حمله همه‌جانبه دولت به بازار سرمایه در سال جدید

روند معاملات روز چهارشنبه ۱۵ فروردین اگرچه مثبت‌تر ارزیابی شد، اما بازدهی کلی هفته منفی ماند و به نظر می‌رسد مَثَل «روز از نو، روزی از نو» در بازار سرمایه خود را نشان داده است. سبقت بازار‌های رقیبی مثل دلار و طلا، آتش تنش‌های سیاسی و افزا...

به گزارش رصد روز، بازار سرمایه دومین هفته سال را با بازدهی منفی به پایان رساند یا به تنظیمات کارخانه بازگشت. در واپسین روز‌های سال گذشته شاخص کل روند مثبتی را آغاز کرد که با شروع روز‌های کاری امسال برای مدت کوتاهی دنبال شد. در این بازه زمانی این شاخص از ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار واحد هم عبور کرد. با وقوع تنش سیاسی اخیر و حمله هوایی اسرائیل خیلی زود این رشد رنگ باخت و تابلوی بورس را سراسر به رنگ قرمز درآورد.

حالا اگرچه روند معاملات روز چهارشنبه ۱۵ فروردین مثبت‌تر ارزیابی شد، اما بازدهی کلی هفته منفی ماند و به نظر می‌رسد مَثَل «روز از نو، روزی از نو» در بازار سرمایه خود را نشان داده است. سبقت بازار‌های رقیب دلار و طلا، آتش تنش‌های سیاسی و افزایش بیزینس ریسک‌های فعالان اقتصادی و البته تداوم سیاست‌هایی که به گفته «هومن عمیدی» کارشناس بازار سرمایه در واقع حمله همه جانبه دولت به بازار است و همین اندک خونی هم که در رگ‌های این موجود در حال احتضار باقی مانده را بیرون می‌کشد. این در حالی است که چشم انداز مثبتی هم به صیانت از حقوق سهامداران با وجود کسانی که سازمان بورس را در اختیار دارند، دیده نمی‌شود.

روی کار آمدن رئیس جدید سازمان بورس چقدر کمک کننده است؟
وضعیت ناامید کننده بورس در یک سال گذشته طوری رقم خورد که انفعال سازمان بورس به عنوان رگولاتور بازار سرمایه بیش از پیش مورد انتقاد سهامداران بود. طبق قانون اواخر اسفند ۱۴۰۲ دوره ۳۰ ماهه ریاست مجید عشقی به عنوان رئیس سازمان بورس به اتمام رسید و شاید انتخاب نفر بعدی بتواند چشم انداز‌ها را از آینده این بازار تغییر دهد.

هومن عمیدی، کارشناس بازار سرمایه در این باره می‌گوید: اعضای هیئت مدیره سازمان بورس از جمله خود آقای عشقی و اکثر مدیرهایشان از مجموعه بورس کالا آمدند. اینکه یک چنین ترکیبی را ما در سازمان بورس بگذاریم، یعنی جمع خودی‌هایی که با هم سابقه کار کردن داشته یا به هر دلیلی با هم ارتباط بودند، نگاه بخشی و جزیره‌ای به بازار سرمایه را نشان می‌دهد، یعنی از ظرفیت‌های بقیه افراد قوی و مدیران متخصص استفاده نشده و فقط یک تیم خاص را در رأس کار گذاشتند که نتیجه آن را هم متاسفانه دیدیم.

به گفته او، اتفاقی که ازسال ۱۴۰۰ تا الان افتاده حاصل همین بی‌تدبیری بوده که رخ داده است. با به پایان رسیدن دوره عشقی اگر بخواهم خیلی صادقانه بگویم اگر کسی که مورد وثوق بازار سرمایه باشد و حقوقی‌های بازار سرمایه با آن بتوانند تعامل داشته باشند و به کمک بازار سرمایه بیایند بر مسند کار قرار بگیرد می‌شود امیدوار بود که اتفاقات مناسبی بیفتد. اما اگر یک نفر مثل خود آقای عشقی را بگذارند که تنها نقش پر کردن آن صندلی را ایفا کند، سکوت کند و هیچ گونه صیانتی از حقوق سهامداران انجام ندهد و قدرت و کارایی لابی‌گری برای جلوگیری از وارد کردن آسیب‌ها را به بازار سرمایه نداشته باشه، سرنوشتی بهتر از دوران آقای عشقی برای بورس متصور نخواهیم بود.

بورس را هم به دست آقای فرزین بدهید!
اما این همه ماجرا نیست و به گفته این کارشناس بهتر است که یک بار برای همیشه کسانی که در رأس اقتصاد کشور هستند بنشینند و فکر کنند که در بازار سرمایه به دنبال کنترل بازار سرمایه و تولید هستند یا به دنبال توسعه آن. عمیدی توضیح می‌دهد: اگر به دنبال توسعه هستید و می‌خواهید که رشد سرمایه‌گذاری و رشد تولید اتفاق بیفتد و خالص درآمد ملی بالا برود راهش این نیست که کنترل کنید و همیشه برای بازار تصمیم بگیرید. در این صورت دیگر اصلا مفهوم بازار به هم می‌خورد و همان بهتر که بیایند قوانین را تغییردهند. اصلا بانک مرکزی را هم با سازمان بورس ادغام کنند و اختیار این بازار سرمایه را هم به دست بانک مرکزی بدهند!

این کارشناس بازار سرمایه در ادامه با اشاره به عملکرد سازمان بورس می‌افزاید: این تشکیلات عریض و طویل که معلوم نیست اصلا با چه عملکرد بدی می‌خواهند کار را تحویل بدهند اگر نباشند بهتر است؛ چون نقشی ندارند و کاری نمی‌کنند. در این صورت بهتر است این را هم به دست آقای فرزین بدهند و خیال همه راحت بشود که واقعا بانک مرکزی و بازار سرمایه ادغام شدند. اما اگر بازار سرمایه ما مستقل هست دیگر تصمیم‌گیری‌های عجیب و غریب که همه بر خلاف منافع بازار سرمایه است چرا اتخاذ می‌شود؟

بازار سرمایه یک موجود در حال احتضار است
به گفته هومن عمیدی در حال حاضر آنقدر به همه سهامداران برای تامین مالی فشار آورده‌اند که حقیقی و حقوقی در حال فروش هستند. وقتی همه فروشنده باشیم و همه بخواهیم از یک در کوچک خارج شویم خب معلوم است این اتفاق می‌افتد. همه ماجرا آن فشار فروشی است که دولت مستقیم و غیرمستقیم به بازار سرمایه می‌آورد و باعث ریزش‌های مکرر بازار می‌شود. به طور مثال در تامین اجتماعی آن بودجه مناسب و لازم تامین نشده یا دولت تکالیفی بر گردنش گذاشته که باید انجام بدهد. تامین اجتماعی هم می‌آید در بازار سرمایه شروع می‌کند به فروختن سهام و می‌خواهد پولش را بیرون ببرد. همین فشار فروش مجموعه‌ای مثل تامین اجتماعی می‌تواند یک بار منفی در بازار و شاخص کل بگذارد.

وی می‌افزاید: نهاد‌های دیگر هم بهتر از این وضعیت نیستند و آن‌ها هم برای تامین مالی این کار را انجام می‌دهند. یا در حالتی دیگر دولت بابت فروش اوراق خود شرکت‌های زیر مجموعه و حقوقی‌های بازار را تحت فشار قرار می‌دهد که این اوراق را از آن بخرند. وقتی نقدینگی ندارند مجبورند سهام بفروشند و نقدینگی را تامین کنند تا بتوانند آن فشار و تکلیفی که دولت گذاشته است را انجام دهند.

این کارشناس بازار سرمایه ادامه می‌دهد: ما متاسفانه شاهد حمله همه جانبه دولت به بازار سرمایه هستیم. البته این مصداق یکی از بزرگترین اشتباهات ممکن است. این بازار می‌توانست ظرفیت خیلی خوبی برای دولت ایجاد کند. شما اگر برای همین یک ذره نقدینگی باقی مانده را هم از بازار جمع کنید قطع یقین می‌گویم که دیگر پولی در این بازار نمی‌آید. در این صورت شما به عنوان دولت دیگر نمی‌توانید تامین مالی کنید و یکی از جا‌هایی که می‌شد مشکلاتتان را حل کنید از دست خواهید داد. نمونه این را در سال ۹۸ و ۹۹ دیدید که با ناکارآمدی تیم اقتصادی آن موقع دولت نتوانست از این فضای خوب استفاده کند. امروز به همین پیکر بی‌جانش هم رحم نمی‌کند و همین اندک خونی هم که در رگ‌های این موجود در حال احتضار هست را بیرون می‌کشند.

برای عضویت در کانال رصد روز کلیک کنید

مطالب مرتبط

آخرین اخبار