به گزارش رصد روز ، سوءقصد یک تهیه کننده به بهنوش بختیاری و روایتی که این چهره از آن دارد یکبار دیگر این سؤال را به ذهن متبادر می کند که کدام نهاد نظارتی نسبت به وقوع چنین اتفاقاتی در سینما واکنش نشان میدهد و آیا تا کنون کسی از بانوان سینم...
به گزارش رصد روز ، سوءقصد یک تهیه کننده به بهنوش بختیاری و روایتی که این چهره از آن دارد یکبار دیگر این سؤال را به ذهن متبادر می کند که کدام نهاد نظارتی نسبت به وقوع چنین اتفاقاتی در سینما واکنش نشان میدهد و آیا تا کنون کسی از بانوان سینما که راوی ماجراهای تلخ خود هستند احضار شده و مورد سؤال قرار گرفته اند؟ کمیته حقیقت یابی که به این منظور تشکیل شده وقتش شده تا برای اولین پرونده خود در خصوص اظهارات خانم بختیاری ورود کند.
بهنوش بختیاری با حضور در شبکه اینترنی تی وی پلاس در خصوص این ماجرا توضیح داد: برخی از همکاران من از مدتها قبل می گفتند که به آنها گفته شده کار به شرط رابطه. گاهی برخی از همکاران ما مجبور می شوند که سکوت کنند یا راه بیایند تا موفق شوند که پول خود را بگیرند. گاهی مجبور هستند به یک چت پاسخ دهند و وعده سرخرمن بدهند.
او ادامه داد: برخی از خانمها در شرایط فعلی نان آور خانه هستند و برخی به هر علتی تنها زندگی می کنند. گاهی یک خانم برای حضور در پروژه ای محبور است از شورآباد قم به تهران بیاید.
بهنوش بختیاری گفت: در پروژه آخری که حضور داشتم چنین اتفاقی را تجریه کردم و این مسئله خیلی برایم تعجب آور بود. او اذعان کرد: مردی که خط قرمزی دارد به اسم زن شوهردار یا متأهل دمش گرم. اگر پسری به دختری پیشنهاد رابطه سالم می دهد خوشحال کننده است. این اتفاق در همه فضاها و کشورها می افتد. همین الان در بیمارستان و بانک سایر مشاغل نیز شاهد این ماجرا هستیم.
متأسفانه برخی از مردها برای اینکه بگویند ما از قافله عقب نیستیم می گویند ما با سه زن در ارتباطیم که به نظرم عین خز بازی است.
او گفت من واکنشم به این موضوع چک و لگد فحش بود. او گفت من به آن فرد گفتم که تو آنقدر احمقی که نمی فهمی قضیه زن متأهل فق دارد زیرا از جایی چیزی را فروختی و تو را به سینما راه داده اندو با این وضعیت فکر می کنی با کسی را بزنی زیر بغلت و ببری و فرقی نمی کند که آن فرد ۱۲ ساله باشد یا یک خانم متأهل. بعد از سه چهارماه دیدم که با وجود اینکه ما هر روز از تهران به سمت شورآباد قم و احمدآبت مستوفی می رفتیم اما این آدم حتی هزار تومان هم به ما نمی داد. جالب اینجاست که من به او از همسرم گفتم. این فرد من را از ماشین پیاده نمی کرد و مدام در اتوبانهای تهران دور می زد که من لگدم را بالا آوردم و به کمر او زدم و گفتم الان به پلیس زنگ میزنم که ترسید اما باز هم داشت دور می زد. و این آدم آنقدر بی شرم بود که یک روز در همان لوکیشن یک دخنر بچه ۱۶ ساله با گریه پیش من آمد و گفت این آدم می خواست دست مرا بگیرد!!!
