گیلبرت: آمریکا نباید پول نقد به ایران بدهد!

به گزارش رصد روز، کایلی گیلبرت مور زندانی استرالیایی که به جرم جاسوسی در زندان ایران بود و به تازگی آزاد شده در یادداشتی نوشته آمریکا باید در پی یافتن راه‌های خلاقانه برای ازادی زندانیان باشد اما نباید پول نقد به ایران بدهد! او مطلب تندی ...

به گزارش رصد روز، کایلی گیلبرت مور زندانی استرالیایی که به جرم جاسوسی در زندان ایران بود و به تازگی آزاد شده در یادداشتی نوشته آمریکا باید در پی یافتن راه‌های خلاقانه برای ازادی زندانیان باشد اما نباید پول نقد به ایران بدهد! او مطلب تندی علیه جمهوری اسلامی منتشر کرده و رویداد۲۴ بخش‌های از آن را ترجمه کرده که در ادامه می‌خوانید.

کایلی مور گیلبرت شهروند استرالیایی است که در جریان سفری در تابستان ۱۳۹۷ به ایران بازداشت و به جرم جاسوسی به ده سال حبس محکوم شد. او سال ۱۳۹۹ در یک مبادله زندانی با سه ایرانی که در تایلند به اتهام بمب‌گذاری ناموفق علیه دیپلمات‌های اسرائیلی زندانی بودند، مبادله و آزاد شد.

گیلبرت به مناسبت توافق تبادل زندانی ایران و آمریکا در ازای آزادی چند زندانی و پول‌های بلوکه شده ایران در کره جنوبی یادداشتی در نشریه «شورای آتلانتیک» نوشته و توافق‌هایی از این دست را محکوم کرده است.

«کایلی مور گیلبرت» در یادداشت اخیر خود گفته «کسانی مثل ما که از زندان ایران آزاد شده‌ایم، از آزادی گروگان‌ها خوشحال می‌شویم، اما همچنان نگران چیز‌هایی هستیم که دولت‌های ما در ازای این آزادی، با ایران مبادله می‌کنند.»

روایت کایلی گیلبرت از سیامک و باقر نمازی و مراد طاهباز

او نوشته اولین باری که سیامک نمازی را دیدم زمانی بود که در سلولم در زندان اوین تهران بودم. آن زمان متوجه نشدم، اما طولانی‌ترین زمان مربوط به کسی بود که چند صد متر دورتر از جایی که من روی فرش لکه‌دار و نخ‌نمای آن مچاله شده بودم و به صفحه تلویزیون غبارآلود نصب‌شده روی دیوار نگاه می‌کردم، زندانی بود. من آن موقع فارسی را نمی‌فهمیدم، اما کلمه «آمریکا» و «جاسوس» را تشخیص می‌دادم. آیا این مرد لاغر و با قیافه کتاب‌خوان که تصویرش در تلویزیون پخش می‌شد، با چشمان توخالی که هر چند ثانیه یک بار به سمت دوربین می‌چرخید، قرار بود «بزرگترین جاسوس آمریکا» باشد؟

این تعجب زمانی بیشتر شد که راوی فیلم، مردی مسن با مو‌های سفید و چهره‌ای مهربان را نشان داد؛ باقر نمازی. موسیقی پرتعلیق روی تصاویری با نور پس‌زمینه چشمگیر از پدر و پسری که با پرچم‌ها و نماد‌های شیطان بزرگ ژست گرفته بودند پخش می‌شد. سپاه موفق شده بود دو نفوذی خطرناک آمریکایی را بگیرد و با شجاعت ایران را از یک توطئه شیطانی نجات دهد.

بخشی از من می‌خواست ناله کند یا حتی بخندد اما یاد گرفته بودم محتاط باشم. ناراحتی عمیقی درخودم احساس می‌کردم. فکر می‌کردم اتهامات نمازی‌ها واقعیت ندارد، اما در عین حال جدی بود.

اولین باری که مراد طاهباز را دیدم از پشت پنجره اتاق جلسه‌ای بود که به پاسگاه افسران وظیفه زندان راه داشت. طاهباز متهم ردیف اول یک پرونده گروهی مربوط به یک «سمن» [سازمان مردم‌نهاد] حفاظت از محیط زیست ایرانی بود و دو نفر از هم‌دستان او هم سلولی‌های من بودند. آن‌ها به من گفته بودند که طاهباز از بخش مردان واحد بازجویی به جایی که «ویلا» نامیده می‌شود، منتقل شده است.

ویلا اتاقی مستقل با باغ کوچکی بود که ترجیح می‌دادند زندانیانی مانند جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن‌پست را آنجا نگهداری کند. قرار بود شرایط آنجا بهتر باشد و طاهباز به عنوان یک آمریکایی-بریتانیایی یکی از با ارزش‌ترین زندانیان بود.

طاهباز را تماشا کردم که با بی‌حوصلگی در اطراف حیاطی باریک و سنگ‌فرش شده قدم می‌زد و قبل از بازگشت به داخل، برای بررسی یک گلدان برگی توقف می‌کرد. شایعه شده بود که زمان بازداشت از سرطان جان سالم به در برده است. حتی آن زمان، در سال ۲۰۱۹ زمزمه‌هایی مبنی بر توافقی برای آزادی او شنیده می‌شد؛ توافقی که تا کنون هرگز محقق نشده است.

منبع: رویداد۲۴

مطالب مرتبط