خاطره جالب لاله صبوری از فتحعلی اویسی

به گزارش رصد روز ، خاطره جالب لاله صبوری از فتحعلی اویسی ، سر ضبط کمربندها،بعد اخرین سکانس خوابِ اقای اویسی بود، اقای اویسی پتو رو کشیده بود سرش و مدلی خرُخُر می کرد که منو امیر جعفری میزدیم زیر خنده و هی تکرار میشد، همه بعد از یکی دو بار...

به گزارش رصد روز ، خاطره جالب لاله صبوری از فتحعلی اویسی ، سر ضبط کمربندها،بعد اخرین سکانس خوابِ اقای اویسی بود، اقای اویسی پتو رو کشیده بود سرش و مدلی خرُخُر می کرد که منو امیر جعفری میزدیم زیر خنده و هی تکرار میشد، همه بعد از یکی دو بار تکرار دیگه میتونستن خودشونو کنترل کنن ولی من نه، تا شروع می کرد خُر خُر میزدم زیر خنده و باز تکرار، یه دفعه اقای اویسی عصبانی شد و با اون جنم عجیبی که داشت توپید به منکه : خجالت بکش خانم چه بازیگر طنزی هستی که خودت میخندی، بعد از ۱۳ ساعت کار خسته ایم …

خاطره جالب لاله صبوری از فتحعلی اویسی

خاطره جالب لاله صبوری از فتحعلی اویسی

 

من قشنگ گریه ام گرفت ولی سکانسو گرفتیم و تموم شد … هنوز بغض داشتم که اومد جلو و خودش زد زیر خنده و گفت : تشر بهت نمیزدم تا صبح اسیر بودیم …

 

مطالب مرتبط

آخرین اخبار