ذوب آهن اصفهان در سال جاری بهترین عملکرد تاریخ خود را به نمایش گذاشت و با این همه نمی توان انکار کرد که بحران بیش از هر زمان دیگری به این واحد تولیدی نزدیکست
به گزارش اختصاصی رصد روز، تناقض سیاست گذاریهای صورت گرفته در پنج مجموعه وزارت نفت، نیرو، صمت، اقتصاد و سازمان بورس شرایط خاصی را در بین واحدهای تولیدی فولاد ایجاد کرده که روند تولید آنها با ادامه وضعیت فعلی با چالشی جدی مواجه می شود. قیمت گذاری دستوری، افزایش نرخ حامل های انرژی، سرکوب قیمتها در بورس کالا، تعرفه های گمرکی، تأمین مواد اولیه و توزیع مواد معدنی در زنجیره فولاد که هر کدام ماحصل تصمیمات یکی از سازمانهاست در نهایت منجر به یک نتیجه واحد خواهد شد و آن خطر کاهش تولید و در نتیجه کوچک شدن واحدهای تولیدیست.
در میان شرکتهای تولید کننده فولاد، ذوب آهن اصفهان بیش از هر شرکت دیگری این چالشها را حس می کند. مشکل واردات مواد اولیه هرچند با تمهیدات صورت گرفته در ذوب اصفهان برطرف شده اما این پایان ماجرا نیست زیرا با توجه به مواردی که گفته شد بخش عمده ای از تمرکز مدیریتی باید صرف برطرف کردن مشکلات داخلی باشد و در این میان از دست ندادن جایگاه رقابتی در بازارهای بین المللی، ارز آوری حاصل از صادرات، افزایش کیفیت محصولات، تأمین نیاز داخلی، افزایش تولید و چاره اندیشی در موضوع تحریم از موارد با اهمیتی هستند که حیات و ممات هر شرکتی به آنها وابسته خواهد بود.
ذوب آهن اصفهان در سال جاری بهترین عملکرد تاریخ خود را به نمایش گذاشت و با این همه نمی توان انکار کرد که بحران بیش از هر زمان دیگری به این واحد تولیدی نزدیکست. بحرانی که علیرغم اشراف مدیران تصمیم گیر چاره ای برایش اندیشیده نشده و انگار نه انگار که ذوب آهن اصفهان با بیش از نیم قرن حضور در صنعت کشور آورده های قابل ذکری را رقم زده و مدیران زیادی را به صنعت فولاد کشور معرفی کرده است.
چهره متفاوت ذوب آهن اصفهان در سالهای اخیر نشان می دهد که ثمره مدیریت درست می تواند چه نتایجی را موجب شود اما با این همه نباید فراموش که ذوب آهن اصفهان در نهایت بخشی از کل اقتصاد و صنعت کشورست که از تیررس قیمت گذاری دستوری و ابلاغیه ای در امان نیست و این موضوع با توجه به نوع تولید ذوب آهن اصفهان اثرات جبران ناپذیری را منجر خواهد شد.
به عنوان مثال عدد تعیین شده ۲۵۰۰ تومان برای هر متر مکعب گاز مبنای تعیین نرخ گاز برای پتروشیمی ها و واحد های تولید به روش احیا بوده اما اجرای ناقص قانون و یا برداشت به مطلوب آن باعث شد تا ذوب آهن اصفهان بهای گاز خود را که بخش عمده ای از آن صرف تأمین برق مورد نیاز کارخانه می شود با همین متر و معیار پرداخت کند. وخامت مسئله زمانی بیشتر می شود که می بینیم این کارخانه برای تأمین برق مورد نیاز خود سالانه ۲۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی نیاز دارد.
عرضه مواد اولیه در بورس کالا از دیگر مسائلی است که نتایج آن به طور ملموسی بر افزایش قیمت ها خودنمایی می کند اما هنوز بدون هیج تدبیری در حال انجام است و بخشی از تورم موجود در قیمت نهایی محصولات از این جهت قابل ارزیابی است. مجموع این تصمیمات اشتباه موجب شده تا در سنوات اخیر شاهد رکود حاکم بر بازار خصوصاً در محصولات طویل فولادی باشیم که تبعات جدی برای تزریق نقدینگی به همراه خواهد داشت.
با وجود همه تلاشها در ذوب آهن اصفهان به منظور کاهش قیمت تمام شده محصولات و نیز متنوع کردن سبد محصولات با ارزش افزوده بالاتر اما تیغ ریل گذاری اشتباه توسط چند نهاد و سازمان بسیار تیز است و می تواند بخش عمده ای از اقدامات صورت گرفته در این واحد تولیدی را تحت الشعاع قرار دهد.
۷۰ درصد تولید تیرآهن کشور در اختیار ذوب آهن اصفهان است که در بورس کالا به فروش می رسد. همچنین فروش محصولات صنعتی نیز مانند میلگردهای ساده کششی، کلاف، ریل، آرک، سازه های فلزی در بورس انجام می گیرد که سرکوب قیمتها در بورس کالا با فرمول ناشی از قیمت گذاری دستوری تهدید جدی برای تأمین منابع مالی حاصل از فروش است. در بورس انرژی هم که فروش محصولات فرعی مانند بنزون و قطران در آنجا صورت می گیرد شرایط بهتر نیست.
سؤال اینجاست که با این وجود آیا روند افزایش تولید در واحدی مانند ذوب آهن اصفهان عجیب نیست؟ حضور در میدان جهاد تولید سالهاست که برای ذوب آهن اصفهان یک فرهنگ است اما باید قبول کرد که یک دست صدا ندارد باید درک درستی از آنچه در ذوب آهن اصفهان در حال روی دادنست وجود داشته باشد. در پایان مصرانه و مطالبه گرایانه از مدیران امر انتظار می رود که کاری نکنند که کارد به استخوان ذوب آهن اصفهان برسد و سرنوشت مشابه بسیاری از برندهای قدیمی و با سابقه برایش تکرار شود زیرا با ادامه روند فعلی خطری حس می شود که نیاز به علاج قبل از واقعه دارد.