کارچاق کنی آقای”م”در صنعت قطعه سازی/چرا همه سکوت کرده اند؟

مدیران عامل به واسطه میزان تبعیت از سیاست های کلان نانوشته در دولت ها تایید یا رد می شوند، شرکت های قطعه سازی نیز به میزان ارادتشان به مدیران عامل شرکت های خودروسازی، در زنجیره تامین تولید خودرو قرار می گیرند.

به گزارش رصد روز ، در صنعت خودرو هیچ چیز سر جای خود نیست؛ از شرکت های خودروسازی گرفته تا شرکت های قطعه سازی. در سابه عدم شفافیت و عدم برنامه مشخص و مدون بلند مدت، صنعت خودرو تاکنون به صورت رفاقتی و براساس سیاست های عده ای خاص اداره شده است. عده ای که لزوما منافع عام را دنبال نکرده اند. ماحصل این مدیریت سنتی و رفاقتی از بالا به پایین طی چند دهه اخیر چیزی نبوده به غیر از انتصاب برخی مدیران عامل و اعضای هئیت مدیره مسئله دار، حضور آقازاده ها، وابستگی شدید به ارز، عدم رضایت نسبی از محصولات، بازار متشنج، انتصابات سفارشی، روابط مبهم فیمابین انجمن ها با خودروسازان و …..

در صنعت خودرو به دلیل آنکه هیچ نظارت متمرکز، شفاف و مقتدری وجود ندارد، شرکت های خودروسازی به تناسب قرابت شان با تصمیم گیران و تصمیم سازان و نهادهای نظارتی ارزیابی می شوند، مدیران عامل به واسطه میزان تبعیت از سیاست های کلان نانوشته در دولت ها تایید یا رد می شوند، شرکت های قطعه سازی نیز به میزان ارادتشان به مدیران عامل شرکت های خودروسازی، در زنجیره تامین تولید خودرو قرار می گیرند.

هرچقدر سه رابطه مذکور منسجم تر و رفاقتی تر و مستحکم تر باشد، رضایت مندی از صنعت خودرو در بین فعالان صنعت و سیاست گذاران افزایش می یابد. در این پازل مردم چندان جایگاهی ندارند. و لذا صرفا از منظر رفتارهای پوپولیستی به انتقادات و اعتراضات مردم توجه می شود. شاهد این مثال راه حل های بی اعتبار کوتاه مدت، ناکارآمد و غیرشفافی است که هر چند یکبار در پی اعتراض مردم نسبت به وضعیت صنعت و بازار خودرو ارائه شده است.

رفتارشناسی مسئولین مربوطه به خوبی نشان می دهد که چندان کسی دغدغه توسعه صنعت خودرو را ندارد. بلکه فرد یا نهاد تصمیم گیر صرفا به دنبال مدیریت فضای عمومی برای کاهش انتقادات است. سیاست های توصیه ای و التماسی ماه های اخیر همچون”خودرو فعلا نخرید”،”قیمت ها باید کاهش یابد”،خودروسازان را عرضه را افزایش دهند” و …. غالبا در راستای آرام کردم فضای عمومی جامعه بوده است. چرا که اگر راهبردهای اساسی و ساختاری در دستور کار قرار گیرد، ماجرا بسیار متفاوت باید باشد.

رابطه سه ضلعی مسئولین، خودروسازان و قطعه سازان، جعبه سیاه ریشه یابی تمامی مشکلات صنعت خودرو و بازار خودرو است که پاشنه آشیل آن شفافیت است. هرچه این مثلث عیان تر شود، حقایق پنهانی صنعت خودرو مشخص تر می گردد. هرچه روابط پشت پرده بین این سه رکن مذکور عیان تر شود، عملکرد شرکت های خودروسازی و قطعه سازی و سهم شان در نابسامانی کنونی صنعت، مشخص تر می گردد.

به طور مثال اینکه چرا مدیران عامل شرکت های خودروسازی توسط هیچ نهادی به طور مستمر ارزیابی نمی شوند؛ اینکه چرا هیچ مسئولی جرات صحبت در خصوص انتصابات سفارشی در شرکت های خودروسازی را ندارد؛ اینکه چرا برخی خودروسازان در یک انجمن قطعه سازی عضو هستند؛ اینکه چرا یک انجمن صنفی اینگونه از خودروسازان دفاع می کند؛ اینکه چرا برخی مدیران عامل شرکت های خودروسازی با یک انجمن قرابت بیشتری دارند؛ اینکه چرا شنیده می شود گاها یک مدیر کارمند در شرکت قطعه سازی بیش از آنکه به تولید قطعه با کیفیت بپردازد، در حال کارچاق کنی برای شرکت های قطعه سازی است؛ اینکه چرا چند قطعه ساز خاص نورچشمی شرکت های خودروسازی هستند؛ اینکه چرا این همه اتهام به برخی از قطعه سازان وارد شده است؛ اینکه چرا انجمن ها در خصوص اتهامات برخی شرکت های قطعه سازی سکوت کرده اند و …. همگی موضوعاتی است که اگر روشن شود، افکار عمومی در خصوص علت مشکلات بهتر و واقعی تر اظهارنظر خواهند کرد.

 

خط بازار

مطالب مرتبط