هنر یک هنرمند شیرازی بر روی درخت خشکیده+ عکس

خلاقیت و کنده‌کاری چند هنرمند خوش ذوق شیرازی بر روی یک درخت خشکیده مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش رصد روز، خلاقیت و کنده‌کاری چند هنرمند خوش ذوق شیرازی بر روی یک درخت خشکیده مورد توجه قرار گرفته است.
 

 

شیراز در بخش مرکزی استان فارس، در ارتفاع ۱۴۸۶ متر از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوه‌های بمو، سبزپوشان، چهل‌مقام و باباکوهی (از رشته‌کوه‌های زاگرس) محدود شده‌است.

بلدیهٔ شیراز در سال ۱۲۹۰ خورشیدی، در زمان استانداری مهدی‌قلی هدایت تأسیس شد. شهرداری شیراز به ۱۱ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و جمعاً مساحتی بالغ بر ۲۴۰ کیلومتر مربع را شامل می‌شود. نام |شیراز| در کتاب‌ها و سندهای تاریخی، با نام‌های مختلفی نظیر: «تیرازیس»، «شیرازیس» و «|شیراز|» به ثبت رسیده‌است. محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بوده‌است. شیراز در دوران بنی‌امیه به محل فعلی منتقل می‌شود و به بهای نابودیِ اصطخر — پایتخت قدیمیِ فارس — رونق می‌گیرد. این شهر در دوران صفاری، آل بویه و زندیه، پایتخت ایران بوده‌است.

شیراز از دیرباز به واسطهٔ مرکزیت نسبی‌اش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقع‌شدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصل‌خیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یک‌جانشینان و عشایر بوده‌است. همچنین این شهر در مسیر راه‌های تجاری داخل ایران به بندرهای جنوب مانند بندرعباس و بندر بوشهر قرار گرفته‌است. شیراز به سبب جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را به سوی خود فرامی‌خواند. بیشینه مردم شیراز فارسی‌زبان هستند و به لهجهٔ شیرازی سخن می‌گویند.

اولین اشاره به نام شیراز، بر روی لوح‌های گلی ایلامی به ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد که در ژوئن ۱۹۷۰ در هنگام کندن زمین برای ساخت کوره آجرپزی، در گوشهٔ جنوب غربی شهر یافت شده‌است. لوح‌های نوشته شده در ایلام قدیم به شهری به نام تیرازیس اشاره دارد. با توجه به آواشناسی چنین برداشت می‌شود: تیراسیس یا سیراسیس، این اسم از نام سیراجیس در فارسی قدیم، گرفته شده‌است که بر اثر تغییر منظم صداها در زبان فارسی مدرن به شیراز تغییر نام داده‌است. نام شیراز بر روی سفال‌های پیداشده از ویرانه‌های دورهٔ ساسانی در سدهٔ دوم پس از میلاد نیز، رویت شده‌است. بر اساس نوشته‌های برخی از نویسندگان بومی، با توجه به شاهنامه، نام شیراز از نام پسر سومین شاه جهان یعنی تهمورث مشتق شده‌است. در کاوش‌های باستان‌شناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، به پیدایش خشت‌نبشته‌هایی ایلامی انجامید که بر روی چند فقره از آن‌ها به قلعه‌ای به نام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شده‌است. همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام در محل قصر ابونصر یافت شده‌است که حاوی نام «شیراز» است. ابن حوقل، جغرافی‌دان مسلمان سدهٔ چهارم هجری، وجه تسمیهٔ شیراز را شباهت این سرزمین به اندرونِ شیر می‌داند؛ چرا که به قول او عموماً خواروبار نواحی دیگر بدان‌جا حمل می‌شد و از آن‌جا چیزی به جایی نمی‌بردند. براساس تحقیقات تدسکو، شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط پژوهشگران دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شده‌است.

طبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی پیش از آن برسد. اما اولین اشاره‌های معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر می‌گردد.» به نوشته دانشنامهٔ اسلامی نیز شیراز شهری است بناشده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالاً پیش از آن سکونت‌گاه دایمی انسان بوده‌است.

به گفتهٔ شاپور شهبازی در دانش‌نامهٔ ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا این‌که برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال ۶۹۳ پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشده‌است.»

جان لیمبرت، چنین جمع‌بندی می‌کند که هر چند تاریخ‌نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در سدهٔ اول هجری توسط عبدالملک مروان بنیان نهاده شده‌است، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشته‌است که نام خود را به شهر فعلی شیراز داده‌است. خصوصاً با توجه به اشاره‌ای که حمدالله مستوفی داشته‌است. مستوفی در نزهت‌القلوب (۷۴۰ ق) معتبرترین روایت را این می‌داند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید عمارتش کرد. حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آورده‌است که تجدید بنا بر دست عم‌زادهٔ حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفته‌است. آثاری عیلامی (شامل یک سه‌پایه برنزی) مربوط به هزارهٔ دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافت شده‌است. همچنین در تعدادی لوح‌های عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاه‌های مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره می‌کند که بی‌شک همان شیراز امروزی است.

لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانه‌های متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کرده‌اند. مانند نگاره‌های سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (به نام‌های هرمزد و کارنیان) و قلعه‌ای باستانی به نام شاه موبد و آثار کشف‌شده در قلعهٔ ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.

شهبازی می‌گوید که شواهد بالا چنین می‌نمایاند که شیراز تا پایان دورهٔ ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتمالاً مرکزی اداری بوده‌است. آرتور آربری چنین نتیجه می‌گیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایهٔ پارسه و پس از حملهٔ اسکندر مقدونی زیر سایهٔ شهر همسایه استخر بوده‌است.

همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شده‌است و شیراز جزئی از آن بوده‌است. اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بوده‌است که استان فارس ساسانیان را تشکیل می‌داده‌است. این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز به‌دست آمده‌است و لیمبرت چنین پیشنهاد می‌نماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوح‌های عیلامی پارسه است و بعدها پس از آن‌که شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفته‌است.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار