کارمندان شبکه بانکی در آتش تحلیلهای غیرمنصفانه / صورتهای مالی ملاک درستی برای آمارسازی نیست / مشتریان شبکه بانکی چه افرادی هستند و چه حقوقی دارند؟

امین رجب خواه : موضوع اعطای تسهیلات به کارمندان شبکه بانکی که طی چند وقت اخیر واکنشهای زیادی را به همراه داشته دارای نکات پیدا و پنهان زیادیست که توجه درست به آن می تواند پاسخهای مستدلی را در افکار عمومی شکل دهد به گزارش اختصاصی رصد روز، ...

امین رجب خواه : موضوع اعطای تسهیلات به کارمندان شبکه بانکی که طی چند وقت اخیر واکنشهای زیادی را به همراه داشته دارای نکات پیدا و پنهان زیادیست که توجه درست به آن می تواند پاسخهای مستدلی را در افکار عمومی شکل دهد

به گزارش اختصاصی رصد روز، در دو سال گذشته شاهد دو اتفاق مشابه در بستر فضای مجازی و برخی از رسانه ها بودیم که در آن با ارائه آمار و ارقامی درخصوص میزان تسهیلات برخی بانکها به کارمندان خود موجی از واکنشها در جامعه ایجاد شد. منتقدان این موضوع معتقدند که اصولاً داشتن چنین امتیازی در بین کارمندان یک بخش به شکاف طبقاتی دامن می زند و در مقابل عده ای نیز بر این باورند که حمایت بنگاهها از کارمندان خود می تواند موجب تقویت منابع انسانی شود.

صرف نظر از اینکه دو نگاه بالا تا چه اندازه به واقعیت نزدیکست بیان نکاتی در خصوص میزان تسهیلات به کارمندان شبکه بانکی از بعد رسالت اجتماعی الزامی به نظر می رسد.

سه نکته کلیدی که در ارائه آمار در نظر گرفته نشد

آنچه که در گزارش اخیر قابل مشاهده است عدم اشاره به جمعیت شاغل و بازنشسته شبکه بانکی است و اینطور به نظر می رسد که کارمندان شبکه بانکی با دسترسی به منابع قابل توجه تسهیلات نقش پر رنگی در عدم توازن اقتصادی دارند. چنین برداشتی از آنجا نشأت می گیرد که در صورتهای مالی بانکها تفکیک جمعیت بازنشسته با شاغلین صورت نمی گیرد که این موضوع سبب خواهد شد تا برداشتهایی را شاهد باشیم که با واقعیت موجود فاصله دارد. شاید بهتر به نظر می رسید برای تهیه چنین گزارشی با واحد مدیریت اعتبارات برخی بانکهای نامبرده ارتباط برقرار می شد تا در نهایت تحلیلها از ریل درستی خارج نمی شد. به عبارت دیگر پرداخت تسهیلات تنها به کارمندان شاغل نبوده بلکه بازنشستگان شبکه بانکی هم از محل این تسهیلات بهره مند شدند که با اضافه شدن آنان به این آمار میانگین پرداخت تسهیلات به کارمندان به طور چشمیگری کاهش پیدا می کند که متأسفانه در صورتهای مالی چنین تفکیکی صورت نمی گیرد و همه چیز تحت عنوان “کارمندان”  به چشم می خورد. به عبارت دیگر برداشت به مطلوب با چنین نقصی نزدیکترین نتیجه ایست که حاصل می شود.

یکی دیگر از مواردی که باز هم ریشه در صورتهای مالی بانکها دارد اعلام تجمیعی تسهیلات پرداخت شده به کارمندان است و اینطور به نظر می رسد که کارمندان در پایان یکسال چنین تسهیلاتی را دریافت کرده اند در حالیکه میانگین دریافت تسهیلات کارمندان شبکه بانکی در طول یکسال به رقمهای اعلام شده نزدیک هم نیست و اختلاف معناداری با آن دارد. به بیان روشنتر رقم تسهیلات اعطایی به کارمندان بانکی که در صورتهای مالی مشاهده می شود به صورت تجمیعی از سنوات قبل بوده اما به طور مشخص در صورتهای مالی توضیح داده نمی شود که این تسهیلات طی چندسال به کارمندان (شاغلین و بازنشستگان) پرداخت شده؟

اما مهمترین حلقه مفقوده چنین گزارشی را باید در اختفای قانون دانست. به بیان روشن تر محدودیت سقف پرداخت تسهیلات به کارمندان بانکی سبب می شود که رقمهای اعلام شده غیرقابل باور باسند چرا که مراجعه درست به قانون پاسخ روشنی را می دهد که در آن میزان دریافت تسهیلات توسط کارمندان بانکی در طول دوران خدمت مشخص است بنابراین این موضوع در کنار دو نکته بالا مزید بر علت می شود تا اطلاعات ارائه شده از پایه دارای ایراد باشند.

عدم توجه به تعریف مشتری در شبکه بانکی

اما جدا از علتهای منطقی مردود دانستن چنین اطلاعات ذکر چند نکته دیگر می تواند در جهت تبیین افکار عمومی مفید باشد؛

مشتریان شبکه بانکی به چهار گروه سپرده گذاران، سهامداران، کارمندان و مدیران بانکی تقسیم می شوندو به عبارت دیگر مدیر و کارمندان بانک نیز در نهایت مشتری خدمات بانکی هستند با این تفاوت که در موضوع تسهیلات به واسطه اینکه کارمندان و مدیران بانکی به راحتی در دسترس هستند نگرانی و ابهامی در خصوص پرداخت اقساط از طرف آنها وجود ندارد چرا که اقساط آنان به صورت مستقیم از حقوقشان کسر می شود و منابع مالی به بانک بر می گردد.

بررسی ها نشان می دهد بخش قابل توجهی از مطالبات غیرجاری بانکها توسط اشخاص حقیقی ایجاد می شود که این موضوع در خصوص کارمندان بانکی صدق نمی کند. تنها وجه تمایز کارمندان بانکی در اخذ تسهیلات شرایط اعطای تسهیلات به آنان است که این مسئله از جهات زیادی پاسخ های متقنی دارد.

سر و کار داشتن کارمندان بانکی با وجه و پول نقد، خدمات سایر دستگاهها به کارمندان، بازگشت منابع پولی به چرخه گردش نقدینگی، ایجاد سلامت مالی در کارمندان بخش پولی مالی و تزریق انگیزه از مواردیست که می تواند در پرداخت تسهیلات به کارمندان مورد نظر باشد.

یک سوزن به خود یک جوالدوز به بقیه

جدا از این موارد باید پرسید آیا منتقدان پرداخت تسهیلات به کارمندان بانکی خود به کارمندانشان در رده های مختلف توجه و رسیدگی نمی کنند؟

با قبول اینکه برخی از موارد در پرداخت تسهیلات دارای ایراداتی است آیا می توان گفت که صرفاً چون یکنفر کارمند شبکه بانکیست باید از حمایت مدیران بی بهره باشد؟

آیا تلاش مدیران بخشهای مختلف جهت ایجاد پوشش حمایت تسهیلاتی از کارمندانشان توسط شبکه بانکی خود دلیلی برای تقویت نیروی انسانی نیست؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت است باید گفت چطور امکان دارد چنین حمایتی در یک بخش قابل تحسین و در بخش دیگری باشد؟

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

1 نظر برای این مطلب ثبت شده است:

صارم

پاسخ دادن

۰۳ خرداد ۱۴۰۲


والله به خدا، کدوم سازمانه که به کارمندانش خدمات و تسهیلات نده؟ این در حالیه که امکانات و تسهیلات سایر بخش ها از بودجه دولت و امکانات و خدمات بانک از عملکرد و سوددهی خودشون هست و باری بر دوش بودجه عمومی نیستند و با این حال از نود درصد سازمان های دولتی دیگه حقوق و مزایای کمتری دارند.

آخرین اخبار