش‌های فرهنگی، ارزش بالاتری هم پیدا کرده است.
با همین مقدمه به سراغ بانوی سفالگری آمدیم که؛خطوط دستانش نقش خاطره می نگارد و با سرانگشتان ذهنش، رنگین کمان میراث ماندگار را با قلم موی عشق در ظرف تمدن، ترسیم می کند…
نفس شیرازی کارشناس ارشد پژوهش هنر (در حال حاضر دانشجوی دکترای همین رشته ) بانوی هنرمند سفالگر البرزی است که دستان گل آلودش نشان از عشقی عمیق نسبت به هنر دارد. هراز گاهی که سربرمی گردانی چنین به نظر می رسد که با ظروف سفالین خود در حال گفتگو و معاشقه است و با هر پلک زدنش، می توان به خوبی این گفتمان را به جان دل شنود کرد.
نفس شیرازی از علاقه مندی خود به خاک را ، چنین توضیح می دهد:
«از همان اوان کودکی، لمس کردن خاک از جمله سرگرمی هایی بود که به موجب آن و در روزگاری که به سختی گل سفالگری یافت می شد، خانواده مصمم شدند تا باندازه رفع عطش من این گل را تهیه کنند که، اکنون موجب بالندگی من شده است. در پی علاقه ای که به این هنر پیدا کردم تصمیم گرفتم پس از اتمام دوره آکادمیک، رشته هنر را  برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کنم. از آنجایی که گرافیک علاقه من را ارضا نمی کرد و خاک تمام چیزی بود که به آن فکر می کردم، تحصیل در رشته سفالگری را به طورجد دنبال نمودم. شرکت در نمایشگاه های متعدد صنایع دستی از جمله حضور در نمایشگاه بین المللی صنایع دستی بانوان در کیش بود که خروجی خیلی خوبی را برای من به همراه داشت. چرا که تمامی محصولات سفالی که در نمایشگاه  به نمایش گذاشته بودم به فروش رسید و این اتفاق بسیار خوبی بود که در آن دوره تجربه کردم.»
ظاهرا تجربه حضور در نمایشگاه بین المللی صنایع دستی بانوان در کیش، راه را برای ورود به نمایشگاه های برون مرزی، هموار کرد، از تجربه حضورتان در این نمایشگاه ها بگویید:
«برای شرکت در نمایشگاه صنایع دستی در کشور “دبی” دعوت شدم که متاسفانه به دلایلی امکان حضور بنده در آنجا فراهم نشد اما تمام محصولات را برای شرکت در نمایشگاه ارسال کردم که، تنها دو نمونه که، آسیب دیده بودند، برگشت و بقیه به فروش رسید. به نوعی  به بازار خوبی  دست یافته بودم.ناگفته نماند که، اغلب کارهای من درقالب  موتیپ های باستانی(کارهای موزه ای) بود و پس از آن تمامی کارها را سمت سفال و سرامیک سوق دادم.»
ازشروع کارهای کارگاهی و این که چه احساس نیازی موجب شد تا شما به فکر ایجاد کارگاه بیافتید و در کنار آن آموزش را شروع کنید:
«پس از دریافت کارت صنعتگری، تبدیل زیرزمین خانه مسکونی به کارگاه اولین جرقه ای بود که به ذهنم رسید واین کار را انجام دادم. در پی آن و با وسعت گرفتن سفارشات و نیاز به فضای بیشتر ، کارگاه را به جای دیگری انتقال دادم. همزمان با راه اندازی کارگاه ، با یک کارخانه مجسمه سازی به عنوان مدیر حوزه مدلسازی نیزهمکاری می کردم که اغلب کارآنها با فایبر و پولیستربود. مصمم شدم تا تغییراتی در نوع مواد در تهیه مجسمه سازی داده شود و پیشنهاد گل را  به عنوان یک متریال عالی در ساخت مدل ها دادم. چرا که متریال های قبلی هم می توانست برای محیط زیست آسیب رسان باشد و هم این که، حس خوبی به هنرمند انتقال نمی دهد. پیشنهاد پذیرفته شد و مدل ها با متریال جدید سرامیکی  تولید و وارد بازار شد. پس از این موضوع(سال ۸۸) کاملا مزه استقلال را چشیدم و کار کارگاهی را  با گرفتن هنرجو به طور مستقل آغاز کردم.»
آیا به ذهنتان رسید که از هنرجوهایی که دوره آموزش را پیش شما طی می کنند، به عنوان هنر ورز استفاده کنید:
«دقیقا همین اتفاق افتاد. بسیاری ازهنرجویانی پس از اتمام دوره واطمینان از ارائه درست کار، به عنوان هنرورز و پرسنل در کارگاه شروع به کار کردند ودر خلال آن اتفاق جالبی که افتاد این بود که، همان هنرورزها به مرور پس از توانمند شدن، مستقل و از کارگاه جدا شدند و ایجاد اشتغال کردند. به نظرم هیچ لذتی بالاتر از این نیست که هنرجویان پس از طی دوره های تخصصی و مهارتی، استقلال یافته و خودشان با راه اندازی کارگاه بتوانند ایجاد اشتغال کنند این یعنی حفظ میراث؛»
بحث اشتغال و به پیوست آن ایجاد بازار فروش محصولات صنایع دستی ازجمله دغدغه هایی است که نه تنها ذهن هنرمندان البرزی را بلکه ذهن تمام هنرمندان این رشته را در جای جای جهان درگیر می کند تا بتوانند دستاوردخود را پس از تولید به فروش رسانند، شما به عنوان فردی که تقریبا این تجربه را لمس کردید چه توضیحی در این راستا دارید:
«استان البرز در بحث میراث فرهنگی، ابنیه های تاریخی، گردشگری و در سطح وسیع صنایع دستی استانی غنی است آنهم به دلیل وجود اقوام مختلف با فرهنگ های متفاوت که نیاز به دیده شدن دارد. اما در مورد صحبت شما، اگر بخواهیم ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم باید بگویم که، متاسفانه اتفاقی که باید به مذاق هنرمند خوش آید نیافتاده و از همین رو بحث بازار فروش محصولات هنری داغ نیست و مخل ذهن هنرمندان شده است. اما اگر خودمان را با فضایی که در آن زندگی می کنیم تطبیق دهیم تا حدودی (قبل از بحث بیماری کرونا)، اتفاق افتاده است. مثلا فروش محصولات سفالی در گالری ها آنهم به صورت مستقیم بسیار بالا بود. ما به خوبی از ظرفیت فضای مجازی توانستیم استفاده لازم را ببریم..»
ظاهر کارگاه شما بیانگر این موضوع است که، تا حدودی شما توانسته اید ازتهدید(کرونا) فرصت ایجاد کنید و با رعایت پروتکل های بهداشتی هم بازار فروش و هم هنرجویان و هنرورزان خود را پویا نگه دارید:
«خوشبختانه یک سری از مشتریان که می توان از آنان به عنوان مشتریان وفادار نام برد، همچنان از طریق فضای مجازی در ارتباط هستند وکم و بیش می توان گفت، چراغ تولید را برای ما روشن نگه داشته اند.»

 

گزارش: مسیحا اقتداریان

 

شبکه خبری البرز

 

 

مطالب مرتبط