نقائص فنی در طرح جامع پروپیلن کاملا جدی است

پیاده‌سازی این طرح بخش قابل توجهی از زمین­‌های استان زرخیز و مرغوب فارس (فیمابین عسلویه تا مرودشت) را برای احداث خط لوله انتقال پروپیلن (حداقل زمینی به عرض 14 متر و طول 500 کیلومتر فقط برای خط انتقال پروپیلن ) را اشغال خواهد کرد که بخشی ا...

به گزارش رصد روز ، شرکت ملی صنایع پتروشیمی با هدف ایجاد زنجیره پروپیلن و استفاده از مازاد متانول تولیدی در کشور، سه طرح تولید پروپیلن جنوب، شمال و غرب تدوین کرده است. به اعتقاد کارشناسان علیرغم هدف‌گذاری درست شرکت ملی صنایع پتروشیمی مبنی بر ایجاد زنجیره پروپیلن، طرح‌های سه گانه این شرکت فاقد پشتوانه مطالعاتی و کارشناسی است که باعث هدررفت سرمایه ملی و تکرار تجربه شکست‌خورده خط اتیلن غرب می‌شود.

در این راستا برای بررسی دقیق‌تر سه طرح تولید پروپیلن جنوب، شمال و غرب با محمد زیار رئیس اسبق دفتر توسعه صنایع تکمیلی شرکت ملی صنایع پتروشیمی به گفتگو نشستیم.

مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:

*طرح جامع پروپیلن به شکست تلخ‌تری نسبت به خط اتیلن غرب منجر می‌شود

اخیرا شرکت ملی صنایع پتروشیمی طرحی برای تولید پروپیلن از طریق واحد MTP در نظر گرفته است. نظر شما درباره کلیت این طرح چیست؟

زیار: تکمیل زنجیره ارزش در صنعت نفت و پتروشیمی همواره مورد تاکید مقامات و کارشناسان این حوزه و خصوصا مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده و یکی از مصادیق بارز اقتصاد مقاومتی است. و در شرایط کنونی اقتصاد کشور و در مواجهه با تحریم­‌های بین‌المللی، اهمیت بیشتری هم نسبت به سایر مقاطع پیدا کرده است.

بررسی وضعیت صنعت پتروشیمی حاکی از ضرورت توجه هر چه بیشتر به توسعه متوازن، در راستای رفع نیاز صنایع پایین دستی و اشتغال آفرینی پایدار از طریق تعریف و توسعه زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی است. توسعه صنعت در چهار زنجیره متانول، پروپیلن، اتیلن و بنزن با توجه به نقش تاثیرگذار آنها به عنوان مهمترین محرک صنایع پایین دستی، می‌تواند در راستای اهداف بلند اقتصاد مقاومتی باشد.

با توجه به تولید حدود ۲۴ میلیون تن در سال متانول در افق ۱۴۰۴ در کشور، اجرای طرح‌­های تولید پروپیلن از متانول اهمیت زیادی می‌تواند داشته باشد. چنانچه بر تولید پروپیلن از متانول بر استفاده از متانول مازاد تاکید داشته باشیم، بهترین روش و کم‌هزینه‌ترین آن تولید پروپیلن در نزدیکی منابع خوراک یعنی مناطق جنوبی کشور است و از آنجا که اقتصاد طرح‌های MTP جذابیت بالایی ندارد و از سوی دیگر صادرات پروپیلن در تجارت جهانی مرسوم نبوده و جایگاهی ندارد، لازم است طرح‌های تولید پروپیلن با طرح‌های پایین‌دستی آن به صورت یک زنجیره تولید دیده شود تا هم جذابیت طرح افزایش یابد و هم از تکمیل زنجیره تولید اطمینان حاصل شود.

تولید پروپیلن در عسلویه، انتقال آن به مناطق داخلی کشور و توسعه ادامه زنجیره در مناطق داخلی کشور دارای معایبی است از جمله اینکه جذابیت اقتصادی طرح‌های MTP پایین است و دولت مجبور است جهت جلب نظر سرمایه گذار مشوق‌های مالی زیادی بدهد که باعث کاهش درآمدهای دولت می‌شود.

انقطاع زنجیره تولید یعنی تولید پروپیلن در جنوب توسط سرمایه گذار خصوصی، اجرای خط انتقال توسط دولت و توسعه طرح های پایین دست در داخل کشور توسط سرمایه گذاران دیگر به معنای این است که چندین بخش مجزا باید همزمان فعال شوند که امکان‌پذیری کل زنجیره را زیر سوال می‌برد زیرا سرمایه‌گذاران تضمینی به اجرای تعهدات سایر بخش‌ها ندارند و اگر هر یک از این بخش‌ها (تولید پروپیلن، اجرای خط انتقال و توسعه پایین دستی) با تاخیر و یا عدم اجرا مواجه باشد، سرمایه در سایر بخش‌ها هدر خواهد رفت.

تجربه خط اتیلن غرب، اگرچه تا حدودی باعث ایجاد اشتغال در مناطق غربی کشور شده است ولی تجربه موفقی نیست. چرا که صنعت پتروشیمی در بالادست، اشتغال زیادی به همراه ندارد و پایین دست آن اشتغال زاست. در حالی که در خط اتیلن غرب تقریبا تولیدکننده عمده اتیلن و مصرف‌کننده عمده آن یک سرمایه‌گذار واحد (پتروشیمی باختر) است، در طرح تولید پروپیلن این موضوع رعایت نشده است و به نظر من طرح جامع پروپیلن به شکست تلخ‌تری نسبت به خط اتیلن غرب منجر می‌شود.

بررسی‌ها نشان می‌دهد جهت اجرای خط پروپیلن از عسلویه تا مرودشت حدود ۳۰۰ میلیون دلار هزینه باید صرف شود و با احتساب هزینه‌های ایجاد زیرساخت و مخازن در عسلویه و مرودشت به بیش از ۵۰۰ میلیون دلار خواهد رسید، که با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور می‌توان این سرمایه را مستقیما در بخش تولید به کار گرفت.

در طرح تولید پروپیلن فرض شده است که پس از ذخیره‌سازی پروپیلن در مرودشت، پروپیلن از طریق مسیر ریلی به سایر نقاط کشور حمل گردد. به جای ایجاد خط انتقال پروپیلن بهتر است خط ریلی را تا مناطق جنوبی ایجاد کرد که پروپیلن از محل تولید در عسلویه از طریق مسیر ریلی به مناطق داخلی کشور حمل گردد و به جای هزینه کرد در خط انتقال (۵۰۰ میلیون دلار) این بخش از هزینه در بخش ریلی انجام شود که علاوه بر حمل پروپیلن و دیگر کالاها از بنادر جنوب، برای حمل و نقل مسافر (مردم) هم قابل استفاده خواهد بود.

*هیچ طرحی برای توسعه صنایع تکمیلی پروپیلن در مرودشت برنامه‌ریزی نشده است

به نظر شما طرح تولید پروپیلن جنوب (مرودشت) چه ایراداتی دارد؟ آیا پیشنهادی برای اصلاح یا جایگزینی طرح فعلی وجود دارد؟

زیار: این طرح نیز فاقد طرح توجیه دقیق فنی- اقتصادی و امکان سنجی (Feasibility Study) و آمایش سرزمینی است. مطالعات بازار در این طرح انجام نشده و هیچ برآوردی مبنی بر اینکه ۱۲۰۰ هزار تن در سال پروپیلن انتقالی به مرودشت، در کجا مصرف خواهد شد، وجود ندارد. همچنین امکان جذب و مصرف تمام پروپیلن انتقالی به ­آن منطقه و زنجیره‌­های تکمیلی آن، در آن منطقه و مناطق همجوار وجود ندارد و احتمالا محصولات تولیدی در آن مناطق با هزینه­‌های انتقال قابل توجهی به مبادی صادراتی (حدود ۳۰ دلار در تن) منتقل شود که با احتساب هزینه انتقال (حدود ۲۰ تا ۲۵ دلار در تن)، طرح را از توجیه اقتصادی خارج می­‌کند. به دلیل حجم کم پروپیلن انتقالی (در مقایسه با حجم ۳.۵ میلیون تن در سال اتیلن انتقالی از خط لوله انتقال اتیلن غرب کشور)، هزینه انتقال بیش از این مقدار هم پیش‌بینی می‌­شود.

در این طرح زنجیره تولید و توسعه طرح ­در منطقه مرودشت ناتمام است. طرح‌­های توسعه­‌ای در بخش پایین‌دستی برای تبدیل پروپیلن به محصولات با ارزش افزوده بیشتر، پیش­‌بینی و برآورد و تعریف نشده است و اطلاعات ارائه شده، ثابت نمی­‌کند که احداث واحدهای تولیدی زنجیره پروپیلن از مزیت­‌های نسبی مرودشت و مناطق همجوار باشد. ببینید به طور کلی ما باید قبل از احداث هر واحدی در کشور مدل توسعه صنعت را ایجاد کنیم. یعنی مشخص شود این پروپیلن به چه مقداری و در چه صنایعی قرار است به محصولات مصرفی تبدیل شود. تا وقتی این مدل توسعه صنعت تدوین نشود هر اقدامی مثل طرح خط اتیلن غرب محکوم به شکست است.

پیاده‌سازی این طرح بخش قابل توجهی از زمین­‌های استان زرخیز و مرغوب فارس (فیمابین عسلویه تا مرودشت) را برای احداث خط لوله انتقال پروپیلن (حداقل زمینی به عرض ۱۴ متر و طول ۵۰۰ کیلومتر فقط برای خط انتقال پروپیلن ) را اشغال خواهد کرد که بخشی از این زمین‌­ها، از مناطق کشاورزی، باغداری، سیفی‌­جات با ارزش و مورد نیاز کشور است که در عدم توجیه احداث طرح، تاثیر غیر قابل انکار دارد.

هیچگونه مطالعات آمایش سرزمینی و پدافند غیرعامل روی طرح به عمل نیامده و موضوع در حد بسیار ابتدایی و پیشنهاد اولیه ­و سطحی است. احداث مخازن پروپیلن در منطقه مرودشت، ایمنی این مناطق را به مخاطره می‌­اندازد. به نظر من توجه به ابعاد حادثه انفجار نیترات در بندر گمرک بیروت در این خصوص آموزنده و سازنده است. البته در این طرح روش­‌های انتقال­ پروپیلن از مرودشت به­ مقاصد ثانوی، مشخص ­نگردیده و انطباق این ­روش­‌ها با مزیت­‌های نسبی و امکانات زیرساختی منطقه مرودشت از ابهامات اساسی طرح می­‌باشد.

با توجه به اینکه مزایای توسعه زنجیره ارزش و خصوصا زنجیره ارزش پروپیلن بر کسی پوشیده نیست جهت بهینه کردن طرح مذکور پیشنهاد می‌شود متانول مورد نیاز این طرح که حدود ۵ میلیون تن در سال است با احداث خط لوله حدود ۵۰ کیلومتری، از طریق خط لوله از عسلویه به منطقه انرژی بر پارسیان (با توجه به فاصله نزدیک به عسلویه) منتقل شود. حتی از طریق کشتی هم می‌توان این انتقال را انجام داد. در منطقه پارسیان با توجه به وجود زیرساخت‌های مناسب و اسکله‌های ایجاد شده، می‌توان یک پارک پروپیلن از متانول و پایین دست آن به صورت یکپارچه ایجاد نمود.

بعد از تبدیل پروپیلن به محصولات با ارزش افزوده بیشتر و قابل مصرف به عنوان مواد اولیه در صنایع تکمیلی (پایین دستی) پتروشیمی، این مواد به مناطق مرودشت و دامغان از طریق مسیر راه آهن یا جاده‌­ای منتقل و نسبت به احداث شیمی شهرها و واحدهای تکمیلی پتروشیمی خوشه‌ای اقدام شود که هم اشتغال­زایی بیشتری ایجاد می­‌کنند، هم کالاهایی تولید می­‌کنند که با مزیت‌های نسبی مناطق مذکور و آمایش سرزمینی منطبق است و هم هزینه­‌های دوره بهره‌برداری به شدت قابل توجهی کاهش خواهد یافت و ایمنی مناطق هم محفوظ خواهد ماند.

*هزینه سنگین انتقال پروپیلن و متانول تولیدی از امیرآباد به جنوب کشور برای صادراتفارس: نظر شما درباره طرح تولید پروپیلن شمال چیست؟ آیا طرح تولید پروپیلن امیرآباد-دامغان نیز ایرادات طرح مرودشت را دارد؟

زیار: بله این طرح نیز فاقد طرح توجیه دقیق فنی – اقتصادی و امکان سنجی (Feasibility Study) و آمایش سرزمینی است. مطالعات بازار در این طرح صورت نگرفته است و هیچ برآوردی از اینکه ۴۰۰ هزار تن در سال پروپیلن انتقالی به دامغان در کجا مصرف خواهد شد، وجود ندارد. اطلاعات اجمالی از نیاز بازار در منطقه دامغان و مناطق همجوار نشان می­دهد، که امکان جذب تمام پروپیلن و زنجیره‌­های بعد از آن در آن منطقه و مناطق همجوار وجود ندارد و احتمالا محصولات تولیدی در آن مناطق با هزینه‌­های انتقال قابل توجهی (حدود ۲۵ تا ۳۰ دلار در تن)، به مبادی صادراتی منتقل شود که با احتساب هزینه انتقال (حدود ۲۰ دلار بر تن)، طرح از توجیه اقتصادی خارج می­‌شود.

البته به دلیل حجم کم پروپیلن قابل انتقال (۴۰۰ هزا تن در سال)، هزینه انتقال بیش از این مقدار هم پیش‌بینی می­‌شود. حال سوال اساسی این است مگر مجبور هستیم در شمال کشور پروپیلن تولید کنیم و بعد هزینه حمل اضافی برای انتقال آن به جنوب برای صادرات صرف کنیم؟ در نتیجه اگر برنامه‌ای برای توسعه صنایع تکمیلی نیست احداث واحد GTP در شمال کشور منطقی نیست.

در واحد تولید متانول این طرح (GTM) مقدار ۶۶۰  هزار تن در سال متانول تولید خواهد شد که مقدار ۲۳۵ هزار تن آن به صورت متانول به عنوان محصول نهایی تولید خواهد شد و با احتساب سایر محصولات مایع جانبی، حجمی حدود ۳۰۰ هزار تن در سال محصول مایع خطرناک و با نقطه اشتعال بالا (متانول نوعی الکل است) در منطقه امیرآباد تولید می‌­شود که حتی یک درصد آن هم در منطقه جذب و مصرف نمی‌­شود و ۹۹ درصد آن صادراتی است. هزینه انتقال این حجم متانول به مبادی صادراتی بالاست (حدود ۴۵ تا ۵۵ دلار در تن) و هزینه‌­های زمان بهره‌برداری را به طور چشمگیری افزایش داده و طرح را از توجیه اقتصادی می­‌اندازد. در ضمن ایمنی منطقه و جاده­‌های مسیر تا مبادی صادراتی را به خطر می‌­اندازد و طبیعتاً در آینده باعث بروز اعتراضات اجتماعی خواهد شد.

در این پروژه زنجیره تولید و توسعه طرح ناتمام است، زیرا طرح­‌ها و پروژه­‌های مناسب برای تبدیل پروپیلن به محصولات با ارزش افزوده بیشتر در صنایع پایین‌دستی پیش­‌بینی و تعریف نشده است و اطلاعات ارائه شده، ثابت نمی­‌کند که احداث واحدهای تولیدی زنجیره پروپیلن از مزیت­‌های نسبی منطقه امیرآباد و دامغان باشد.

این طرح بخش قابل توجهی از زمین­ه‌ای مناطق امیرآباد، مناطق فیمابین امیرآباد و دامغان و شهر دامغان را برای احداث واحدها، سایت مخازن ذخیره و خط لوله انتقال پروپیلن، اشغال خواهد کرد (حداقل زمینی به ابعاد ۱۴ متر عرض و ۲۰۰ کیلومتر طول برای احداث خط انتقال پروپیلن) که بخشی از این زمین‌­ها، از مناطق مرغوب کشاورزی و باغداری است که در عدم توجیه طرح تاثیر‌گذار است.

هیچگونه مطالعات آمایش سرزمینی و پدافند غیرعاملی روی طرح به عمل نیامده است و موضوع در حد بسیار ابتدایی و به صورت پیشنهادی خیلی سطحی است. احداث مخازن پروپیلن در مناطق امیرآباد و دامغان، ایمنی این مناطق را به مخاطره می‌­اندازد. همچنین روش­‌های انتقال پروپیلن از دامغان به مقاصد ثانوی، مشخص نگردیده و انطباق این روش‌­ها با مزیت­‌های نسبی و امکانات زیرساختی منطقه دامغان از ابهامات اساسی طرح می­‌باشد. در نتیجه طرح پروپیلن مرودشت نیز به مصلحت اقتصاد کشور نیست.

*نبود بازار مصرف و کمبود منابع آبی، بزرگ‌ترین چالش طرح پروپیلن اسلام آباد

طرح دیگر تولید پروپیلن در منطقه اسلام آباد غرب در نظر گرفته شده است؟ چه چالش‌هایی پیش روی اجرای این طرح است؟ آیا راهکار جایگزینی وجود دارد؟

زیار: طرح GTP اسلام‌آباد غرب نیز بدون مطالعات اقتصادی انجام شده است و تمامی ایرادات گفته شده برای دو طرح مرودشت و امیرآباد را دارد. ضمن اینکه زمین منتخب برای احداث طرح در جوار یک باند فرود اضطراری هواپیماها و هلی‌کوپترهای نظامی است و با ماهیت این طرح، این همجواری سنخیت ندارد و توجیه آمایش را مخدوش می‌­کند.

آب مصرفی این واحد بین ۷ تا ۱۰ میلیون متر مکعب در سال است که در منطقه چنین حجم آبی وجود ندارد. ظاهراً مقرر است از فاصله ۸۰ تا ۱۰۰ کیلومتری از آب سد آزادی با احداث خط انتقال آب با هزینه وزارت نیرو آب مورد نیاز تامین شود، که با توجه به وضعیت مالی آن وزارت خانه، امکان تامین آب در ابهام کامل است. اگر هزینه‌­های احداث خط انتقال آب نیز به عهده طرح قرار گیرد، توجیه اقتصادی طرح را از محدوده استاندارد خارج خواهد کرد.

بازار مصرف ۱۲۰ هزار تن در سال پلی‌­پروپیلن در منطقه اسلام آباد غرب و مناطق همجوار، محل تردید است و بیم اضافه شدن هزینه انتقال پلی پروپیلن (PP) با حدود تنی ۴۰ تا ۵۰ دلار به مبادی صادراتی، به هزینه­‌های دوره بهره برداری وجود دارد. در نتیجه احداث طرح GTPP در منطقه اسلام آباد غرب به مصلحت اقتصاد کشور نیست و توجیه آمایشی و اقتصادی ندارد.

به نظرم راهکار پیشنهادی می‌تواند این باشد که این طرح در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی (ماهشهر) احداث و مواد پلی پروپیلن در آن منطقه تولید و بعنوان مواد اولیه صنایع تکمیلی به اندازه مورد نیاز به اسلام آباد و مناطق همجوار منتقل و صنایع تکمیلی (پایین دستی) در آن مناطق احداث شود.

 

فارس

 

مطالب مرتبط

آخرین اخبار